Print This Post Print This Post
تازه‌ها


«مُجمل فصیحی»،تاریخ در پیکرهء خبر،محمود فاضلی بیرجندی‎

 

نگاهی به کتاب«مُجمل فصیحی»

%d9%85%d8%ac%d9%85%d9%84

این کتاب را فصیح خوافی نوشته که زادهء سال 777 و درگذشتهء 845 است.

سال نگار فصیحی در چهار طبقه و دو مقاله است. چهار طبقه،از آدم تا پایان ساسانیان را در بر گرفته است.

 مقالهء نخست با «عام الفیل» آغاز شده و تا 53 سال هجری رفته. در همین دوره پیامبر اسلام متولد می شود.

مقالهء دوم از هجرت تا به سال 845 است. کتاب در این سال نیمه تمام رها شده است. نمود دیگری از زندگانی متلاطم ایرانیان: تمام ناشدگی و بی فرجامی.

فصیحی اندکی پیش از رها شدن کتابش نوشته است که مغضوب گوهرشاد خاتون شده و وی را زندان کرده اند. آیا او تاب غضب مخدومش نیاورده و دق کرده است؟

مجمل فصیحی در سه مجلد در سال 1386 منتشر شده است. در تواریخ ادبیات ایران که من دارم، از قبیل کتاب دکتر صفا، ادوارد براون، و برتلس نام این کتاب یا نویسنده را ندیدم. در سبک شناسی بهار هم چیزی از این کتاب ندیدم. شاید از آن که مجمل فصیحی پیش از این چاپ نشده. پس بایستی همت مصحح آن، محسن ناجی نصرآبادی، و نیز نشر اساطیر را ستود که کتاب گرانسنگ دیگری را از منابع ناخوانده فارسی بیرون کشیده و به ما داده اند.

من مُجمل را برای نیازی خواندم. چند نکته را می آورم:

  1. فصیحی خبرهای سالها را تابع اندازهء معینی نکرده. از سالی درچندین ورق خبر داده،از سالی فقط دو خبردارد.
  2. او مسلمان متعصّبی است و یک خبر هم از احوال زرتشتی و ترسا و یهود نیاورده است.از گبران یک جا موقع قتل جماعت آنان نام برده؛در سال 801 (ص 1004/ ج 3). ضمناً نشان آن که در این تاریخ هنوز گبران زیادی درممالک اسلامی می بوده اند. از فرقه ها فقط خبر از قرامطه و اسماعیلیان دارد که هر بار آنان را نفرین می کند.
  3. فصیحی پس از دوران باستان،دیگر نام ایران را نیاورده مگر آن زمان که مغولان سرازیر شده اند. فقط در اخبار مغولان،نام ایران را تکرار می کند.

از سرزمین های دیگر هم خبری ندارد مگر جاهایی که در تحت خلافت اسلامی واقع می شده؛ از هند و فرارود تا ارمن و آبخاز و قبرس ومصر.

  1. فقره های خبرِفصیحی بیشتر به گرد ولادت، جلوس یا نصب، وفات یا قتل می گردد، به وفات مشایخ بزرگ عنایت دارد، تاریخ آغاز یا پایان نگارش برخی کتاب ها را آورده؛(کشّاف زمخشری یا تاریخ بیهق)،خبر برخی حوادث را داده؛چون افتادن دیوار مسجد نبوی (ص 667/ ج 2) یا آغاز بنای مسجد هرات ( ص 701/ ج 2) که باز هم ربطی به دین دارد.اما در مجلد سوم، این روال عوض شده و خبرها جزیی تر است. شاید چون مشاهداتش را نقل می کند.اما در همه خبرهامواظب است که نظر ندهد.
  2. خبرهایی از رخدادهای نامعمول دارد؛چون پیدایی جانور خوفناک ناشناس در بغداد ( ص 467 / ج 2)، باران ریگ ( ص 476 ج 2) یا افسانه برای ولادت چنگیز ( ص 543 / ج 2). به آرای منجمان هم اعتنایی می کند. قیاس شود با نگاه امثال ابن مسکویه و بیان واقع ناب رخدادها از زبان ایشان!
  3. در کار فصیحی از جنگ و خون ریزی معمول تاریخ، نشانی نیست. خبر از عزیمت شاه و لشکریانبرای حرب یا گشادن شهرها می دهد و می گذرد. حتی واژه جنگ را به کار نبسته مگر جایی که جنگ بین دو قاضی بوده ( ص 727/ ج 2). از حمله های مغولان با عنوان «نهضت همایون» یاد کرده است. (صفحه های ج 3) . آیا فصیحی با دستگاه خلافت و سپس با مغولان تعارفی داشته که خبر هیچ کشتاری را حتی از هولناک ترین خون ریزی های مغولان نمی گوید؟ یا خود خلق و خوی مخصوصی داشته است؟
  4. شاید مفصل ترین خبر فصیحی آنی است که در باره فردوسی نوشته که 12 ورق است و فردوسی را به زبانی شایا ستوده است. جز او به اهل شعر عنایتی نداشته و مثلا وقتی خبر از خیام داده برایش از خداوند آمرزش می خواهد.
  5. فصیحی در برههء پس از مغول و در آستانه انقلاب احوال ایران به سوی تشیع می زیست.سال 764سخن از دعوی «تشیع» آورده.اما دیگر خود نبوده و شاهد درگرفتن شیعه گری در ایران نشد.

9. مجمل فصیحی از درون خلافت اسلامی به جهان می نگرد و دنیا را شامل همان قلمرو می شناسد. اما روایت مطبوع و متفاوتی است از تاریخ در پیکرهء خبر.

به نقل از فیس بوک:محمود فاضلی بیرجندی‎

فرستادن این مطلب برای دیگران