Print This Post Print This Post
تازه‌ها


دریغا فیلسوف ایران:سیدجوادطباطبائی

دریغا «فیلسوف ایران» که در دهه‌ی اخیر هر چه نوشته برای این میهن بوده است؛ باید در ینگه دنیا در صف بیمارستان‌ها باشد و در میهن خویش بدون یک دفترچه‌ی بیمه از درمان محروم باشد و دوست و دشمن از اصلاح‌طلب و اصول‌گرا و انحلال‌طلب و تجزیه‌طلب همگی او را به سبب زبان سرخ و بی‌مجامله‌اش، انکار کنند و به سبب آنکه تنها روشنفکر معاصر ایران است که موضوع کارش “ایران” است، فاشیست بخوانندش.

من هرگز افتخار شاگردی مستقیم دکتر سید جواد طباطبایی را نداشته‌ام اما از او بیش از همه‌ی استادانم آموخته‌ام؛ استادنا فراتر از یک نسل دانش‌آموختگان علوم سیاسی بر گردن «علم سیاست جدید» به خصوص در فهم ماکیاولی در ایران حق دارد. به جز آن، در دهه‌ی اخیر دکتر طباطبایی خلاف عادت روشنفکران مستفرنگ ما، نسل جدید را متوجه تجربه مشروطه و مفهوم فلسفی ایرانشهر ساخته تا جایی که بی‌تردید می‌توان او را «احیاگر ایرانشهر» و «نظریه‌پرداز نومشروطه‌خواهی» خواند.

حال این متفکر و نویسنده‌ء ستیهنده ماه‌هاست در بیرون از خانهء خویش اسیر بیمارستان‌های غریبه است تا جایی که توان تمرکز بر روی دو پروژه بزرگ و ناتمام تاریخ اندیشه سیاسی ایران و تاریخ اندیشه سیاسی جهان را از دست داده است. پاره‌ای اصولگرایان او را به عنوان «متفکر زوال» دشنام می‌دهند و اصلاح‌طلبان او را به سبب «نقد روشنفکری دینی»، مغرض می‌دانند، و لاییک‌ها او را به سبب «دفاع از سنت»، مرتجع می‌دانند و نومارکسیست‌ها او را به سبب دفاع از لیبرالیسم، منحرف می‌پندارند و تجزیه‌طلبان به سبب احیای ایرانشهر، او را فاشیست می‌خوانند.

فیلسوف ما – خود خواسته – تنهاست. نه فرقه‌ای دارد و نه حلقه‌ای تا جایی که پس از سال‌ها که از اخراجش از دانشگاه می‌گذرد و دهها شاگردش به قدرت رسیده‌اند، هیچ‌کس پیگیر پرونده شغلی‌اش نیست تا به زخم درمانش بزند و دست کم در ایران درمان شود. که اگر این درمان در میهن میسر بود و استادنا می‌توانست در آرامش هر دو پروژه‌ی پژوهشی خود را پیش می‌برد جوابی فراسوی این جریان‌ها برای حل معضله‌ی فلسفی ایران به دست می‌آمد که تحول او از زوال ایران تا احیای ایرانشهر را توضیح می‌داد و هرگز این قضاوت‌های ناروا صورت نمی‌گرفت. برای سلامتی استاد اگر کاری نمی‌کنیم، حداقل دعا کنیم.

محمدقوچانی

 

 

فرستادن این مطلب برای دیگران