Print This Post Print This Post
تازه‌ها


دشواری های تاریخنویسی درایران معاصر،علی میرفطروس

بخشی ازیک گفتگو*

*حدود80سال تحریف و جعل و دروغپردازی های حزب توده،یک سُنّت یا «سیستم فکری»درمیان روشنفکران ما بوجود آورد که  می شود  آنرا «توده ایسم»نامید!

***

…مورد دیگر، تأمّلات بنده در بارهء دشواری های تاریخنویسی در ایران معاصربود،ازجمله اینکه متأسفانه حدود80سال تحریف و جعل و دروغپردازی های حزب توده،یک سُنّت یا «سیستم فکری» درمیان روشنفکران ما بوجود آورده که عمیقاً ویرانگر و گمراه کننده  بود و می شود آنرا توده ایسم ایسم نامید.وقتی می گویم توده ایسم ،منظورم تنها حزب تودهء آقای کیانوری یااحسان طبری نیست، بلکه منظورم یک سیستم نظری و ایدئولوژیک است که شخصیّت های تاریخی را به«سیاه» و «سفید» و «قِدّیس» و «ابلیس»تقسیم می کند،بنابراین،خیلی از«ملّی»هایا«مذهبی»ها ممکن است ضد حزبِ توده ایباشند ولی بخاطرِابتلاء به توده ایسم،در ذات و جوهرِ تفکرات شان توده ای باشند،نمونه اش: افکار و عقاید جلال آل احمد.

«توده ایسم»رویدادها و شخصیّت های تاریخی را تاحدِاعتقاداتِ خدشه ناپذیر دینی  تقلیل می دهدوبنابراین موردِ پرسش یا تردیدقراردادنِ این«دُگم»ها با موجی ازهیاهو ها وُ عوامفریبی ها وُ جعل وُ افترا ها همراه است(که نمونه هایش را دربارهء کتاب«دکترمحمدمصدّق؛آسیب شناسی یک شکست»دیدیم).جوهر و ذات مشترک همین«سیستم نظری»بودکه در«انقلاب شکوهمنداسلامی»،خیلی از سکولارها،کمونیست ها،ملّی ها و ملّی- مذهبی ها را درکنارآیت الله خمینی  قرارداد.

خوشبختانه،الآن، نسل یا نسل هائی درایران  پدیدآمده اندکه باچشمانی باز و بینا،خواهان بازنگری تاریخ معاصرایران هستند،عرض می کنم با«چشمانی باز و بینا»چون خیلی ها چشم دارند ولی نمی بینند!اینکه حافظ می گوید:«که جامِ جم نکندسود وقتِ بی بصری»،یعنی همین.بنابراین،نه خدمات رضاشاه ومحمدعلی فروغی را می بینند ونه تحوّلات عظیم دوران محمدرضاشاه را.شادروان مهندس عزّت الله سحابی(ازرهبران جبههء ملّی ونهضت آزادی)درجلد دوم خاطراتش می نویسد:«بسیاری ازاقدامات محمدرضاشاه درجهت منافع ملّی ایران بود ولی ما-درآن زمان-آنهارا نمی دیدیم»…ویامثلاً:سال هاپیش،بنده درکتاب هاومقالاتم و همچنین در همین برنامه از محمدعلی فروغی بعنوان یکی از نجیب ترین،شریف ترین و برجسته ترین شخصیّت های  تاریخ معاصرایران یادکردم و گفته بودم:«محمدعلی فروغی شخصیّتی بودفرهنگساز نه سیاست بازکه فضل و فضیلت را باهم داشت.روزی،درایران آزادِ آینده،دانشکده هابنام محمدعلی فروغی نامگذاری خواهدشد»…گفتن این حرف ها در آن سال های بد،بسیار دشوار و حتّی دشمن آفرین بود،منتهی بنده نگاهی تاریخی و حتّی عرفانی به  مسائل دارم و لذا در برابر موجِ آن انتقادات،می گفتم:«این نیز بگذرد»…امروز می بینیم که مثلاً یکی ازبهترین نشریات روشنفکری درایران بنام «اندیشهء پویا»ویژه نامۀ ارزشمندی دربارۀ مقام فرهنگی و منزلت سیاسی محمدعلی فروغی  منتشرکرده و از اندیشهء پویا،شمارهء 31.فروغی بعنوان یک«لیبرال صبور»تجلیل کرده است.این مورد برای بنده و دوستان دیگر به منزلۀ یک پیروزی نظری برتفکرات و تبلیغات دیرپای حزب توده و «توده ایسم» است!…می خواهم عرض بکنم که حقیقت(خصوصاً حقیقت تاریخی)یک امرنِسبی واعتباری ومتکثّر است. بنابراین، در عرصۀ مطالعات تاریخی،بنده و شما فقط حامل بخشی از حقیقت هستیم نه همۀ آن.این امر باعث می شود که ما در داوری های مان دربارۀ این یا آن شخصیّت تاریخی،محتاط و فروتن باشیم،یعنی ما-با وجود اختلاف نظر دربارۀ این یا آن رویداد تاریخی یا شخصیّت سیاسی،می توانیم-بارعایت اخلاق و انصاف علمی-اختلاف نظر ِ سیاسی را تاحدِّ دشمنی های قبیله ای و «سوداگری با تاریخ» تنزّل ندهیم.نمونه هائی مانند محمدعلی فروغی،احمدکسروی،استادناتل خانلری،خلیل ملکی،دکترمظفربقائی،سیدحسن تقی زاده و دیگران ، یادآورِ این سخنِ درستِ«نیما»است آنجا که در نامه ای خطاب به احسان طبری(تئوریسین برجستۀ ادبی حزب توده)نوشت:

-«آنکه غربال به دست دارد،ازعقب ِ کاروان می آید».

درهمین شمارۀ«اندیشهء پویا»مقالاتی دربارۀ«آلکسی توکویل»(متفکربزرگ فرانسوی)،«راجر اسکروتن»(روشنفکربرجستهء انگلیسی)چاپ شده که درآنها،(مانندسرنوشت محمدعلی فروغی)تنهائیِ جانکاه و شرایط دشوارِ این روشنفکران و متفکران درمیان«احمق ها،شیّادان وهوچی ها»(یعنی مُدّعیان روشنفکری آن دوره ها)بازگو شده است.اینگونه مقالات و نشریّات نشان می دهندکه نسیم تازه ای درعرصۀ روشنفکری ایران در حال وزیدن است و«توده ایسم»درحال زوال است.

*بخشی ازگفتگوی علیرضامیبدی بانگارنده است که درتاریخ 26آوریل 2016 ازشبکهء جهانی تلویزیون پارس پخش شده است.

                                                             

 

 

فرستادن این مطلب برای دیگران