Print This Post Print This Post
تازه‌ها


سیدجواد طباطبایی:حفظ وحدت سرزمينی ايران سياسی،يک وظيفه است!

سید جواد طباطبایی را تاکنون بیشتر به عنوان استاد فلسفه و اندیشه‌های سیاسی شناخته‌ایم؛پژوهشگری که اصرار دارد روشنفکر نیست و در آثارش از زوال اندیشه سیاسی و انحطاط و شرایط امتناع اندیشه سخن می گوید و به شرح و بسط اندیشه‌های قدیم و جدید مشغول است، از افلاطون و ارسطو و فارابی و ابن سینا و خواجه نظام الملک و ابن خلدون گرفته تا ماکیاوللی و روسو و هابز و هگل. او اما پیش از همهء اینها استاد علم سیاست است و لابد همگان انتظار دارند تا درباره وقایع سیاسی روز در ایران و منطقه نیز سخن بگوید؛ کاری که پیش‌تر کمتر بدان مبادرت می‌ورزید و حالا گویی بیشتر متوجه آن است. 

سیدجواد

 

 

او اخیراً در واکنش به رشد سلفی‌گری و افراط‌گرایی در منطقه خاورمیانه، دامن ایران را از این امور منزه دانسته بود و بر اندیشه ایرانشهری و وحدت ملی فرهنگی ایرانیان در طول تاریخ تاکید کرده بود. حالا اما گامی جلوتر آمده و در سمپوزیوم مناسبات ایران- قفقاز درباره شرایط منطقه سخن می گوید. جواد طباطبایی روز یکشنبه چهارم بهمن ماه در مجتمع فرهنگی ورزشی وزارت کشور البته تاکید داشت که در مقام یک شهروند سخن می گوید، اما با این همه اصرار دارد که آنچه می گوید نه فرهنگی است و نه تاریخی و نه حتی سیاسی. 

او بحث خود را استراتژیک می خواند و بنا دارد با دانشی که درباره تاریخ و سیاست و فرهنگ دارد، از مناسبات استراتژیک پرده  بردارد. بر این اساس تنها به بیان ویژگی‌های فرهنگی و تاریخی داخل مرزها بسنده نمی‌کند و می‌کوشد اهداف و نیت‌های کشورهای منطقه به خصوص دو رقیب اصلی ایران در منطقه یعنی عربستان و ترکیه را نیز روشن سازد. آنچه طباطبایی در مورد قدرت گرفتن این دو رقیب و آرزوها و آمال آنها می‌گوید شاید نقدپذیر باشد، اما بدون تردید حایز اهمیت و مستلزم جدی گرفتن است. آنچه می‌خوانید روایتی از این نشست است.

ایران همیشه دولت داشته است

در آغاز سخن طباطبایی با اشاره به اینکه آنچه می‌گوید ارتباط مستقیم با مباحث این جلسه ندارد و همان دغدغه همیشگی اوست، گفت: موضوع ایران به معنایی كه در سال‌های اخیر در داخل كشور مطرح شده بحث نویی است. البته ایران یك بحث كهنه یا قدیم است، اما در هر دوره‌ای با توجه به مقتضیات آن دوره آن را به نوعی می‌فهمیم. در سال‌های اخیر نیز این را به صورت متفاوتی فهمیده‌ایم و سعی می‌كنیم آن را توضیح دهیم.

 امروز من در مورد آنچه ایران هست، صحبت نمی‌كنم در جاهای مختلف مطرح كرده‌ام. فقط اشاره‌ای كوتاه می‌كنم و آن این است كه درگذشته چون ما تا حد زیادی مثل ماهی در آب بودیم، به ایران به عنوان یك كشور و بیشتر از آن به عنوان یك حوزه فرهنگی بسیار بزرگ اصلا فكر نمی‌كردیم و به این نمی‌پرداختیم كه ایران چی هست و معمولا در موردش بحث نظری مهمی نكرده‌ایم، اگرچه منابع گذشته ما پر است از اشارات و كنایه‌های بسیار جالب توجه به ایران. اما در دهه‌های اخیر و در سال‌های اخیر اتفاقاتی هم در داخل و هم در خارج ایران رخ داده و ما ناچار هستیم كه بار دیگر درباره ایران بحث كنیم. یعنی این پرسش كه چرا ایران نیازمند یك نظریه است؟ نكته‌ای است كه در ماه‌های آینده شاید بتوانم آن را دقیق‌تر بحث كنم.

بحث من استراتژیك است

نویسندهء زوال اندیشه سیاسی در ایران با طرح پرسش از این که این اتفاقات چیست؟ تاکید کرد: بحث من نه تاریخی و نه فرهنگی و نه حتی سیاسی است، بلكه بحث من استراتژیك است، یعنی دو اتفاق یكی در بیرون مرزهای ایران و دیگری در داخل مرزهای ایران در حال وقوع است. سعی می‌كنم درباره این اتفاقات چند كلمه بگویم. در بیرون مرزهای سیاسی كنونی ما یعنی ایران كوچك كه در تمایز با ایران بزرگ، یعنی ایران فرهنگی، یك ایران سیاسی است، اتفاقات مهمی در حال وقوع است. از یك سو در شرق و غرب كشور نیروهای جدیدی ظاهر شده‌اند كه از دو طرف ایران را در بر گرفته‌اند و دشمنان قسم خورده ایران هستند و البته به صورت‌های مختلف این نكته را بیان می‌كنند، مثلا از شیعه‌كشی صحبت می‌كنند كه ایرانی و شیعه تا حد زیادی یك معنا می‌دهد. البته ایرانیان سنی هم ایرانی هستند. این اتفاقاتی است كه در منطقه افتاده و ما در دهه‌های اخیر متوجه نشدیم كه ریشه این اتفاقات كجاست و تا چه حد می‌تواند برای ایران خطرناك باشد.

نویسنده مکتب تبریز در ادامه گفت: در نتیجهء انقلاب اسلامی ابتدا فهم ما از مسائل استراتژیك منطقه، واحد اُمّت بوده است و تصور ما این بود كه برای كثرت‌های این منطقه یك واحدی به اسم امت هست، اما در یكی دو دهه گذشته به خصوص بعد از جنگ صدام به تدریج متوجه شدیم كه در منطقه اتفاقات دیگری می‌افتد، البته این آگاهی به تدریج حاصل شده است، یعنی تا همین اواخر هم مشخص نبود، اما الان خودشان سندی در اختیار ما گذاشته‌اند كه  این طور بگوییم.

عربستان دولت  ندارد

طباطبایی سپس به ظهور تدریجی قدرت عربستان در منطقه اشاره کرد و گفت: اینكه عربستان به تدریج به دشمن عمده ایران در منطقه بدل شده و بخش مهمی از كشورها را (بعضی به‌طور صریح و بعضی به‌طور ضمنی) تبدیل به دشمن ایران كرده، نكته‌ای است كه اخیرا فهمیده‌ایم. بنابراین یك مركز دشمنی با ایران در عربستانی است كه نیروهایی را به تدریج علیه ایران بسیج كرده، بدون اینكه ما خیلی متوجه آنها بشویم یا منافع ما اجازه دهد كه صریح آنها را ببینیم و بیشتر از آن آنها را  بگوییم.

نویسنده مکتب تبریز گفت: البته من عضوی از مسوولان نیستم و به عنوان یك شهروند صحبت می‌كنم و بنابراین می‌توانم صریح‌تر دیدگاه هایم را بگویم. عربستان را كسانی با فكری اداره می‌كنند كه عقلانیتی در آنها دیده نمی‌شود و اندیشه‌ای هم در نظریه‌ای كه بر مبنای آن كشور را اداره می‌كنند، دیده نمی‌شود. 

یعنی به چیزی دامن زده‌اند و در دشمنی با ایران نیروهایی را آزاد كرده‌اند كه آن نیروها اگر چه دشمن ایران هم هستند، اما این امكان برای ایران هست كه بتواند از خودش دفاع كند یا حداقل این است كه دفع ضرر آنها را بكند، اما برای بخش بزرگی از خود عرب‌ها به ریاست و سردمداری عربستان این امكان بسیار كمتر است. یعنی خطر آن نیروها برای عربستان بیشتر از خطرشان برای ایران است، زیرا عربستان كشور نیست و ایران كشور است، عربستان دولت ندارد و ایران همیشه دولت داشته است، ایران یك ملت است، عربستان تا اطلاع ثانوی یك ملّت نیست.

این نیرویی كه از دو طرف ایران بسیج كرده‌اند و در راس آن عربستان یا حداقل پول عربستان قرار گرفته است، عبارت است از القاعده در سمت شرق ایران و نیروهای تكفیری و به اصطلاح دولت اسلامی داعش در مرزهای غربی ما، خطر بزرگی برای ایران است، تا اطلاع ثانوی نیز كاری كه ما می‌توانیم بكنیم این است كه دفع ضرر آنها را بكنیم، یعنی بفهمیم به چه صورت می‌توانیم از مرزهای شرق و غرب دفاع بكنیم. در جنوب دولت مهم یا كشوری كه كمابیش می‌تواند اهمیتی داشته باشد، بدیهی است كه عربستان است، اما با زائده‌های چندی كه در خلیج فارس ایجاد كرده است.

آنچه در مورد عربستان سعودی و مسوولان آن گفتم، به طریق اولی در مورد شیخ‌های این چند جزیره و چند كشور تازه ساخته‌ای كه بیشتر مراكز مالی هستند و با اتفاقی می‌تواند یك شبه تزلزل اساسی پیدا كند، نیز صدق می‌كند. یعنی كشوری مثل قطر با پول‌هایی كه نمی‌داند چه كار كند، هم دشمنان خودش را مسلح می‌كند، هم در ائتلافی ظاهر شده است كه می‌خواهد علیه همان كسانی كه خودش ایجاد كرده و خودش بسیج كرده، جنگ كند. این نشان‌دهنده یك سردرگمی عجیبی است كه این شیوخ دارند.

روسیه امروز تداوم روسیه تزاری است

طباطبایی در ادامه به مساله روسیه و قدرت های نوظهور شمال ایران اشاره کرد و گفت: اما در شمال ایران وضعیت كاملا متفاوت است. البته ایران بزرگ فرهنگی هم تا مرز چین پیش رفته است و هم بخش‌های مهمی از كشورهای كنونی عراق به حوزه فرهنگی ایران اختصاص دارد، اما تا حد زیادی ارتباط با این كشورها قطع شده است. مورد افغانستان البته متفاوت است و فعلا درباره‌اش صحبت نمی‌كنم. اما وضعیت در شمال كاملا متفاوت است. وقتی فروپاشی شوروی به پایان رسید و ما نتوانستیم كار مهمی در ارتباط با جمهوری‌های سابق شوروی انجام دهیم، به این نتیجه رسیدم كه ما برای بار دوم این جمهوری‌های جدید یا ایالت‌های سابق ایران را از دست دادیم

اینكه چه اتفاقی افتاد، بحث فعلی من نیست. اما به هر حال بخش مهمی از كشورهای شمال ایران در فاصله مرزهای ایران تا مرزهای جنوبی روسیه جزیی از ایران بزرگ فرهنگی هستند و در این مورد توضیح دادم كه چرا این مساله مهم است. بخش‌هایی از ایران در این مناطق همچنان مستقر است و ما اگر می‌توانستیم رفتار متفاوتی داشته باشیم و سیاست متفاوتی اتخاذ كنیم چه بسا می‌توانستیم یك منطقه بزرگی را بین منطقه خودمان و مرزهای جنوبی روس‌ها ایجاد كنیم. زیرا اگرچه مناسبات كمابیش خوبی با روس‌ها داریم، اما به هر حال روس‌ها ادامه شوروی و شوروی ادامه تزار هستند و روسیه در واقع یك امپراتوری است و همیشه كوشیده تا جایی كه ممكن است خودش را به ما و مرزهای ما نزدیك كند و ایران را به مرز جنوبی خودش در مناسباتش با غرب تبدیل كند. 

طباطبایی گفت: من یك بار در یك نشستی با رییس مركز مطالعات روسیه صحبت كرده‌ام و او از استالین با تحسین صحبت می‌كرد. از او پرسیدم آیا استالین را دوست داری و او گفت استالین ادامهء تزاری است كه روسیه را مقتدر كرد و بزرگ نگه داشت. بنابراین توهّمی نباید داشت كه در روسیه اتفاق مهمی رخ داده است. یعنی نمی‌تواند رخ دهد. روس‌ها به‌طور خلاصه یك تداومی دارند و آنچه می‌توانند تولید كنند، به لحاظ فرهنگی و دینی و تاریخی (كه یك مجموعه را تشكیل می‌دهند) دوام دارد. بنابراین آنچه مهم است این است كه قفقاز برای ما بسیار مهم است، البته باز تكرار می‌كنم تا بد فهمیده نشود. منظور من برای ایران بزرگ فرهنگی است و این نكته را در جای دیگر در قالب چند تز توضیح داده‌ام. یكی از آن تزها این است كه مرزهای ایران فرهنگی آنهایی هستند كه هستند. یعنی ایران هیچ ادعای فرضی بیرون مرزهای سیاسی كنونی ما ندارد و به احتمال زیاد و امیدوارم نخواهد داشت.

اما مرزهای ایران بزرگ فرهنگی آن مرزهایی است كه بود نه آن مرزهای سیاسی امروز. آن مرزهای فرهنگی متفاوت هستند. به نظرم می‌آید كه ما باید بتوانیم سیاست فعال‌تری در جهت ایجاد نوعی از بازار مشترك با مجموعه كشورهایی كه در فاصله مرزهای شمالی ما و مرزهای جنوبی روسیه هستند، داشته باشیم. در مورد این نكته البته فعلا نمی‌توانم توضیح بدهم. اما فكر می‌كنم در منطقه و در شرایط كنونی اگر بخواهیم از خودمان و از كلیت سیاسی ایران دفاع كنیم، ناچار خواهیم بود در معادلات و مناسباتی وارد شویم. امروز به نظر من مناسب‌ترین آن بخش از منطقه كه ما می‌توانیم با آنها وارد چنین مناسباتی شویم، قفقاز است.

تجدید خلافت عثمانی شكست خورده است

نویسندهء خواجه نظام‌الملک سپس به قدرت گرفتن ترکیه در سال های اخیر اشاره کرد و گفت: من از تركیه گذشتم و گفتم كه در مورد آن باید توضیح دهم. ما با تركیه همیشه به لحاظ تاریخی مناسبات پیچیده‌ای داشتیم. تا حد زیادی هم همیشه تا جنگ‌های ایران و روس و تا زمان مشروطه و حتی بعد از آن ماهیت این مناسبات را متوجه بوده‌ایم و فهمیده‌ایم. الان هم فكر می‌كنم می‌فهمیم، اما در داخل تركیه اتفاقاتی می‌افتد و آن این است كه تركیه‌ای كه در یك زمانی متوجه شده بود زمان خلافت برای همیشه گذشت و خلافت را فسخ كرده بود، امروز به صورت دیگری و به مناسبت‌های دیگری كوشش می‌كند همان را تجدید كند. ما گاهی اوقات از نوعثمانی سخن می‌گوییم و در مورد شخصی مثل اردوغان تا حدی متوجه نمی‌شویم و فكر می‌كنیم او می‌كوشد خلافت عثمانی را تجدید كند، در حالی كه به نظر من این دیدگاه اشتباه است. كاری كه اردوغان در حال انجام دادن است و از طرف ملی در حال موفقیت است و از طرف دیگری (به لحاظ دینی) در حال شكست خوردن است، این است كه یك منطقه بزرگ تركی ایجاد كند. بنابراین جاهایی كه می‌تواند با شعار اسلام جلو برود، با شعار اسلام جلو می‌رود، اما ماهیت آن چیز دیگری است. كسانی كه از نزدیك اتفاقات تركیه را دنبال می‌كنند متوجه می‌شوند كه الان در برخی دانشگاه‌های تركیه یك دبیرخانه مانندی ایجاد كرده‌اند برای ایجاد وحدت تركی بزرگی كه از مرزهای شرقی اروپا آغاز می‌شود و تا چین خواهد رفت. اما این نكته چرا برای ما مهم است. من چندین بار از طریق تلویزیون تركیه كه مدام آن را دنبال می‌كنم، دیده‌ام كه تركیه می‌كوشد یك امپراتوری بزرگ تركی در كنار ایران ایجاد كند كه سنگری برای آسیب زدن به ایران باشد.

طباطبایی این تلاش ترکیه را ناکام خواند و گفت: كار مهمی كه تركیه انجام می‌دهد این است كه می خواهد یك تركی استاندارد درست كند، مركز آن در یكی از دانشگاه‌های تركیه است. همه اینها را جمع می‌كنند تا بتوانند به تدریج یك زبان استانداردی درست كنند كه ازبكی و قرقیز و تركمن و… را در بر بگیرد، یعنی همه اینها به زبانی صحبت كنند كه آتاتورك صحبت كرده است. این تلاش كه اردوغان می‌خواهد خلافت و وحدت اسلامی را تامین كند، از همین الان شكست خورده است و به دلایل پیچیده‌ای كه نمی‌شود درباره‌اش حرف زد، موفق نمی‌شود.

وی گفت: كوشش اردوغان آن است كه یك بازار مشترك بزرگی را در یك منطقه وسیع ایجاد كند و به تدریج از طریق آن یك امپراتوری تركیه بزرگ را با ایجاد زبان و فرهنگ معیار ایجاد كند. این زبان و فرهنگ معیار، زبان و  فرهنگ تركیه  است.

طباطبایی در ادامه به تلاش های ناکام گروهی معدود که آگاهانه یا ناآگاهانه می‌کوشند در راستای این سیاست ها گام بردارند اشاره کرد و بر ضرورت کار جدی و عمیق برای ناکام گذاشتن این برنامه ها تاکید کرد و گفت: متاسفانه ما در داخل نتوانسته‌ایم كار اساسی انجام دهیم چرا كه این مسائل برای ما كاملا روشن نشده است و در جاهایی در داخل می‌تواند وجود داشته باشد و مضر باشد. این چیزی است كه من به لحاظ استراتژیك می‌توانم در رابطه با وضع كنونی‌مان بگویم. دلیل اینكه بحث ایران در چند سال اخیر مطرح شده و انعكاسی هم پیدا كرده است (باوجودی كه تحلیل نداریم) خطرهایی است كه به‌طور غریزی حس كردیم. اگرچه در مورد اكثریت نمی‌شود این حرف را بیان كرد.

فهم ما از ایران بسیار مهم است

وی گفت: طرح ایران یك سیمانی است كه از طریق آن می‌توانیم سازه‌ای كه تزلزلی در آن ایجاد شده را استحكام ببخشیم. فهم ما از ایران بسیار مهم است. تا ٣٠، ٤٠ سال پیش عمده رسانه‌ها (در معنای عام آن) در دست دولت‌ها بود. یعنی دولت كتاب تهیه می‌كرد، اما این انحصار به‌شدت از دست دولت‌ها خارج شده است و به این زودی‌ها هم به هیچ صورتی در بسته‌ترین كشورها حفظ این انحصار نمی‌تواند وجود داشته باشد. شاید تنها و آخرین مورد آن كره شمالی باشد كه توانسته انحصار را حفظ كند و مورد دومی ندارد.

طباطبایی تاکید کرد: هردولتی یا دولت ملی است یا دولت نیست. به این دلیل است كه ایران همیشه دولت بوده است. هر اسمی روی آن بگذارید فرقی نمی‌كند. این ماهیت دولت است كه مهم است. دولت ایران، دولت ملی است. عربستان هم چون ملی نیست، دولت نیست. چیزی كه آنجا هست به راحتی می‌تواند آنجا نباشد، اما ایران به راحتی نمی‌تواند نباشد. دولت ملی دارای منافع ملی است. ما تازه می‌فهمیم و كشف می‌كنیم كه منافع ملی داریم. پیش‌تر‌ها متوجه نمی‌شدیم یا به این صورت نمی‌فهمیدیم. اگرچه در بزنگاه‌هایی هم وقتی كه می‌خواستیم این كلمه را به كار نبریم، به كار بردیم.

وی گفت: اینكه در آغاز صحبتم گفتم كه ایران به یك نظریه نیازمند است، و در گذشته این نظریه را ما به این صورت نداشتیم یا این ضرورت را درست نمی‌كردیم از اینجا می‌آید. تحولات اساسی كه در مناسبات منطقه ایجاد شده است را ما تاكنون نمی‌شناختیم. تاكنون ما در مناسبات قبلی قرار داشتیم. بنابراین ایران یك تئوری بود كه ما به صورت غریزی این را حفظ كرده بودیم و با آن تئوری فكر می‌كردیم حتی اگر دانشمندانه نمی‌توانستیم این تئوری را توضیح دهیم. اما امروز این ضرورت پیدا كرده است. اتفاقی كه در منطقه در حال وقوع است. قرینه‌هایی وجود دارد كه این بحران به احتمال بسیار زیاد به ضرر ایران قوی‌تر شود. 

بدیهی است كه نه القاعده ماندنی است و نه داعش. عربستان هم به این صورت نخواهد ماند. بحران‌های عربستان حتی زودتر این كشور را متزلزل خواهد كرد و شاید باعث شد كه فكری دگر كنند. به هرحال بحران‌ها در میان مدت و در منطقه در حال تشدید شدن است. یكی از آن بحران در داخل می‌تواند اثرات مخربی برای وحدت ملی ما و سرزمینی ما به صورت ایذایی داشته باشد. یعنی كاری كه ما نباید بكنیم، انجام دهیم. مساله مهم این است كه به آنجا نرسیم. اگر بخواهیم از این بحران بگذریم ضمن اینكه كمترین آسیب به منافع طولانی مدت ایران برخورد   بكند.

تحكیم وحدت ملّی را دنبال كنیم

طباطبایی در بخش دیگری از سخنانش به اهمیت منطقهء قفقاز اشاره کرد و گفت: از سوی دیگر به تدریج به این سمت برویم كه منافع و مصالح استراتژیك ما در كدام منطقه و نواحی است. من اعتقاد دارم كه بخشی ناظر بر منطقه قفقاز است. ما در این منطقه به‌طور طبیعی دوستانی داریم. در این منطقه است كه ما می‌توانیم قطب فرهنگی‌ای كه وجود دارد را فعال كنیم، تبدیل به قطب اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیك شویم كه برای ما بسیار مهم است. برای اینكه به اینجا برسیم ما نیاز به این داریم كه پیش از هركاری امكانات تحكیم وحدت ملی را دنبال كنیم. تا جایی كه می‌شود وحدت ملی را با تاكید بر تاریخ ملی تقویت كنیم.

طباطبایی گفت: كلمه هویّت را به كار نمی‌برم چرا كه كلمه‌ای بیرون از مناسبات فرهنگی ما است و از نظر من برای ما معنی ندارد. به همین دلیل است كه تمام نیروهای گریز از مركز این كلمه را به كار می‌برند كه این كلمه ماده منفجر‌كننده‌ای دارد كه اگر نتوانیم آن را كنترل كنیم، این نیروی انفجاری برای ما بسیار مضر خواهد بود. ما یك وحدت ملی داشته‌ایم در كثرت ملی كه همیشه داشته‌ایم، ما باید بتوانیم ایران را به عنوان یك فهم جدیدی از یك وحدت تاریخی بفهمیم و از طرف دیگر این را در مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها ببریم. در مدرسه‌ها و دانشگاه‌های ما با كمال تاسف چنین كاری نتوانسته‌ایم انجام دهیم. چرا بحث ملی مغفول واقع شده است. 

دانشگاه امروز یكی از مراكز اصلی آسیب زدن به وحدت ملی است. در شرایطی كه بحران در حال تشدید شدن است نمی‌توان نسبت به این شرایط بی‌تفاوت بود. سیاستی كه دانشگاه‌ها، بسیاری از موسسه‌ها و رسانه دارند، در جهت مصالح دراز مدت ما نیستند. ما باید بتوانیم این راهی را كه آمده‌ایم و در بسیاری از جاها هم گم كرده‌ایم نگاه كنیم، به مسیر گذشته فكر كنیم و شجاعت این را داشته باشیم كه این را تصحیح كنیم. اینكه در كجاها به بیراهه رفتیم و از مسیر خارج شدیم را تصحیح كنیم. وحدت ملی و ایران مساله مهمی است. این طرف و آن طرف گفته‌اند كه این ملی‌گرایی است.

اینها حرف‌های بی‌ربطی است. كسانی این حرف‌ها را حتی در دانشگاه بیان می‌كنند كه اصلاً نمی‌دانند، ملّت چیست و ملی‌گرایی كدام است. از سوی دیگر بیشتر از آن نمی‌دانند ایران چه چیزی است كه بدانند. ملی‌گرای ایران، جزیی از ایران است. وقتی شما می‌گویید ایران، ملت درون آن است. ملی‌گرایی در جایی درست شده و از جایی آمده است كه اینها ملت نبودند و بعدا در یك شرایطی ملت شده‌اند. 

ما ملت بوده‌ایم. به همین دلیل است كه كلمه ملت به این معنا اصلاً نداریم و بعدا از طریق علوم اجتماعی جدید این كلمات را گرفتیم و nation را به ملت ترجمه كردیم. حفظ وحدت سرزمینی ایران سیاسی كنونی یك وظیفه است. اما بالاتر از آن حفظ ایران فرهنگی بزرگ هم وظیفه ما است و ایران فرهنگی بزرگ این رسالت را برای ما ایجاد كرده كه در این شرایط از كیان فرهنگی بزرگ كه داعش، القاعده و عربستان سعودی از یك طرف و تركیه از طرف دیگر، آن را تهدید می‌كند بتوانیم یك فضایی را باز كنیم كه اتفاقی كه قبلا در تاریخ افتاده است تكرار  نشود.

 

منبع: روزنامه اعتماد؛ محسن آزموده، علی ورامینی

فرستادن این مطلب برای دیگران