Print This Post Print This Post
تازه‌ها


غزلی ازمحمدعلی بهمنی

 

 

گاهی چنان بَدَم كه مبادا ببينيَم
حتّی اگر به ديدهء رويا ببينيَم

من صورتم به صورت شعرم شبيه نيست 
بر اين گمان مباش كه زيبا ببينيم

شاعر شنيدني است،ولی ميل ،‌ميل توست 
آماده ای كه بشنوی ام ،‌يا ببينيم

اين واژه ها صراحت تنهايیِ من اند 
با اينهمه، مخواه كه تنها ببينيم

مبهوت می شوی اگر از روزن ات، شبی 
بی خويش – در سماع غزل ها ببينيم
*
-يك قطره ام – و گاه چنان موج مي زنم 
در خود ،‌كه ناگزير ي ، دريا ببينيم-
*
شبهای شعر خوانیِ من بی فروغ نيست 
اما تو با چراغ بيا تا ببينيم 

 

 

فرستادن این مطلب برای دیگران