ناصر زرافشان(حقوقدان): حقوق بشر و دموکراسیِ غربی،فریب است!
چهارشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۵۷ هجری خورشیدی برابر دوم اوت ۱۹۷۸ میلادی
ناصر زرافشان، حقوقدان، در مقالهای در روزنامه اطلاعات یازدهم مردادماه ۱۳۵۷ زیر عنوان «غرب و مسأله حقوق بشر» به شدت به دموکراسی غربی و حقوق بشر حمله کرد و با صوری خواندن حقوق بشر، صحبت از «حقوق انسان به طور کلی» بدون توجه به موقعیت طبقاتی را عوامفریبی خواند.
وی در این مقاله نوشت: «از آخرین جنجالی که غرب بر سر مسأله حقوق بشر به راه انداخت، اکنون مدتی میگذرد. اما آیا ماهیت این شعار چیست؟ آیا در بنیاد نظام حاکم بر جهان غرب تغییری پدید آمده و آیا این نظام اساساً و از ابتدا حامی و مدافع حقوق بشر بوده است؟
در کشورهای سه قاره آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین که هر مسأله و مشکل فعلی اجتماعی به نحوی به غرب و رابطه استعماری یکی دو قرن اخیر با این کشورها ارتباط پیدا میکند، برای مردم، با توجه به مجموعه شناختی که از جهان غرب دارند، باور کردن این شعار و صداقت طراحان آن مشکل است و به راستی هم در این کار تزویری است. زیرا این بار هم مثل همیشه مسألهای به طور مجرد و جدا از علل واقعی آن مطرح شده است.
صحبت از «انسان به طور کلی» است و حقوق و آزادیهای صوری او، بیآنکه این انسان در یک موقعیت مشخص تاریخی و اجتماعی، مورد مطالعه قرار گیرد و ماهیت او با توجه به شرایط اجتماعی و طبقاتی زندگیاش تحلیل شود و صحبت از حقوق صوری است، بیآنکه تضمینهای واقعی برای این حقوق یعنی ایجاد شرایط اقتصادی و اجتماعی لازم برای عملی شدن و معنی پیدا کردن این حقوق مطرح باشد.
وقتی مسائل اصلی را نادیده میگیرند و پیرامون عوامل ثانوی که خود معلول عوامل اصلی هستند جنجال به راه میاندازند، قصد فریب عوام در کار است.»
وی با حمله به نظامهای سیاسی غرب و غیر دموکراتیک خواندن آنها نوشت: «در آلمان فدرال به ضرب قانون معروف به «قانون رادیکالها» کسانی را که دارای طرز فکر دموکراتیک هستند، از مشاغل خود برکنار و از اشتغال آنها به مشاغل آموزشی جلوگیری به عمل میآورند.
چندی پیش نیز احزاب دموکراتیک بلژیک، فرانسه، ایتالیا، دانمارک، ایرلند و آلمان غربی، ضمن بیانیه مشترکی، روشهای پلیسی را که در دستگاههای استخدامی بازار مشترک اعمال میشود افشا و محکوم کردند.
بیانیه مزبور حاکی از آن است که کسانی که میخواهند به استخدام دستگاههای مختلف شورای اقتصادی اروپا در آیند، باید پرسشنامههایی را پر کنند که تمامی عقاید و وابستگی سیاسی آنها را مورد تفتیش قرار میدهد و در این وضعیت خطابههای پرطمطراق مُبلّغین«حقوق بشر» وقتی از آزادیهای دموکراتیک و حق بیان عقاید و نظرات فرد صحبت میکنند، طنین ریاکارانهای پیدا میکند.
به علاوه هنگامی که مسأله حقوق انسان مطرح میشود، باید به مصائب و محرومیتهای میلیونها نفر بیکار در کشورهای غربی، فقر، گرسنگی و محرومیت از آموزش و پرورش نیز باید اشاره کرد.
در آغاز سال ۱۹۷۷، تعداد بیکاران در کشورهای غربی به ۱۸ میلیون نفر میرسید. تورم به ابعاد بیسابقهای رسیده است. ۶۷ میلیون نفر در کشورهای عضو بازار مشترک اروپا (جمعاً ۹ کشور) در زیر خط فقر زندگی میکنند. ۵۱ درصد مردم ایتالیا، ۱۷ درصد مردم بلژیک، ۱۲ درصد مردم آلمان و ۱۲.۵ درصد مردم آمریکا در مقوله «فقرا» هستند.
آیا دولتهای منتخب انحصارات از حقوق مردم به این کیفیت دفاع و حراست میکند؟ بدین ترتیب نمیتوان در شعار «حقوق بشر غرب» صداقتی سراغ کرد.»