دکترمظفربقائی:قربانیِ«حمّام فینِ»حزب توده!(۱)،علی میرفطروس
بازخوانی یک روایت
چکیدۀ بخش نخست:
*بخاطر عدم تدوین آگاهی های تاریخی یا فقدان تمرکز تجربه های سیاسی، در جامعۀ ما هنوز مرزِبین «قهرمان» و «ضد قهرمان» و«قدّیس» و «ابلیس» بسیار لغزان و سیّال است.
*دکترمظفربقائی از نخستین قربانیان «ترورشخصیّت» در تاریخ معاصر ایران است که بسان خلیل ملکی در«حمّام فینِ حزب توده» رگ زده شد.
*با انشعاب از حزب توده،خلیل ملکی و برخی از یاران او به همراه دکتربقائی «حزب زحمتکشان ملّت ایران» را تشکیل دادند.این حزب از نظر تشکیلاتی و تئوریک،بزرگترین و سازمان یافته ترین حزب سیاسی ایران در مقابله با حزب توده بود و از این رو،کینه و نفرت رهبران حزب توده را برانگیخت.حدود 100 روزنامه ونشریۀ وابسته به حزب توده،و نیز رادیو مسکو و «رادیوپیک ایران»،زرّادخانۀ عظیم حزب توده علیه دکتربقائی و خلیل ملکی بود.
*سعیدی سیرجانی در بارۀ دکترمظفّربقائی: «با آشنایی چهل ساله و قریب سی سال دوستی مداوم و مصاحبتِ دستِ کم هفته ای یک بار،به من این حق را می دهد که دکتربقائی را از اخلاقی ترین رجال سیاسی روزگارمان بدانم»!
*پدر مظفربقائی از مبارزان جنبش مشروطیّت و از بنیانگذاران نخستین مدارس نوین درکرمان بود.
* مادر مظفربقائی از نخستین زنانی بود که قبل از«کشف حجاب»توسط رضاشاه(17دی ماه 1314) اقدام به برداشتن حجاب کرده بود.
*دکتر مظفر بقائی ابعاد مختلفی از زندگی سیاسی،فرهنگی و دانشگاهی را تجربه کرده بود و از این نظر،در میان رهبران سیاسی و روشنفکران زمان خویش،برجسته و ممتازبود.او مدتی در کنار استاد ابراهیم پورداوود،دکترماهیارنوائی،دکترمحمدجوادمشکور و دکتر محمدمعین به تدریس ایرانشناسی و تاریخ و فرهنگ ایران باستان پرداخته بود.
*صادق هدایت از دوستان نزدیک و ازشیفتگان دکتر مظفربقائی بود که بهنگام سخنرانی های آتشین بقائی،در مجلس حضور می یافت و بهنگام تحصّن بقائی برایش شیرینی و گُل می بُرد!
*وجود نوعی ناسیونالیسم ستیزنده و مهاجم در هدایت و بقائی بر دوستی و رابطۀ آن دو تأثیر داشت با این تأکید که ناسیونالیسم مهاجم بقائی بیشتر،سیاسی و متوجۀ انگلیسی ها بود ولی ناسیونالیسم هدایت-اساساً-فرهنگی بود و رنگی ضد اسلامی و ضدعربی داشت.
*بقائی خطاب به دکترمصدّق:«… در طول مبارزاتی که کرده ام،پاداش های بزرگی گرفته ام و در اثر توجهء مردم به افتخارات زیادی نائل شده ام،ولی از نظر شخصی و احساس خصوصی،بزرگ ترین افتخاری که نصیب من شد،این بود که درهنگام استیضاح من از دولت ساعد،مرحوم صادق هدایت،سه دفعه برای شنیدن استیضاحِ من درجلسهء مجلس حاضر شد.معنای این جمله را کسانی درک می کنند که افتخار شناسائی هدایت را داشتند».
*دکتر بقائی نیز -مانند عموم رهبران برجستۀ جنبش ملّی شدن صنعت نفت-دارای ضعف ها یا اشتباهاتی بود،امّا آن اشتباهات،امروزه باید«چراغ»ی برای رسیدن ما به آزادی باشدنه «چماق»ی برای حذف و سرکوب دگراندیشان!
*دکترمظفّربقائی:«اگر جوانان این مملکت در مقامی قرار بگیرند که بتوانند حرف های طرفین دعوا را بشنوند،من یقین دارم بهتر از جوانانِ هر مملکت دیگری قضاوت خواهند کرد».