بیداری ها و بیقراری ها،علی میرفطروس
«بیداری ها و بیقراری ها» نوشته هائی است «خطی به دلتنگی» که می خواست نوعی «یادداشت های روزانه» باشد، دریغا که – گاه – از«خواستن» تا «توانستن»،فاصله بسیار است.
در سالهای مهاجرت نامه های فراوانی به دوستانم نوشته ام که شامل بسیاری از دیده ها و دیدگاه های نگارنده است. رونوشتِ موجود برخی از آنها می تواند به غنای این یادداشت ها بیفزاید.
«بیداری ها و بیقراری ها»تأمّلات کوتاه و گذرائی است برپاره ای از مسائل فرهنگی ،تاریخی و سیاسی: دغدغه ها و دریغ هائی در شبانه های غربتِ تبعید که بخاطر خصلت خصوصی خود،گاه،روشن وُ آرام وُ رام؛و گاه،آمیخته به گلایه وُ آزردگی وُ انتقاد است.شاید سخن«تبعیدیِ یُمگان»(ناصرخسرو قبادیانی)– بعد از هزار سال- هنوز نیز سرشت و سرنوشت ما را رَقَم می زنَد.
این یادداشت های پراکنده،حاصل پراکندگی های جان و شوریدگی های ذهن وُ زبان است در گذارِ زمان؛«حسبِ حالی» که با تصرّفی در شعر حافظ می توان گفت:
حسبِ حالی بنوشتیم وُ شد ایّامی چند
محرمی کو؟ که فرستم به تو پیغامی چند