Print This Post Print This Post
مقاله‌ها و مصاحبه‌ها


بیانیۀ کانون نویسندگان ایران در گرامی‌داشت احمد شاملو

تمامی الفاظ جهان را در اختیار داشتیم و
آن نگفتیم
که به کار آید
چراکه تنها یک سخن
یک سخن در میانه نبود:
_ آزادی!

بیست و چهار سال از خاموشی شاعر بزرگ آزادی و انسان، احمد شاملو، می‌گذرد اما جان خروشان او در تار و پود شعرهای پُرشور و امیدآفرین و اندیشه‌ی ارجمند و انسان‌مدارش جاری‌ست و تاهنوز به بانگ بلند غریو غرّای آزادی را به لبان برآماسیده گل سرخی پرتاب می‌کند. او که روزگار بی‌قرارش را در کشاکش با دو استبداد زیسته بود، به پشت‌داریِ مردم هرگز سرِ تمکین و طاعت در برابر هیچ قدرتی فرود نیاورد چه ازآن‌گونه که خود سروده بود: عدو نه! که انکار خودکامگان دوران بود.

بامداد شاعر به‌تحقیق تجسم و نماد روشنفکری مستقل، آزادی‌خواه و برابری‌جو بود که دشواری وظیفه را در پای‌بندی به آرمان‌های بلند انسانی و مبارزه با تمامی اشکال حصر و حذف و سانسور می‌جست. او از اعضای دیرین و متعهد کانون نویسندگان ایران بود و در این راستا با آغاز دومین دوره فعالیت کانون در سال ۱۳۵۸ به عضویت در هیئت دبیران وقت برگزیده شد و از هیچ کوششی در راه اعتلای آرمان‌های کانون نویسندگان و صیانت از منشور و اساس‌نامه‌ی آن در برابر تقلیل و ابتذال فروگذار نکرد.

شاملو با امضای بیانیه‌ی «ما نویسنده‌ایم»، مشهور به «متن ۱۳۴ نویسنده»، اعتراض آشکار خود را با هرگونه حصر و حذف و سانسور و اعتقاد استوارش به آزادی اندیشه و بیان بی‌هیچ حصر و استثناء برای همگان را بار دیگر بی‌پرده ابراز داشت.

او هدف شعر را تغییر جهان و شاعر را عمیقاً متعهد به انسان می‌دانست. هم ازاین روی جهان واژگانش آن‌چنان به روی ذهن و زبان مردم آغوش گشوده بود که هرچه دستگاه اهریمنی سانسور بر اشعار و نوشتار او بیش‌تر می‌تاخت، بر ارج و ورج شاعر و گستره‌ی محبوبیت و نفوذ کلامش در میان مردم افزوده می‌شد.

در هنگامه‌ای که جان ِ رنج‌آشیان ِکارگر و گلوی زخمی حامیانش را طعمه‌ی تاراج و طناب می‌خواهند و تاب ِ گیسوهای رها را تاب نمی‌آورند، در وانفسایی که بغض سفره‌‍‌‍‌های خالی در غم نان می‌شکند و جان و جهان ِ مردمان ِ اعماق بر سر بازار سودا به یغما می‌رود، در روزگاری که اردوکشی خیابانی برای سرکوب زنان و پرونده‌سازی‌های امنیتی برای فعالان کارگری، معلمان، بازنشستگان، دگراندیشان، فعالان رسانه‌ها و اهالی فکر و فرهنگ فزونی یافته هر روز جلوه‌های فاجعه‌بارتر و جان‌گزاتری به خود می‌گیرد، در ایام امتداد فریب و احتضار فضیلت، یاد و یادگاران او بیش از پیش خاطره‌نشین و خاطرنشان‌مان می‌شود:

آه اگر آزادی سرودی می‌خواند…..

آری شاملو نماد آنانی‌ست که رویای زیبای آزادی را به هزار زبان فریاد می‌کنند و مزارش میعادگاه مردمانی که انسان را بر سریر ِسرنوشت خویش آراسته و ارجمند می‌خواهند.

ادای احترام به او، تجلیل از آزادی‌ست و تقدیر از آزادی‌خواهی‌ که تا واپسین نفس جز در سمت مردم نایستاد و سر بر صف هیچ قدرتی ننهاد.

در بیست‌و چهارمین سالگرد فقدان احمد شاملو، اعضای کانون نویسندگان ایران به‌همراه یاران و دوستداران بامداد شاعر، هم‌چون سالیان گذشته، روز سه‌شنبه دوم مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۵ عصر در گورستان امامزاده طاهر کرج، با شاخه‌های گل سرخ در دست، گرد هم می‌آیند تا مزارش را گل‌باران کنند.

کانون نویسندگان ایران
۳۱ تیر ۱۴۰۳

فرستادن این مطلب برای دیگران