رُباعیّات بهاری،رضا مقصدی
دیدار بنفشه زار را باور کن
بیداری جویبار را باور کن
بر شانهء شادمان گلبرگ و درخت
گستردگی بهار را باور کن
از پونه پیام ِ آشنا می آید
عطرِ علف از عاطفه ها می آید
خیزید و به روی عاشقان گُل ریزید
ای منتظران! بهار ِ ما می آید
این بار، چو این بهار می باید زیست
سرشار و شکوفه بار، می باید زیست
امروز که رنگِ شادیت سُرخ تر است
شاداب تر از انار، می باید زیست
برخیز و بیفشان و بباران، ما را
سبز است ترانهء بهاران، ما را
ای شعلهء هر شکفته، ای آتشِ عشق
برخیز و برانگیز و بسوزان، ما را
من چون چمنم تو بادِ فروردینی
من، داغِ هزار لاله، تو نسرینی
آزاده تر از سرودِ سروستانم
گر با من و آرزوی من، بنشینی