اندکی شادی بايد/ که گاه ِ نوروز است
در تواريخ سيستان آمده است:
وقتی که سپاهيان «قُتيبه»(سردارعرب)، سيستان را به خاک و خون کشيدند،
مردی چنگنواز،در کوی و برزن ِ شهر – که غرق خون و آتش بود –
از کشتارها و جنايات«قُتيبه» قصّهها میگفت و اشک ِخونين
از ديدگان آنانی که بازمانده بودند،جاری میساخت و خود نيز، خون میگريست…
و آنگاه، بر چنگ مینواخت و میخواند:
-«با اينهمه غم
در خانهء دل
اندکی شادی بايد
که گاهِ نوروز است
اندکی شادی بايد
که گاهِ نوروز است …»
(به نقل از کتاب« ديدگاه ها»،علی ميرفطروس،۳ ۱۹۹،صص ۳۲-۳۳)