Print This Post Print This Post
تازه‌ها


نوروز روزگاران دور از نگاه سفرنامه‌نویسان اروپایی

نوروز، جشن کهن ایرانی همراه با آیین‌ها و مراسم غنی و پربارش همواره مورد توجه جهانگردان و سفرنامه‌نویسان که به این سرزمین سفر کرده‌اند، قرار گرفته است و آن‌ها را واداشته تا در آثار خود مطالبی را در وصف این جشن دیرینه بیان کنند.

 سفرنامه‌ها به‌عنوان یکی از منابع مهم شناخت ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی جوامع همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. این منابع علاوه بر بیان اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جوامع دارای اطلاعات فراوان و ارزنده‌ای نیز درباره آداب و رسوم، آیین‌ها و خلقیات و روحیات مردم‌اند.

از زمان صفویه تا پایان دوره قاجار، جهانگردان و مبلغان مسیحی بسیاری به ایران آمدند که از آنان سفرنامه‌هایی به یادگار مانده است. سفرنامه‌هایی که دربردارنده اطلاعات ارزشمندی درباره فرهنگ و آداب و رسوم مردم ایران در طول این اعصار است. نوروز، یکی از موضوع‌هایی است که جهانگردان اروپایی که در طول تاریخ به ایران سفر کرده‌اند، همواره به آن توجه کرده و مطالبی را در وصف آن به رشته تحریر درآورده‌اند.

نوروز صفوی از زبان سفرنامه‌نویسان
پیتر دلاواله، انگلبرت کمپفر و رابرت استودارت از جمله جهانگردانی بودند که در دروه صفویه به ایران سفر کردند. این جهانگردان سفرنامه‌هایی نیز از خود برجای گذاشتند و در آن از اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران نوشتند. این سه نفر اشاره‌هایی نیز به نوروز و آداب و رسوم ویژه آن داشتند.

پیتر دلاواله، جهانگرد ایتالیایی در دوران شاه عباس صفوی به ایران سفر کرد. وی سفرنامه باارزشی درباره ایران، ترکیه و هند از خود برجای گذاشت که دربردارنده اطلاعاتی از آداب و رسوم و اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی این جوامع است.

وی در بخشی از سفرنامه خود به نوروز نیز اشاره می‌کند و می‌نویسد: «ایرانیان آغاز بهار را که ابتدای سال شمسی است، ‌نوروز می‌گویند و فرارسیدن آن را جشن می‌گیرند. این جشن عبارت است از عیدی دادن زیردستان به بزرگترها (به این مناسبت شاه نه تنها از تمام وزرا،‌ بلکه از سراسر مملکت هدایایی دریافت می‌کند) و پوشیدن لباس نو و خوردن و نوشیدن و گردش در خارج از شهر. معمولا هرکس از نوروز به بعد برای خود روزی را انتخاب می‌کند و طی آن به گردش و تفریح می‌پردازد. بانیان‌های هندی نیز عینا همین کارها را می‌کنند و در کاروانسراهای محل اقامت خود زیر چادرها تا سحرگاه بیدار مانده و شب را به شادی و طرب به صبح می‌رسانند اما گمان نمی‌کنم در این‌جا روز اول سال با سالنمای ما و حتی با سالنمای ایرانی که از لحاظ بروج اختلافی با تقویم ما ندارد (واگر هم داشته باشد خیلی جزیی است) منطبق باشد.»

نوروز؛ درخشان‌ترین جشن ایرانیان
انگلبرت کمپفر، پزشک و طبیعی‌دان اهل آلمان که در دوره شاه سلیمان صفوی به ایران سفر کرد، از دیگر سیاحانی است که در سفرنامه خود به نوروز و آداب و رسوم ویژه آن می‌پردزاد. وی در بخشی از سفرنامه خود درباره نوروز می‌نویسد: «ﻧﻮﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺁﺩﺍﺏ ﻭ ﺭﺳﻮﻡ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﻗﺪﻳﻢ ﺑﻪجای ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ بزرگ‌ترین ﻭ ﺩﺭﺧﺸــﺎﻥﺗﺮﻳﻦ ﺟﺸﻦ ﺍﻳﺮﺍﻧﻴﺎﻥ ﺑﻪﺷﻤﺎﺭ میﺭﻭﺩ. ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺟﺎﻣﻪ ﻧﻮ میﭘﻮﺷــﻨﺪ. ﺩﻭﺳــﺘﺎﻥ ﻭ ﺁﺷﻨﺎﻳﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﻳﺪﻥ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ میﺭﻭﻧﺪ، مهمانیﻫﺎ ﺑﺮﭘﺎ میﺷــﻮﺩ ﻭ ﺑﻪﺗﻔﺮﻳﺢ میﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ. ﺗﺎﺯﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻫﻔﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ بعضی ﻣﻮﺍﺭﺩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳــﻪ ﻫﻔﺘﻪ ﺟﺸــﻦﻫﺎ ﻭﻣﻬﻤﺎنیﻫﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ میﺭﺳﺪ.»

کمپفر ادامه می‌دهد: «ﻣﻘﺪﻣﻪ ﻧﻮﺭﻭﺯ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻴﺪﺍﻥﻫﺎی ﻋﻤﻮمی ﺑﺎ ﻧﻘﺎﺭﻩ، ﺷــﻴﭙﻮﺭ ﻭ ﺳﻨﺞ ﺍﺯ ﻧﻴﻤﻪ ﺷــﺐﺗﺎ ﻇﻬﺮ ﻧﻮﺍﺯﻧﺪگی میﻛﻨﻨﺪ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣــﺮﺩﻡ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﺤﻞ ﻛﺎﺭ ﺧــﻮﺩﺭﺍ ترک میﮔﻮﻳﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﻫﻴﺎﻫﻮ ﻭ ﺧﻮﺷــﺤﺎلی ﺑﻪ ﻣﺴـﺎﺟﺪ، ﻣﻴﺪﺍﻥﻫﺎ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥﻫﺎی ﻋﻤﻮمی روی میﺁﻭﺭﻧــﺪ. ﻫﻤﻪ ﺑــﻪ ﻫﻢ تبریک میﮔﻮﻳﻨﺪ، ﻫﻤــﻪﺟﺎ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷــﺎﺩی ﻭ ﺳــﺮ ﺯﻧﺪگی ﺍﺳــﺖ. ﺑــﺎﺯی میﻛﻨﻨﺪ، ﺳــﺮ ﺑﻪ ﺳــﺮ ﻫﻢ میﮔﺬﺍﺭﻧﺪ، ﺻﺤﺒﺖ میﻛﻨﻨــﺪ، ﻗﻠﻴﺎﻥ ﻭ ﭼﭙﻖ میﻛﺸــﻨﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺳــﺖ ﺑﻪ ﺩﺳــﺖ می‌گردانند ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ پُک ﻛﻮچکی ﺑﻪ ﺁﻥ می‌زند. ﺷــﻌﺮﺍ ﻭ ﻫﻨﺮﭘﻴﺸــﮕﺎﻥ ﻋﺮﺽ ﻫﻨﺮ میﻛﻨﻨﺪ، ﺩﺭ ﺟﻠﺴﺎﺕ ﻭ ﺩﺳﺘﻪﻫﺎی ﻣﺬهبی ﺷﺮﻛﺖ میﺟﻮﻳﻨﺪ ﺗﺎﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ میﺭﺳﺪ ﻭ ﺁﻥﮔﺎﻩ ﺑﺎﺯ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺩﺭ ﭼﻬﺎﺭ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺧﻮﺩ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺟﺸــﻦ ﻭﺷــﺎدی ﺭﺍ میﮔﻴﺮﺩ ﻭ بخشی ﺍﺯ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﺎﺩی ﻭ ﺧﻮشی ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﺧﻮﻳﺸﺎﻥ ﺧﻮﺩ میﮔﺬﺭﺍﻧﺪ.»

رابرت استودارت، که در زمان شاه عباس اول صفوی به ایران آمد، اشاره کوتاهی نیز به نوروز دارد و دراین‌باره می‌نویسد: «امروز یکی از جشن‌های بزرگ ایرانیان است و برای آن اهمیت خاص قایلند. از این لحاظ بهترین لباس‌های خود را می‌پوشند و به‌دیدن یکدیگر می‌روند و تحف و هدایا می‌برند که پیشکش می‌نامند و هرقدر هم کم‌بها باشد با امتنان می‌پذیرند.»

ﻣﺎﺩﺍﻡ ﻛﺎﺭﻻﺳﺮﻧﺎ و نوروز و سلطان صاحبقران!
ﻣﺎﺩﺍﻡ ﻛﺎﺭﻻ ﺳﺮﻧﺎ، جهانگرد ﺍﻳﺘﺎﻟﻴﺎیی که سفرنامه «سیاحت گرجستان» را به رشته تحریر درآورد، ضمن بیان فرهنگ و آداب و رسوم و اوضاع اجتماعی ایران در قرن نوزدهم میلادی، به چگونگی برگزاری نوروز در دربار ناصرالدین‌شاه می‌پردازد و می‌نویسد: «ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺎﻝ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻡ، ﺷﺐ ﻧﻮﺭﻭﺯ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺯﻳﺎﺩی ﺍﺯ ﺩﺭﺑﺎﺭﻳﺎﻥ ﺻﺎﺣﺐ‌ﻧﺎﻡ، ﺑﺮﺍی ﻋﺮﺽ ﺷــﺎﺩﺑﺎﺵ ﺑﻪ ﻗﺼﺮ ﺷﺎﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ولی ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻓﺮﺩﺍی ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻣﺮﺍﺳﻢ ﺳﻼﻡ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ. ﻛﺎﺷﻒ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﺁﻣﺪ ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻥﻫﻴﭻ ﻛﺎﺭی ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﺑﺎ ﻣﻨﺠﻤﺎﻥ ﺍﻗﺪﺍﻡ نمیﻛﻨﻨﺪ، ﺷﺎﻩ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﻴﺰ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻳﺎﻧﺎﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻨﺠﻢ ﺑﺎشی ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﻧﺰﺩﻳکی ﺳﺘﺎﺭﻩ‌ﻫﺎ ﺭﻭﺯ ﺩﻭﻡ ﻧﻮﺭﻭﺯﺭﺍ ﺑﺮﺍی ﺑﺮﮔﺰﺍﺭی ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺳﻼﻡ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﺸﺨﻴﺺ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﻣﺮﺩﻡ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ‌ﻛﻪ ﺳﻼﻡ ﻧﻮﺭﻭﺯی ﺑﻪ ﻳک ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺷﮕﻔﺖ‌ﺯﺩﻩ ﺷﺪﻧﺪ، ﻭلی ﺑﻪ ﺯﻭﺩی ﺷگفتی ﺁﻧ‌ﻬﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺷﺤالی ﮔﺮﺍﻳﻴﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﺁﻧ‌ﻬﺎ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺳﻴﻞ‌ﺁﺳﺎیی ﺭﺍ ﻛــﻪ ﺩﺭ ﺍﻭﻟﻴﻦ ﺭﻭﺯ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﺎﺭﻳﺪﻥﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﺩﻳﺪﻧﺪ.»

این جهانگرد سپس به وقایع نوروز سال 1295 هجری اشاره می‌کند: «ﺩﺭ ﻧﻮﺭﻭﺯ ﺁﻥ ﺳﺎﻝ (1295 ﻫـ.ﻕ) بهﻋﻨﻮﺍﻥﺍﻭﻟﻴﻦ ﺭﻭﺯ ﺳﺎﻝ ﻭ ﺁﻏﺎﺯ ﺑﻬﺎﺭ، ﺭﻭﺯ ﺩﻭﻡ ﻓﺮﻭﺭﺩﻳﻦ ﺍﻋﻼﻥ ﺷﺪ. ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﭘﻴﺶ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻋﺒﻮﺱ ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺍﺑﺮی ﻭ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﺑﻮﺩ، ﺭﻭﺯ ﺩﻭﻡ ﻓﺮﻭﺭﺩﻳﻦ ﻫﻮﺍیی ﺁﻓﺘﺎبی ﻭ ﺩﻝ‌ﺍﻧﮕﻴﺰﻭ ﺑﺎ ﻃﺮﺍﻭﺕ ﺑﻬﺎﺭی ﺑﻪ‌ﻋﻼﻭﻩ ﺷﺎﺩی ﻓﺮﺍ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﻧﻮﺭﻭﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻏﺮﻕ ﺩﺭ ﺷﺎﺩی ﻭﺳﺮﻭﺭ ﻛﺮﺩ.»

ﻣﺎﺩﺍﻡ ﻛﺎﺭﻻ ﺳﺮﻧﺎ در ادامه به مراسم سلام نوروزی در دربار ناصرالدین‌شاه می‌پردازد و می‌نویسد: «ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻣﻦ ﺑﺮﺍی ﺷﺮﻛﺖ ﺩﺭ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺳﻼﻡ ﻭ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺭ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻛﻪ ﻭﺯﻳﺮ ﺍﻣﻮﺭ ﺧﺎﺭﺟﻪ ﺑﺮﺍی ﻫﻴﺎﺕ‌ﻫﺎی ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺎﺭجی ﻭ ﺍﺭﻭﭘﺎﻳﻴﺎﻥ ﻣﻘﻴﻢ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺩﻋﻮﺕ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ. ﺍﻳﻦﺟﺎﻳﮕﺎﻩ، ﺩﺭ ﺣﻴﺎﻁ ﺩﺭﻭنی ﻗﺼﺮ ﺩﺭ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ ﺗﺎﻻﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍی ﺗﻤﺎﺷﺎی ﻫﻤﻪ ﺣﺎﺿﺮﺍﻥﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﺰییات ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻭ ﺗﺸﺮﻳﻔﺎﺕ ﺳﻼﻡ، ﺟﺎی ﺑﺴﻴﺎﺭ مناسبی ﺑﻮﺩ. ﺩﺭ ﺧﻴﺎﺑﺎنی ﻛﻪ ﺑﻪ ﻗﺼﺮ منتهی می‌شد، آن‌چنان ﺍﻧﺒﻮﻩ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺭﺍ ﭘﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ خیلی ﺑﺎ ﺯﺣﻤﺖ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ جایی برای ﻋﺒﻮﺭ ﺑﺎﺯ ﻛﻨﻢ.»

مادام سرنا در ادامه می‌نویسد: «ﻫﻤﻪ ﺯﻳﺒﺎﺗﺮﻳﻦ ﻟﺒﺎﺱ‌ﻫﺎیﺧﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻭﺍﻗــﻊ ﺭﺧﺖ ﻧﻮ ﺧــﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩﺑﻮﺩﻧﺪ، ﭼﻮﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻛﻪ؛ ﺩﺭ ﻧﻮﺭﻭﺯ ﭘﻮﺷــﻴﺪﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﻧﻮ خوشبختی می‌آورد. ﺗﻌﺪﺍﺩﺯﻳﺎﺩی ﺍﺯ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﻛﻼﻩ‌ﻫﺎیی ﺑﺮ ﺳﺮ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ برای ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺧﺮﻳﺪﺍﺭی ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﻣﻦ ﻋﺒﻮﺭ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺎﺭجی ﺭﺍ ﻛﻪ همگی ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱﻫﺎی ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺭسمی ﻭ ﺷﻜﻮﻩ ﻭ ﺷﻮﻛﺖ ﺧﺎصی برای ﺷﺮﻛﺖ ﺩﺭ ﺳﻼﻡ ﻧﻮﺭﻭﺯ میﺭﻓﺘﻨﺪ، ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﺩﻳﺪﻡ. ﻭﺯﻳﺮﺍﻥ ﻣﺨﺘﺎﺭ ﻛﺸــﻮﺭﻫﺎی ﺧﺎﺭﺝ ﺩﺭﺩﺭﺑﺎﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻥﻛﻪ ﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﺗﺎﻻﺭ ﺑﻴﺎﻳﺪ، ﺩﺭ ﻋﻤﺎﺭﺕ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﺣﻀﻮﺭ میﻳﺎﺑﻨﺪ. ﺍﻳــﻦ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺩﻭﻟﺖ‌ﻫﺎی ﻣﺘﺒﻮﻉﺷﺎﻥ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺘﺮﺟﻤﺎﻥ ﺧﻮﻳﺶ، ﺑﻪ ﺷــﺎﻩ ﺳﺎﻝ ﻧﻮ ﺭﺍﺗﺒﺮیک میﮔﻮﻳﻨﺪ ﻭ ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺗﺮﺗﻴﺐ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺘﺮﺟﻤﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ میﺩﻫﺪ.»

بیان آداب و رسوم و آیین‌های نوروزی از سوی جهانگردان اروپایی به این چند سفرنامه محدود نمی‌شود و در حقیقت بیشتر سیاحانی که در فاصله زمانی حکومت دودمان صفوی تا سقوط سلسله قاجار به ایران سفر کردند هرچند اندک و به‌طور خلاصه، به نوروز نیز پرداخته‌اند و مطالب ارزشمندی را درباره جایگاه نوروز در میان مردم و خاندان‌های حکومت‌گر و آیین‌ها و آداب و رسوم این جشن باستانی ارایه داده‌اند.

منبع خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)

فرستادن این مطلب برای دیگران