Print This Post Print This Post
داخلی (کتابها)


عماد الدّین نسیمی،شاعرحروفی(2)،علی میرفطروس

بررسی منابع و مآخذ

بخش دوم

۳- منابع دست دوّم:

تذکره نویسان متأخّر نیز اشاراتی به زندگی، اشعار و چگونگی قتل عمادالدین نسیمی نموده اند که عموماً از منابع دست اوّل اقتباس شده اند از جمله:

علی قلی خان داغستانی (واله) بسال ۱۱۶۱ /۱۷۴۸ در «ریاض الشعرا» از محل تولّد و اشعار نسیمی یاد کرده که بنظر می رسد از کتاب «عرفات العاشقین» اخذ کرده باشد (۳۷).

رضاقلی خان هدایت بسال ۱۲۶۰ /۱۸۴۲ در «ریاض العارفین» ضمن نقل رباعیاتی از نسیمی، یادآور شده که نسیمی بسال ۸۳۷ هجری در حلب «منصوروار، پا بر دار ِِشهادت گذاشت»(۳۸). هدایت در کتاب دیگر خود به زندگی و اشعار عمادالدین نسیمی پرداخته است(۳۹).

اسحق افندی بسال ۱۲۸۸ /۱۸۷۱ در «کاشف الاسرار» (بزبان تُرکی) کینهء سوزانی نسبت به حروفیان ابراز داشته است. وی منسوب کردن حروفیان به قرامطه ،از تقسیم نان و پنیر و شراب در آئین های حروفی یاد کرده که یادآور همین آئین در جنبش خرّمدینان (بابک خرّمدین) است. افندی، به بعضی حوادث که به قتل عام حروفیان و بکتاشیّه منجر شده نیز اشاره نموده است. این کتاب اگر چه جزو منابع متأخر بشمار می رود، اما بخاطر نقل بخش هائی از متون و آئین های حروفیان، دارای ارزش فراوان است. اسحق افندی هیچ اشاره ای به زندگی یا عقاید عمادالدین نسیمی نکرده است(۴۰).

در این زمان، محمد رفعت در کتاب «مرآت المقاصد فی دفع المفاسد» (به تُرکی) فصل مستقلی به حروفیان اختصاص داده که طی آن به عقاید عمادالدین نسیمی نیز اشاره کرده است. این کتاب در شناخت بعضی عقاید و آئین های بکتاشیّه نیز بسیار ارزشمند است(۴۱).

تذکرهء «روز روشن» (تألیف ۱۲۹۶/۱۸۷۸)، ضمن ذکر تعدادی از غزلیات نسیمی، به قتل فجیع او اشاره کرده و شعر میرفرخی گیلانی را در چگونگی قتل عمادالدین آورده است(۴۲).

در «ریحانـ الادب»(۴۳)، «شمع انجمن»(۴۴)، «تذکرة الشعراء»(۴۵)، «صبح گلشن»(۴۶)،«فارسنامهء ناصری»(۴۷)، «آثارعجم»(۴۸) نیز از زندگی، اشعار و سرنوشت عمادالدین نسیمی یاد شده است.

کتاب «نهرالذّهب فی تاریخ حَلَب» تألیف محمد کامل الغزی، اطلاعات ارزشمندی دربارهء جغرافیا، صنایع و حوادث تاریخی شهر حلب بدست داده است. در جلد دوّم این کتاب، به قتل عمادالدین نسیمی در شهر حلب بسال ۸۲۰ /۱۴۱۷، اشاره شده و در جلد سوّم از حکومت سلطان مؤیّد (سلطان مصر) و حاکم شهر حلب (یَـشبَک) یاد شده است. این کتاب، علاوه بر نسیمی، از شخصی بنام «ابوبکر ارمنازی» یاد کرده که به سال ۱۰۱۸ /۱۶۰۹ در شهر حلب به اتهام کفر، گردنش را زدند و جسدش را سوزاندند(۴۹).

محمد راغب الطبّاخ در کتاب پرارج «اعلام النُبـَلا» بسیاری از وقایع تاریخی و سیاسی شهر حلب را گرد آورده و در این مورد به منابع دست اول استناد کرده است. جلد دوّم این کتاب (دربارهء حملهء تیمور به حلب و ایام حکومت سلطان مؤیّد) و خصوصاً جلد سوّم آن برای مطالعهء ما بسیار ارزشمند است. الطبّاخ در «ذکر مَقتَل سید علی عمادالدین نسیمی»، روایت ابن العجمی را دربارهء چگونگی محاکمه و قتل نسیمی نقل کرده است(۵۰).

محمدعلی تربیت در کتاب «دانشمندان آذربایجان» از فضل الله استرآبادی و سال قتل او یاد کرده و به قیام حروفیان به رهبری دختر فضل الله استرآبادی در زمان جهانشاه قراقوینلو اشاره نموده است. بنظر تربیت: پس از قتل فضل الله، عمادالدین نسیمی و دیگر رهبران حروفی به آناطولی گریخته و در خانقاه های بکتاشیّه عقاید حروفی را ترویج کردند(۵۱).

۴- مطالعات و تحقیقات جدید:

پروفسور ادوارد براون نخستین محقّقی است که در تهیه، تدوین و انتشار آثار و رسالات ّحروفیان خدمات ارزنده ای کرده و مقالات متعدّدی در معرّفی ادبیات و تعالیم حروفیان نوشته است(۵۲). بخاطر تعقیدها و پیچیدگی های کلامی، پروفسور براون در مطالعهء رسالات حروفیّه نتوانسته به آراء و عقاید حقیقی آنان دست یابد، بهمین جهت، او معتقد است که: «از نظر ادبی ِخالص، بیشتر این کتب و آثار، چندان قدر و قیمتی ندارند». براون این آثار را شامل «یک رشته افکار درهم و آشفته و نامفهوم که دارای تعالیم خیالی و عجیب و غریب هستند» می داند. براون اشارهء کوتاهی نیز به اشعار عمادالدین نسیمی کرده است (۵۳).

پروفسور گیب در کتاب «تاریخ شعر عثمانی» با تأکید بر دشواری درک و فهم رسالات حروفیّه، نخستین محقّقی است که صفحاتی را به زندگی و اشعار نسیمی اختصاص داده و ضمن آن، نمونه هایی از غزلیات و رباعیات تُرکی وی را ذکر کرده است. پروفسور گیب، نسیمی را عارف نامیده و اشعار او را «زیباترین اشعار عارفانه در ادبیات تُرکی» دانسته است (۵۴).

پروفسور کلمان هوار در مقدمهء «مجموعهء رسائل حروفیّه» (به فرانسه) و خصوصاً پروفسور رضا توفیق در تحقیق خود: (به ضمیمهء همین کتاب) پیدایش حروفیّه و عقاید فلسفی فضل الله حروفی را بررسی کرده اند. پروفسور رضا توفیق وجود عناصر نوافلاطونی و وحدت وجودی را در عقاید حروفیّه نشان داده و معتقد است که «مذهب حروفیّه در مجموع جز کاریکاتوری از مذاهب بزرگ نیست.» در مقدمهء این کتاب، بطور بسیار مختصر به شعر و عقاید نسیمی نیز اشاره شده است(۵۵).

بر اساس تحقیقات گیپ، استاد لویی ماسینیون نیز در دو کتاب ارزشمند خود، ضمن اینکه معتقد است «فرقهء حروفیّه در میان ترکمانان قراقوینلو پدید آمده»، حروفیان را جریانی از نوقرمطیان دانسته و صفحاتی را به عقاید و اشعار نسیمی اختصاص داده است. ماسینیون نسیمی را «یکی از اولین شاعرات تُرک آذری، عارفی وحدت وجودی و در همین حال، در پیوند با سران نظامی بکتاشیه» دانسته است(۵۶).

ج. ک. بیرج در تحقیق خود دربارهء بکتاشیه ،ضمن اعتقاد به اینکه حروفیّه و بکتاشیه دو فرقهء دارای سیستم فکری جداگانه اند، مختصراً به زندگی و سرنوشت عمادالدین نسیمی اشاراتی کرده است(۵۷).

پروفسور ف. بابینگر نیز شرح کوتاهی دربارهء زندگی عمادالدین نسیمی نوشته که ارزشمند است (۵۸).

استاد هلموت ریتر در تحقیق بی نظیر خود، مفصّلاً به زمینه های تاریخی علم حروف در فرهنگ اسلامی و به زندگی، عقاید، خانواده و پیروان فضل الله نعیمی پرداخته و ضمن آن، اشارهء کوتاهی نیز به عمادالدین نسیمی نموده است (۵۹).

پروفسور آلساندرو بوزانی نیز در مقالهء خود به حروفیّه پرداخته، اما اشارهء چندانی به عمادالدین نسیمی نکرده است(۶۰).

پروفسور ک. بوریل در رسالهء دانشگاهی خود، رباعیات تُرکی و فارسی نسیمی را بررسی کرده و در ابتداء به زندگی، آثار، عقاید و سبک ادبی عمادالدین نسیمی پرداخته است. او نیز نسیمی را «مسلمان و عارفی اعلیٰ» بشمار آورده است(۶۱).

پروفسور اسکارچیا آمورتی ،اندیشه های حروفی در «دیوان فارسی عمادالدین نسمی» را پی گیری کرده است (۶۲).

محقّقان جمهوری آذربایجان، تحقیقات متعدّدی دربارهء جنبش حروفیان و زندگی و اشعار عمادالدین انتشار داده اند. این تحقیقات با آنکه تحت تأثیر گرایش ها و تفسیرهای ایدئولوژیک (مارکسیستی) قرار دارند اما هر یک در شناخت زندگی و عقاید عمادالدین نسیمی مفید می باشند. از این تحقیقات، ابتداء باید از کتاب سلمان ممتاز یاد کرد که در واقع اولّین تحقیق دربارهء زندگی و اشعار عمادالدین نسیمی در جمهوری آذربایجان است(۶۳).

سپس اسماعیل حکمت در «تاریخ ادبیاتِ آذربایجان» ضمن بررسی اشعار نسیمی، عقاید او را حاوی عناصری از اندیشه های نوافلاطونی دانسته و تأثیر عمیق نسیمی بر شاعران اُزبک و آذربایجان را یادآور شده است(۶۴).

م. قلی زاده در رسالهء دانشگاهی و در نوشته های دیگر خود، حروفیسم را بررسی کرده و آنرا «یک جریان ارتجاعی و اسرارآمیز» دانسته اما در تحلیل عقاید نسیمی کوشیده است تا بین اندیشه های ارتجاعیِ حروفی و جنبه های مثبت عقاید نسیمی، فرق اساسی قائل شود(۶۵).

فؤاد قاسم زاده نیز در مقاله ای بمناسبت ششصدمین سال تولد نسیمی، نظر محققان تُرک دربارهء عمادالدین نسیمی را بررسی کرده است(۶۶).

جهانگیر قهرمانوف در مقدمهء دیوان تُرکی عمادالدین نسیمی و نیز در مقالهء کوتاهی، به نسخه های خطی دیوان نسیمی و به تغییرها و تحریف های موجود در اشعار وی اشاره کرده است(۶۷).

حمید آراسلی نیز در رسالهء کوچک اما ارزشمند خود به زندگی، اشعار و سرنوشت نسیمی پرداخته است(۶۸).

حمید محمدزاده در مقدمهء خود بر «دیوان فارسی نسیمی» زندگی، اشعار و عقاید عمادالدین نسیمی را بررسی کرده و تأثیرپذیری های شعری نسیمی از حافظ را نشان داده است (۶۹).

واقف اصلان اوف نیز درمقدمهء کوتاه خود بر گُزیده ای از اشعار عاشقانهء نسیمی، به جنبه هائی از افکار فلسفی نسیمی اشاره نموده است(۷۰).

گذشته از نمایشنامهء «نسیمی» نوشتهء فریدون آشوراوف (۷۱)حسین آیان نیز رسالهء دکترای خود را (در دانشگاه باکو) به بررسی زندگی، عقاید و اشعار نسیمی اختصاص داده (۷۲). همچنین است مقالهء «نسیمی» به قلم عیسی حسین اوف (۷۳). اکرم جعفر نیز در مقاله ای بنام «عظمت نسیمی» به زندگی، عقاید و تأثیر عمادالدین بر شاعران آذربایجان اشاره کرده است(۷۴).

در کشور ترکیه، نخستین بار شمس الدین سامی در کتاب «قاموص اَعلام» به زندگی فضل الله نعیمی و عمادالدین نسیمی اشاره نموده(۷۵) و سپس پروفسور رضا توفیق در تحقیق مفصّل خود به عقاید حروفیان پرداخته است- که در صفحات قبل بدان اشاره کرده ایم- پس از وی، فواد کؤپرولو در کتاب خود از عمادالدین نسیمی و تأثیر شگرف او بر اشعار فضولی، شاه اسماعیل خطائی و بنانی یاد کرده(۷۶). همین مؤلف در مقالهء کوتاهی بنام «نسیمی» نیز از اشعار و عقاید او سخن گفته است(۷۷).

ابراهیم الگون در رسالهء دانشگاهی خود بنام «سیّد نسیمی» زندگی و جنبه هائی از شخصیّت و عقاید عمادالدین را بدرستی نشان داده است(۷۸).

محقّق معروف تُرک، استاد عبدالباقی گولپینارلی در آثار خود به فرقهء حروفیّه پرداخته و فصل مستقل و مفیدی نیز به زندگی و عقاید عمادالدین نسیمی اختصاص داده است (۷۹). همین مؤلّف، فهرست کاملی از آثار و رسالات حروفیان را منتشر کرده که بسیار ارزشمند می باشد(۸۰).

نویسندهء دیگری بنام کاراهان در «دانشنامهء تُرک»، مقالهء مفیدی دربارهء عمادالدین نسیمی و فرقهء حروفیّه نوشته است(۸۱).

از میان محقّقان عرب، عبّاس عزّاوی در کتاب «تاریخ العراق» فصل مستقلی به زندگی و عقاید فضل الله نعیمی و عمادالدین نسیمی اختصاص داده و طی آن، اطلاعات مفیدی ارائه کرده است. همین مؤلف در «الکاکائیّه فی التاریخ» نیز اشاراتی به حروفیان نموده است(۸۲).

محمد اسعد طلاس در «آثارالاسلامیه والتاریخیّه فی حلب» (۸۳)، و خیرالدین اسدی در دو کتاب «موسوعــﺔ حَلَب» و «احیاء حلب و اسواقها» ضمن اشاره به موقیّت جغرافیائی آرامگاه نسیمی، از محاکمه و قتل وی در شهر حَلَب یاد کرده اند (۸۴).

شیخ عبدالحسین امینی نجفی نیز در کتاب خود به زندگی و اشعار فضل الله نعیمی و عمادالدین نسیمی اشاره کرده است (۸۵).

دکتر کامل مصطفی الشیبی در کتاب «تشیّع و تصوّف» فصل جامع و ارزشمندی به پیدایش فرقهء حروفیّه و عقاید فضل الله نعیمی اختصاص داده و ضمن آن، اشارهء کوتاهی به عمادالدین نسیمی نموده است(۸۶). الشیبی متأسفانه هیچ اشاره ای به زحمات و تحقیقات استاد صادق کیا و پروفسور هلموت ریتر نکرده است.

در ایران، گذشته از مقالهء کوتاه و مفید ناصرالدین شاه حسینی(۸۷)، نخستین بار استاد صادق کیا به معرفی فرقهء حروفیّه پرداخته است. او ضمن کوشش های ارزندهء خود در بازشناسی و باز خوانی متون استرآبادی فرقهء حروفیّه، بر اساس منابع دست اوّل، به شرح زندگی و تعالیم فضل الله نعیمی پرداخته و بطور مختصر به زندگی و عقاید عمادالدین نسیمی نیز اشاره کرده است. تحقیقات و زحمات استاد صادق کیا الهام بخش همهء پژوهش های بعدی دربارهء حروفیان است (۸۸).

استاد احسان یارشاطر در «شعر فارسی در عهد شاهرخ» (۸۹) و استاد ذبیح الله صفا در «تاریخ ادبیات در ایران» (۹۰) اشاره ای به اشعار و احوال عمادالدین نسیمی نکرده اند، اما اطلاعات ارزشمندی از شرایط اجتماعی- فرهنگی دوران مورد مطالعهء ما بدست داده اند.

علاّمه علی اکبر دهخدا در «لغت نامه»، از اشعار و سرنوشت فضل الله استرآبادی(نعیمی) و عمادالدین نسیمی یاد کرده است(۹۱).

در «فرهنگ سخنوران»(۹۲)،«دانشمندان و سخن سرایانِ فارسی»(۹۳)،«بزرگان شیراز»(۹۴) نیز از زندگی و اشعار عمادالدین نسیمی یاد شده است.

استاد سعید نفیسی، عمادالدین نسیمی را از شاعران نامی زمان خود دانسته که «بسیاری از شاعران عصر، شاگرد یا پیرو سبک او بوده اند»، اما هیچ ذکری از اشعار وی نکرده و مختصراً به چگونگی قتل نسیمی اشاره نموده است(۹۵). نفیسی در مقدمهء «کلیّات قاسم انوار» نیز به حوادث مربوط به حروفیان اشاره کرده است(۹۶).

حمید فرزام نیز در مقالهء مفیدی به رابطهء «فرقه های صوفیه و حروفیّه» پرداخته و ضمن ارائهء تاریخچهء علم حروف به تأثیر عقاید ابن عربی بر افکار فضل الله استرآبادی اشاره کرده است(۹۷).

س. جویا در مقدمهء «دیوان فارسی فضل الله نعیمی و عمادالدین نسیمی»، اشارات مفیدی به جنبش حروفیّه و زندگی و عقاید نسیمی نموده است(۹۸).

رضا خسروشاهی(۹۹)،محمدجواد مشکور(۱۰۰)، غلامحسین متین(۱۰۱)، علی خادم علماء(۱۰۲)، غلامحسین بیگدلی(۱۰۳) و سید علی صالحی(۱۰۴) نیز به زندگی و سرنوشت عمادالدین نسیمی اشاره کرده اند.نگارنده نیز در کتاب کوچک«جنبش حروفیّه …» ضمن تأکید بر باورهای مادی و «این جهانیِ» برخی حروفیان ،به اشعار و عقاید نسیمی اشاره کرده است(۱۰۵). عزت الله بیات(۱۰۶)، اسماعیل حاکمی(۱۰۷)، ابوذر ورداسبی(۱۰۸)و عبدالرفیع حقیقت(۱۰۹) و ولی الله ظفری(۱۱۰) نیزبه اشاراتی به زندگی واشعارنسیمی نموده اند.کوشش های رضا باغبان(۱۱۱) و محمد تقی خمارلو(۱۱۲) در ترجمه و گردآوری مقالاتی دربارهء زندگی و عقاید عمادالدین نسیمی ارزشمند هستند.

دکتر جواد هیئت در دو کتاب خود، به زندگی و جایگاه برجستهء عمادالدین نسیمی در ادبیات آذری اشاره کرده است (۱۱۳).

حسن سادات ناصری در مقاله ای از محقّقانی که «بجای تحلیل درست عرفانیِ مطالب ذوق آمیز نسیمی، مطالبی خاص خود، یا برداشت های دور از معتقدات عرفان خداشناس آورده اند» انتقاد کرده اما دربارهء مفهوم «مطالب ذوق آمیز نسیمی» توضیحی نداده بلکه در توضیح فلسفه اعتقادی حروفیان دچار تردید و تناقض گویی شده است(۱۱۴).

یعقوب آژند در کتاب «حروفیّه در تاریخ» به زندگی و سرنوشت فضل الله نعیمی و عمادالدین نسیمی اشاره کرده است (۱۱۵). این کتاب اساساً شامل حوادث و رویدادهای تاریخی مربوط به این فرقه است، امّا، مؤلف به «گرایش های دنیاگرایانه و برداشت های این جهانی و مادی بخشی از حروفی ها» تأکید کرده است. 

یدالله جلالی پندری نیز در مقدمهء نسخهء جدیدی از «دیوان نسیمی» به زندگی و سرنوشت عمادالدین نسیمی پرداخته است. وی ضمن اینکه نسیمی را «شاعری متوسط» دانسته، مانند آژند، با تأکید بر «افکار مادی بعضی حروفی ها» کوشیده است تا بین عقاید فضل الله استرآبادی (رهبر و بنیانگذار حروفیّه) و افکار جانشینانش، فرق و فاصله قائل گردد(۱۱۶).

منابع عمومی

«ظفرنامه» تألیف شرف الدین علی یزدی (بسال ۸۲۸ /۱۴۲۴) تاریخ رسمی دورهء تیموری است که بخش هائی از آن بر اساس کتاب «ظفرنامهء شامی» (تألیف ۸۰۷ /۱۴۰۴) قرار دارد: مؤلف کتاب، خود شاهد بسیاری از جنگ ها و حوادث دوران تیمور و شاهرخ تیموری بوده است، لذا این کتاب در شناخت شرایط اجتماعی و سیاسی دوران مورد مطالعهء ما ارزشمند می باشد(۱۱۷).

کتاب ابن عربشاه با نام «عجایب المقدور فی نوائب تیمور» یا «زندگی شگفت آور تیمور» «تألیف سال ۸۵۰ /۱۴۳۶) نیز از منابع مهم این دوران است. مؤلف، خود از جمله کسانی بوده که در فتح دمشق بوسیلهء تیمور (سال ۸۰۴/۱۴۰۱) به سمرقند کوچانیده شد، او سپس به سرزمین عثمانی- نزد سلطان محمد اوّل- رفت. کتاب ابن عربشاه شرح جنگ ها، خونریزی ها و حوادث سیاسی دوران تیمور است که اگر چه کمی اغراق آمیز نوشته شده، اما از ارزش تاریخی فراوان برخوردار است. این کتاب، همچنین برای آگاهی از احوال سلاطین عثمانی و آق قوینلو بسیار مفید می باشد(۱۱۸).

«تزوکات تیموری» تألیف یا تحریر ابوطالب حسینی تُربتی، حاوی نکات تاریخی و مطالب اجتماعی – اقتصادی دورهء تیموری است و ما را با مناسبات اقتصادی و اَشکالِ «تزوکات» (سازمان ها و نهادهای اجتماعی و نظامی) این زمان آشنا می کند(۱۱۹).

کتاب «منشاءالانشاء» اثر نظام الدین عبدالواسع نظامی نیز مأخذ بسیار ارزشمندی است که حاوی اطلاعات مفیدی دربارهءانواع مالیات ها، حرفه ها و پیشه های رایج در دوران مورد مطالعهء ما می باشد(۱۲۰).

در همین زمان، جهانگرد معروف اسپانیائی کلاویخو در «سفرنامه»اش، اطلاعات ارزنده ای از اوضاع اجتماعی ایران در زمان تیمور بدست داده است. فصل های دوازدهم تا چهاردهم این کتاب (دربارهء شهر سمرقند) از ارزش بیشتری برخوردار است(۱۲۱).

یوسف بن تغری بردی (در گذشته بسال ۸۷۵ /۱۴۷۰) در دو کتاب «المنهل الصافی» و «النجوم الزاهر»، اطلاعات ارزنده ای از شخصیّت ها و وقایع این دوران، خصوصاً دربارهء حوادث ایّام حکومت سلطان مؤیّد، بدست داده است(۱۲۲).

کتاب «دیاربکریّه» تألیف قاضی ابوبکر طهرانی، تنها کتاب مستقل دربارهء حکومت های قراقوینلو و آق قوینلو بشمار می رود. این کتاب در سال ۸۷۵ / ۱۴۷۰ م تألیف شده و اوضاع آذربایجان و عثمانی (مناطق فعالیّت حروفیان) در قرن نهم هجری / پانزدهم میلادی را گزارش کرده است(۱۲۳).

«روضـة الصفا» تألیف میرخواند (بسال ۸۸۹ /۱۴۸۰) تاریخ عمومی مفصّلی است که جلد ششم آن از اهمیّت بیشتری برخوردار است(۱۲۴)، همچنین جلد سوّم «حبیب السِیَر» تألیف خواند میر (بسال ۹۰۶ /۱۵۰۰). این کتاب نیز حوادث دوران حکومت تیمور و شاهرخ تیموری و وقایع مربوط به حروفیان را گزارش کرده است(۱۲۵).

«تذکرة الشعراء» تألیف دولتشاه سمرقندی (بسال ۸۹۶ /۱۴۹۱) دربارهء احوال شاعران این دوران و ذکر وقایع حکومت تیمور و شاهرخ، حاوی اطلاعات مفیدی است. مؤلّف، متأسفانه به احوال و اشعار عمادالدین نسیمی یا فضل الله نعیمی اشاره ای نکرده است(۱۲۶).

در کنار این منابع، کتب دیگری نیز وجود دارند که در شناخت دوران مورد مطالعهء ما مفید هستند، از جمله: «منتخب التواریخ مُعینی» (معین الدوله نطنزی)، «لُبّ التواریخ» (یحیی قزوینی)، «کتاب السّلوک» (تقی الدین مقریزی)، «ظفرنامه» (شامی) و …

پانویس ها:

۳۷ – ریاض الشعرا، نسخة خطی کتابخانه ملی ملک، بشمارهء ۴۳۰۱.

۳۸ – ریاض العارفین، روضهء دوم، تهران، ۱۳۱۶، صص ۱۴۱ – ۱۴۳ و ۴۰۶ – ۴۰۷.

۳۹- مجمع الفُصحا، ج ۴، تهران، ۱۳۴۶، صص ۳۴ – ۳۵ و ۵۵.

۴۰- کاشف الاسرار و دافع الاشرار، قطع جیبی، طبع استانبول، ۱۲۹۱ /۱۸۷۴.

۴۱- مرآت المقاصد فی دفع المفاسد، استانبول، ۱۲۹۲ هـ، صص ۱۲۵ – ۱۵۵ و خصوصاً صفحات ۱۳۴ – ۱۳۶، ۱۴۱ و ۱۴۷ – ۱۵۳.

۴۲- تذکرهء روز روشن، مولوی محمد مظفر حسین صبا، تهران، ۱۲۴۳، صص ۸۱۸ – ۸۲۰.

۴۳- ریحانـ الادب، میرزا محمد علی مدرس، ج ۶، چاپ دوّم، تبریز، بدون تاریخ، صص ۲۱۸- ۲۱۹.

۴۴- شمع انجمن، سید محمد صدیق حسن خان بهادر، چاپ سنگی، کلکته، ۱۲۹۲ ق، ص ۴۶۷.

۴۵- تذکر الشعراء، چاپ علیگر هند، ۱۹۱۶ م، ص ۱۳۱.

۴۶- صبح گلشن، سید علی حسن خان بهادر (نسیم)، چاپ سنگی، کلکته، ۱۲۹۵ هـ، صص ۵۳۴-۵۴۳

۴۷- فارسنامهء ناصری، ج ۲، چاپ سنگی، طهران، ۱۳۱۴ه، ص۱۵۱.

۴۸- آثار عجم، تهران، ۱۳۶۲، ص ۱۳۱.

۴۹- نهرالذّهب فی تاریخ حلب، طبع حلب، بدون تاریخ، ج ۱، صص ۱۶ – ۲۰ و ۱۰۱ – ۱۱۴؛ ج ۲، ص ۳۸؛ج۳ صص ۲۲۶ و ۲۴۲ و ۲۷۸.

۵۰- اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، طبع الثانی، حلب، ۱۴۰۸ /۱۹۸۸ ، ج ۲، صص ۳۸۷ – ۴۲۰ ، ج ۳، صص ۱۴-۱۵ و خصوصاً ۱۶-۱۷.

۵۱- دانشمندان آذربایجان، طبع مجلس، ۱۳۱۴ ش، صص ۳۸۶-۳۸۸.

۵۲- Browne, G. “Some notes on the literature and Doctrines of the Hurufi Sect”, in : Journal of the Royal Asiatic Society, London, 1898, pp. 61-94; “Further notes on the literature of the Hurufi, and their connection with the Bektashi order of dervisches”, in: J.R.A.S., London 1907, pp 533-581.

همچنین نگاه کنید به: تاریخ ادبی ایران، ج ۳، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۵۷ ش، صص ۵۰۵-۵۲۳ و ۶۵۶-۶۶۱.

۵۳- J.R.A.S. 1898, pp 62, 67-68, 78-79

54- Gibb, E.J.W: A History of Ottman Poetry, Vol 1, London, 1900, pp 343-368.

55- Huart, C: Textes persans relatifs à la secte des Houroufis, Lyden-London, 1909, pp i-xx, 219-313; Ecyclopédie de L´Islam, Tome 2, Leyden-Paris, 1927, pp 359-360

56- La Passion de Hallàj, tome 2, Paris, 1975, pp. 261-268; Recueil de Textes inédits…., Paris, 1929, p 151.

57- Birge, T. K: The Bektashi order of dervishes, London, 1937, pp. 59, 70,112,281.

58-Babinger, F: Encyclopédie de L´Islam, Tome 3, Leiden-Paris, 1939, pp. 964-967; “Von Amurath zu Amurath” in: Oreins, Vol 3, N° ۲, Leiden, 1950, pp. 245-250

همچنین نگاه کنید به چاپ جدید این مقاله در:

First Encyclopedia of Islam, Leiden-New York, Tome 6, 1987, p. 902.

59- Retter, H: “Die Anhänge der Hurufisekte”, in: Orien, Vol 7, N° ۱, Leiden, 1954, 1-54

و نگاه کنید به ترجمهء فارسی این مقاله بنام «آغاز فرقهء حروفیّه»، ترجمهء حشمت مؤیّد، در: مجلهء فرهنگ ایران، ج ۱۰، تهران، ۱۳۴۱، صص ۳۲۲- ۳۹۳.

۶۰- Bausani, A. Encyclopedie de L´Islam, Tome 3, Leyde-Paris, 1971, pp. 620-622.

61- Burill, K: The Quatrains of Nesimi: Fourteenth century Turkic Hurufi, New York-Paris, 1972, pp. 25-33, 35-42, 53-107

62- Amoretti, B.S: “Crakterestiche Hurufie del Divano Persiano di Nesimi”, in: Studi Iranici, Roma, 1977, pp. 267-286.

63- عمادالدین نسیمی، معارف و مدنیّت، باکو، ۱۹۲۶

۶۴- آذربایجان ادبیاتی تاریخی، ج ۱، باکو، ۱۹۲۶، صص ۱۷۶-۱۸۵.

۶۵- حروفیسم و نمایندگان آن در آذربایجان، (به زبان روسی)، صص ۱۴۹-۱۹۷؛ آذربایجان ادبیاتی تاریخی، ج ۱، صص ۲۶۴-۲۹۳. همچنین نگاه کنید به پیام نوین، شمارهء ۵، فروردین و اردیبهشت ۱۳۵۵ ش، صص ۴۷-۵۱. با تشکر از دوستان عزیزم: دیان بوگدانویچ و اکبر مسکویچ برای ترجمهء متن روسی.

۶۶- مجلهء آذربایجان، شمارهء ۷، باکو، ۱۹۶۹، صص ۱۹۹-۲۰۴.

۶۷- عمادالدین نسیمی اثرلری، باکو، ۱۹۷۳؛ صص ۵-۷۹؛ مجلهء آذربایجان، شمارهء ۵، سال ۱۹۷۰، صص ۲۰۵-۲۰۸. همچنین نگاه کنید به ترجمهء این مقاله در مجلهء پیام نوین، شمارهء ۵، تهران، فروردین و اردیبهشت ۱۳۵۵ ش، صص ۵۲-۵۳.

۶۸- عمادالدین نسیمی، حمید آراسلی، باکو، ۱۳۷۳.

۶۹- دیوان فارسی سید عمادالدین نسیمی، مقدمه، صص ۵- ۲۰

۷۰- Nassimi Poesie, traduit par A. Karvovki, Moscou, 1973, pp. 5-13

همچنین نگاه کنید به: مجلهء پیام یونسکو، شمارء ۵۳، سال پنجم، تهران، ۱۳۵۲ ش، صص ۳۸-۴۱.

۷۱- نسیمی، (نمایشنامه)، فریدون آشوراوف، ۱۳۵۳.

۷۲- عمادالدین نسیمی، باکو، ۱۹۷۳.

۷۳- نسیمی، باکو، ۱۹۷۵. از وجود این دو تحقیق توسط دوست عزیزم پروفسور م. ن. عثمانوف آگاه شده ام.

۷۴- مقاله هائی پیرامون زندگی و خلاقیّت عمادالدین نسیمی، صص ۱۲۹-۱۴۴.

۷۵- قاموس اعلام، ج ۶،استانبول، ۱۳۱۶هـ، ص ۴۵۷۶.

۷۶- تورک ادبیاتنده، ایلک متصوّفلر، ۱۹۱-۱۹۲.

۷۷- «نسیمی دیر»، مجلهء حیات، سال اول، نمرهء ۲۰، استانبول، ۱۹۲۷، ص ۲

۷۸- Seyyit Nesimi: Hayati ve Sahsiyeti, Istanbul, 1944-1945.

79- Nesimi, Usuli, Ruhi, Istanbul, 1953, pp. 3-10, 29-62; Turkiye de Mezhepler Ve Tarikatler, Istanbul, 1969, pp. 143-159; Islam Ansiklopedisi, Vol 9, Istanbul, 1960, pp. 206-207.

همچنین نگاه کنید به: مولویّه بعد از مولانا، تهران، ۱۳۶۶ ش، صص ۳۷۷-۳۸۵

۸۰- Hurufilik metinleri katalogu, Ankara, 1973.

81- Turk Ansiklopedisi, Vol 25, Ankara, 1977, pp. 202-203.

82- تاریخ العراق بین احتلالین، طبع بغداد، ۱۳۵۷ /۱۹۳۹ ، ج ۲، صص ۲۴۶-۲۵۴؛ ج ۳، صص ۴۵-۵۵؛ الکاکائیّه فی التاریخ، بغداد، ۱۹۴۹، صص ۵۳-۵۴، ۶۷ و ۱۰۸.

۸۳-الآثاراسلامیّه والتاریخیّه فی حلب، دمشق، ۱۳۷۶ /۱۹۵۶ ،صص ۲۵۳-۲۵۴.

۸۴- احیاء حَلَب واسواقها، طبع دمشق، ۱۹۸۴ ، صص ۲۹۲ و ۳۶۴؛ موسوعـﺔ حَلَب المقارنة، ج ۷، طبع حلب، ۱۴۰۸ /۱۹۸۸ ، صص ۲۸۵-۲۸۶

۸۵- شهداء الفضیلة، طبع بیروت، ۱۴۰۳ /۱۹۸۳، صص ۸۵ و ۱۰۴-۱۰۵.

۸۶- تشیّع و تصوّف، ترجمهءعلیرضا ذکاوتی قراگوزلو، تهران، ۱۳۵۶ ش، صص ۱۶۹-۲۲۳ و خصوصاً صص ۱۷۶-۱۷۷.

۸۷- ماهنامهء اطلاعات، شمارء ۵، تهران، ۱۳۲۹ ش، صص ۲۱-۲۳.

۸۸- واژه نامهء گرگانی، تهران، ۱۳۳۰ ش، صص ۹-۲۲،۲۶-۲۷، ۳۰-۳۱، ۲۸۰-۳۱۳. همچنین نگاه کنید به مقالهء «آگاهی های تازه از حروفیان»، مجلهء دانشکدهء ادبیات دانشگاه تهران، سال دوم، دی ماه ۱۳۳۳ ش، صص ۳۹-۶۵؛ نُقطویان و پَسیخانیان، انتشارات انجمن ایوانویچ، ۱۳۲۰ یزدگردی، صص ۵۷-۵۸

۸۹- شعر فارسی در عهد شاهرخ( نیمهءاوّل قرن نهم)، تهران، ۱۳۳۴ ش.

۹۰- تاریخ ادبیات در ایران، ج ۴، تهران، ۱۳۵۱ ش.

۹۱- لغت نامه،ذیل «نسیمی» و «فضل الله استرآبادی».

۹۲- فرهنگ سخنوران، عبدالرسول خیامپور، تبریز، ۱۳۴۰ش، ص ۶۰۱

۹۳- دانشمندان و سخن سرایان فارس، محمد حسین رکن زاده-آدمیّت، ج ۴، قسمت دوّم، تهران، ۱۳۴۰ش، صص ۶۶۲-۶۶۵.

۹۴- بزرگان شیراز، رحمت الله مهراز، تهران، ۱۳۴۸ ش، ص ۳۰۸.

۹۵- تاریخ نظم و نثر در ایران، ج ۱، تهران، ۱۳۴۴ ش، صص ۵ و ۳۳۵ -۳۳۶.

۹۶- کلیّات قاسم انوار، تهران، ۱۳۳۷ ش، مقدمه، صص ۷-۸ و ۱۵-۱۶، ۶۸، ۷۰، ۷۴- ۷۷و ۸۷و ۸۹.

۹۷- چهارمین کنگرهء تحقیقات ایرانی، ج ۲، شیراز، ۱۳۵۳ ش، صص ۲۲۲- ۲۳۶.

۹۸- دیوان فارسی فضل الله نعیمی و عمادالدین نسیمی، مقدمه، تهران، ۱۳۵۴ ش، بدون شمارهء صفحه.

۹۹- شعر و ادب فارسی در آسیای صغیر، تهران، ۱۳۵۰ ش، ص ۱۷۰.

۱۰۰- تاریخ تبریز تا پایان قرن نهم هجری، تهران، ۱۳۵۲ ش، صص ۶۸۹- ۷۰۰ و ۷۹۴-۷۹۵؛ « فتنهء حروفیّه در تبریز»: مجلهء بررسی های تاریخی، شمارهء ۴، انتشارات ستاد بزرگ ارتشتاران، تهران، ۱۳۵۵ ش.

۱۰۱- روزنامهء کیهان، ویژه نامهء هنر و اندیشه، شمارهء ۱۰۲۰۹، ۱۶ تیرماه ۱۳۵۶ ش.

۱۰۲- «نسیمی از حافظ»: کیهان اندیشه، شمارهء ۳۴، تهران، ۱۳۷۰ ش، صص ۱۷۸-۱۸۴.

۱۰۳- دیوان فارسی عمادالدین نسیمی شروانی، تهران، ۱۳۶۶ ش، مقدمه، صص۵-۲۰ ؛ حافظ شناسی، ج ۵، تهران، ۱۳۶۶ ش، صص ۱۵۸-۱۶۷.

۱۰۴- ققنوس در شب خاکستری، تهران، ۱۳۶۸ ش، صص ۱۱-۷۸.

۱۰۵- جنبش حروفیّه و نهضت پَسیخانیان (نُقَطویان)، تهران، ۱۳۵۶ ش، صص ۴۰ و ۴۸-۵۱

۱۰۶- بررسی تاریخی، شمارهء ۵، تهران، آذر- دی ۱۳۵۷ ش، صص ۲۲۹-۲۴۲.

۱۰۷- مجلهء دانشکدهء ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، شمارهء ۱ و ۲، ۱۳۵۶ ش، صص ۲۲۲- ۲۲۸.

۱۰۸- سرخ جامگان و نمدپوشان (حروفیّه)، تهران، ۱۳۵۷ ش. برای نقد و بررسی این کتاب، نگاه کنید به مقالهء سید جواد صدر بلاغی: نقد تاریخ، تهران، ۱۳۵۷ ش، صص ۱۳-۲۴.

۱۰۹- تاریخ جنبش سربداران و دیگر جنبش های ایرانیان در قرن هشتم هجری، تهران، ۱۳۶۰ ش، صص ۳۰۸-۳۱۳.

۱۱۰- حبسیّه در ادب فارسی، تهران، ۱۳۶۴ ش، صص ۱۲۷-۱۳۰. برای نقد و بررسی این کتاب، نگاه کنید به مقالهء دکتر مهدی نوریان: نشر دانش، سال ششم، شمارهء ۱، تهران، ۱۳۶۴ ش، صص ۱۶-۱۹.

۱۱۱- مقاله هائی پیرامون زندگی و خلاقیّت عمادالدین نسیمی، تبریز، ۱۳۵۷ ش.

۱۱۲- عمادالدین نسیمی و نهضت حروفیّه، تبریز، ۱۳۵۸ ش.

۱۱۳- نگاهی به تاریخ ادبیات آذربایجان (به تُرکی) ج ۱، تهران، ۱۳۵۸ ش، صص ۲۶-۲۸؛ تاریخ زبان و لهجه های تُرکی، نشرنو، تهران، ۱۳۶۵ ش، صص ۱۹۰-۱۹۳.

۱۱۴- حافظ شناسی، ج ۷، تهران، ۱۳۶۶ ش، صص ۱۹۱-۲۴۰.

۱۱۵- حروفیّه در تاریخ، تهران، ۱۳۶۹ ش.

۱۱۶- دیوان عمادالدین نسیمی (زندگی و اشعار)، تهران، ۱۳۷۲ ش.

۱۱۷- ظفرنامه، ج ۱ و ۲؛ تهران، ۱۳۳۶ ش.

۱۱۸- عجائب المقدور فی نوائب تیمور (زندگی شگفت آور تیمور): تهران، ۱۳۳۹ ش.

۱۱۹- تزوکات تیموری، از روی نسخهء چاپی آکسفورد، تهران، ۱۳۴۲ ش.

۱۲۰- منشاءالانشاء، ج ۱، تهران، ۱۳۵۷ ش.

۱۲۱- سفرنامه، تهران، ۱۳۳۷ ش.

۱۲۲- المنهل الصّافی، ج ۲، مصر، ۱۹۸۴؛النجوم الزاهر، ج ۱۴، مصر، ۱۹۷۲.

۱۲۳- کتاب دیاربکریّه، تهران، ۱۳۵۶ ش.

۱۲۴ – روضـة الصفا، ج ۶، تهران، ۱۳۳۹ش، خصوصاً صفحات ۶۹۰ – ۶۹۴.

۱۲۵- حبیب السیر، ج ۳، تهران، ۱۳۳۳ ش، خصوصاً صفحات ۶۱۵- ۶۱۸.

۱۲۶-تذکرةالشعراء، تهران،۱۳۳۸ش، خصوصاً صفحات ۲۴۷-۲۴۸.

فرستادن این مطلب برای دیگران