حرفهای ما هنوز ناتمام …
تا نگاه میکنی ،وقت رفتن است …
بازهم همان حکایت همیشگی،
پیش از آنکه باخبر شوی
تا نگاه میکنی ،وقت رفتن است …
بازهم همان حکایت همیشگی،
پیش از آنکه باخبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود …
آه…
آه…
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان چقدر زود؛
دیر می شود …
ناگهان چقدر زود؛
دیر می شود …