سلام بر همایون غنی زاده،شکوه میرزادگی
سلام بر همایون غنی زاده، هنرمندی که نامش را به نکویی در تاریخ ثبت کرد
امروز با خواندن سخنان آقای همایون غنی زاده، کارگردان هنرمند سرزمین مان، در «مراسم سیزدهمین جشن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران» که شب گذشته (دهم بهمن ـ سی ام ژانویه) برگزار شد، به یاد خانم «ملینا مرکوری» هنرمند آزادی خواه یونانی افتادم، هنرمندی که در دهه شصت میلادی در ذهن و دل ما جوانان آن روزگار جهان، جایی والا و شایسته باز کرده بود.
ملینا هنرمند نام آور و با فرهنگی بود که به خاطر عشق به یونان، و مردمان آن که زیرسلطه ی یک دیکتاتوری نظامی بودند، کار هنری اش و بعدها خانه و زندگی اش را رها کرد، و به مدت هفت سال صدای آزادی خواهی مردمان سرزمین اش در جهان شد. سرزمینی که به قول او حتی در «دوران باستان گهواره اندیشه و دمکراسی بود» و جماعتی آن را در زندان جهالت و دیکتاتوری اسیر کرده بودند.
همایون در سرزمین باستانی دیگری، که آن نیز حتی در دوران باستان گهواره اندیشه، خرد و توجه به حقوق بشر بوده، و اکنون زیر سلطه ی یک حکومت مذهبیِ به مراتب بدتر از «حکومت سرهنگان یونان» اسیر شده، با شجاعت کم نظیری به پا خواسته و علاوه بر این که جایزه اش را به یکی از «کشته شده های راه وطن» تقدیم کرده، و علاوه بر این که «سکوت درباره ی فجایعی مثل آبان 98» را «قبیح» خوانده، هنرمندان ایران را به رویارویی با بیداد فراخوانده و از آن ها خواسته است «مردم را تنها نگذارند.».
ملینا، و البته هنرمندان دیگری در تاریخ چند صدساله اخیر با پشتوانه ی شهرت و محبوبیت شان، توانسته اند اثرات موثر و کارسازی در پیشبرد مبارزات آزادی خواهانه مردم داشته باشند.
و تردیدی نیست که همایون غنی زاده، و البته هنرمندان دیگری که چون همایون دوست ندارند خودشان و هنرشان بنده و اسیر دیکتاتورها باشند، می توانند اثراتی بسیار مثبت در زندگی امروز مردمان سرزمین مان بگذارند.
ملینا و دیگرانی چون او می دانستند که هیچ حکومت آزادی ستیز و مردم کشی ماندگار نیست، و دیر و یا زود کارش به پایان می رسد.
همایون و هنرمندانی چون او نیز می دانند که «این دوران می گذرد و ما می مانیم و این جامعه» و همزبان با شاعران تاریخ ایران خطاب به دیکتاتورها می گویند که :«هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد/ هم رونق زمان شما نیز بگذارد»
حکومت یونان تابعیت ملینا مرکوری را لغو کرد، اموال او را مصادره کرد، انواع اتهامات را بر او زد، و بارها برنامه هایی برای ترور او تدارک دید اما ملینا ماند و دیکتاتورها رفتند. ملینا ماند و نامش بر تارک هنر و فرهنگ یونان برای همیشه درخشان خواهد ماند.
و همایون غنی زاده از آنجا که در داخل ایران زندگی می کند، و با حکومتی به مراتب خشن تر و بی قانون تر از حکومت سرهنگان یونان رویاروی هست، وضعیت بسیار حساس تری دارد و ما باید یادمان باشد، فردایی اگر همایون غنی زاده را دستگیر کردند، اگر او را بیکار کردند، اگر حتی وادارش کردند که به «جاسوسی آمریکا یا اسراییل» اعتراف کند، هیچ چیز از آن چه او انجام داده کم نمی کند.
نام همایون از هم اکنون در تاریخ هنرمندان مبارز و خواستار آزادی جهان ثبت شده است.
*****
من به عنوان یک نویسنده ی تبعیدیِ که سال هاست در اپوزیسیون فرهنگی حکومت اسلامی حاکم بر سرزمین مان هستم، با تمام وجود به احترام همایون غنی زاده و هنرمندان دیگری چون او به پا می ایستم و می گویم آن چه که آن ها در فضای هولناکی چون ایران، در یک ساعت برای ایران و ایرانی انجام می دهند، صدها مرتبه مهم تر، با ارزش تر، و کارسازتر از بسیاری از تلاش هایی ست که هنرمندان و نویسندگان خارج کشور در طی سال های گذشته برای ایران و ایرانی انجام داده اند.
آن که در ایران فریاد آزادی خواهی سر می دهد، از جان گذشته است و آن که بیرون از ایران، از خود گذشته است.
یادداشت های آخر هفته
31 ژانویه 2020