چراغ راستی وحقیقت گوئی را فروزان کنیم!
*آقای محمد امینی مدعی است که تاکنون «160رساله نوشته ومنتشرکرده است»،ولی بامراجعه به زندگینامه وکارنامه اش ملاحظه می کنیم که ازاین «160رساله»،هیچ اثری نیست!!
*برخلاف ادعای امینی، فریدون آدمیّت بهترین وغنی ترین کارهای پژوهشی خودرا در زمانِ اشتغال دروزارت امورخارجه تالیف کرده نه پس ازکناره گیری ازآن!
****
پرازیت های جانفرسای دولتی برشبکه های ماهواره ایِ خارج ازکشور،دیدنِ یک برنامهءتلویزیونی(خصوصاٌدرتهران)را بادشواری های فراوان-وحتّی با نوعی «شکنجه»-همراه می کند،ازاین رو،بعنوان یکی ازبینندگان برنامه های تاریخی،مدیر یا صاحب«تلویزیون اندیشه»را وامدارِبینندگانی می دانم که درشرایط دشوار،اینگونه برنامه ها را دنبال می کنند.
بعنوان کسی که درعرصهء مبارزات مدنی زنان ایران،حضوری ناچیزدارد ونیزبعنوان یکی ازکسانی که به خدمات رضاشاه پهلوی درآزادی زنِ ایرانی ارجِ فراوان می نهد، چندی پیش در نامه ای ازآقای محمدامینی بخاطرجعل عکس«کشف حجاب زنان قبل ازرضاشاه آنهم درچهاردیواری یک اطاق»!! انتقادکرده بودم.این مقاله هرچندکه بازتاب مثبتی دربرخی رسانه هاداشته(ازجمله دربرنامهء روشنگرانهء خانم دکترمِهرا ملکی)، امّاازسوی آقای امینی نه تنهاپاسخی به عذرخواهی از این جعلِ آشکار اظهار نشده بلکه«جاعل»،ضمن سکوت دراین باره-طلبکارانه-هنوز مدّعیِ «روان کردنِ راستی ها» است!!!
روشن است که اگرتحریف های مطروحه دراین برنامه ها،به یکی دومورد خلاصه می شد،جای شکایت چندانی نبودولی ازآنجاکه بنظرمی رسد این شیوهء غیراخلاقی و نادرست درآقای امینی(بعنوان کادربرجستهء یک سازمان کمونیستی)«نهادینه» شده،نوشتن این مختصر را نیز ضروری می دانم.
آقای امینی باسوء استفاده ازحُسن نیّت صاحب«تلویزیون اندیشه»،برنامه های خود را به بلندگوئی برای دروغپراکنی،بزرگنمائی وتحریف تاریخ معاصر تبدیل کرده است،ازجمله:
-آقای امینی دربرنامهء «یک کلمه»(29ژانویه2016 )مدعی شده:
-فریدون آدمیّت تا زمانی که کارمندوزارت امورخارجه بود،فاقدخصلت روشنفکری بوده ودرنیتجه،تحقیقات تاریخی او آلوده به منافع ومصالح رژیم پهلوی ها بوده «چون نمایندهء دولت ایران بودوبایددرچهارچوب منافع دولت ایران وسیاست دولت داوری می کرد…فریدون آدمیّت ازهنگامی که ازکار در وزارت امورخارجه کناره گرفت کارروشنفکری را آغازکردوکارهای بسیار کلانی رابوجودآورد».
چنین ادعای حیرت انگیزی درمورد دکترفریدون آدمیّت،ناشی ازناآگاهی آقای امینی نسبت به یکی ازشریف ترین وپُرکارترین پژوهشگران تاریخ معاصرایران است زیرا، بانگاه به کارنامهء درخشان آدمیّت،ملاحظه می کنیم که(برخلاف ادعای آقای امینی) فریدون آدمیّت بهترین وغنی ترین کارهای پژوهشی خودرا در زمان ِاشتغال دروزارت امورخارجه تالیف کرده نه پس ازکناره گیری ازآن،ازجمله می توان ازپژوهش های درخشان زیرنام برد:
امیر کبیر و ایران، 1323-1324.
فکرآزادی ومقدمهء نهضت مشروطیت ایران، 1340
اندیشه های طالبوف تبریزی، 1346
اندیشه های میرزا فتحعلی آخوندزاده، 1349
اندیشهء ترقی وحکومت قانون(عصرسپهسالار)،1351
مقالات تاریخی، 1352
فکردموکراسی اجتماعی ونهضت مشروطیت ایران، 1354
ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران، 1355
افکار سیاسی و اجتماعی اقتصادی در آثار منتشر نشدهٔ دوران قاجار(باهمکاری هماناطق)، 1356
اندیشه های میرزا آقاخان کرمانی،1357
انحطاط تاریخنگاری در ایران،1360
آشفتگی در فکر تاریخی،1360
شورش بر امتیازنامهٔ رژی، 1360
ازاین گذشته،این ادعای بی پایه می تواند مشمول همهء پژوهشگران ونویسندگان شریفی باشدکه درهمهء دوران محمدرضاشاه،ضمن اشتغال درادارات ووزارتخانه های دولتی،خالق آثارارزشمندی درزمینهء تاریخ و فرهنگ بوده اند،مضافاً اینکه،اگرسخن آقای امینی دربارهء«عدم پیوندروشنفکران بادولت ها»را بپذیریم،معلوم نیست که سرنوشت روشنفکران ومتفکران بزرگ عصرروشنگری مانند«ولتر» (که دردستگاه دولت ها وپادشاهان زیسته اند)چه می شود؟
آقای امینی درهمین برنامه مدعی شده:
-«روشنفکرکسی است که برپایهء راستی ها داوری می کندواگراین راستی ها چیزی را براونمایان کردکه داوری اورادگرگون کرد،آن را دربرابرمردم قرار می دهد»…وی اخیراً نیز-دربرنامهء «یک کلمه»(12/2/2016)تأکیدکرده:«به عنوان یک پژوهشگرتاریخ،سخت به راستی وراستگوئی وفاداراست»…امّابنظرمی رسدکه این«نسخه پیچی های اخلاقی» تعارفی بیش نیست و -حداقل- شامل حال آقای محمد امینی نمی شودزیرا پس ازگذشت سال ها، آقای امینی–بعنوان رهبر سازمان کمونیستی«احیاء» درآمریکا- هنوزدربارهء کارنامهءخشونت بار ِخود سکوت می کند!…واین درحالی است که حتّی حُجت الاسلام هادی غفّاری هم ضمن انتقادازگذشتهء خونبارخوددرضرب وشتم دگراندیشان (خصوصاًاعدام افسران ودولتمردان رژیم شاه ،ازجمله هویدا وخانم فرّخ رو پارسا)،از ملّت ایران وخصوصاًاز بازماندگان این قربانیان،عذرخواهی و«طلب مغفرت» کرده است!
آقای«مانوک خدابخشیان»-یکی ازشریف ترین،ورزیده ترین ومحبوب ترین برنامه سازان تلویزیونی-درانتقاد ازشیوهء برخورد آقای امینی در«تلویزیون اندیشه»وخصوصاً درتقبیح کارنامهء سیاسی-ایدئولوژیک آقای امینی سخنی گفته بودکه متاسفانه،برای آقای خدابخشیان«عواقبی ناگوار»درپی داشت،اماچندی بعد،همان سخنان را مسئول سابق برنامه های«تلویزیون اندیشه»(آقای فرامرزفروزنده)نیزابرازکرد و در تقبیح دروغپردازی هاوجعلیّات آقای امینی گفته بود:
-«مصدّق دوجنبهءعُمدهء شخصیّتی دارد،هردو[جنبه]رابایدبازکرد،نه مثل شیفتگان مصدّق بایدبود ونه مثل کاسبکاران کمونیست ِ اجداددراجدادکمونیست ِ دوران 28مردادکه احتمالاً پدرشان آبدارباشی دکترمصدّق بوده واینها هنوز به آبدارباشی زمان دکترمصدّق،مفتخراند…واینک«گربه شدعابدومسلمانا»،گرگ هائی که درلباس میش درآمدندوامان ازآنکه شمابگوئیدکه به گوشهء قبای مصدّق،کوچکترین لکّه ای بنشیند،دماراز روزگارتان[درمی آورند]وشمارابی تردید،عامل سازمان سیاورضاپهلوی می نامند».
سخنان آقای فروزنده بطورآشکاری ناظربه توهین ها وجعلیّات آقای امینی بودکه طی آن،آقای امینی با نادیده گرفتن اصلاحیّه یا غلطنامهء پیوستِکتابِ «دکترمحمدمصدّق؛آسیب شناسی یک شکست»- به «نقد» کتاب مذکور و توهین وتخریب مولف آن در«تلویزیون اندیشه» پرداخته بود،«شاهکاری»که برخی ازمنتقدان-بدرستی-آنرا«دائره المعارف جعل و تحریف ودشنام»نامیده اند.اشارهء مسئول سابق برنامه های«تلوبزیون اندیشه»-درعین حال-ناظربه پدر آقای امینی(مرحوم نصرت الله امینی) بودکه باوجودپیشینهء مصدّقی،ازهمراهان آیت الله خمینی در«پروازآزادی»!! ازپاریس به ایران بود.
آقای امینی درگفتگوباجناب حسین مُهری(20ژانویهء2016) مدعی است که تاکنون «160 رساله نوشته ومنتشرکرده است»،ولی باتوجه به معناومفهوم«رساله»،هرانسان آگاهی بامراجعه به زندگینامه وکارنامهء آقای امینی-ازجمله در«ویکی پدیا»-ملاحظه می کنیم که ازاین«160رساله»،هیچ اثری نیست!.نکته اینجااست که شایدآقای امینی فرق«رساله» با«مقاله»رانداند ولی برنامه سازِپُرسابقه ای مانندجناب حسین مُهری -بی تردید-ازاین تفاوت،آگاه هستندولذا سکوت ایشان نسبت به این«لاف درغربت زدن مهمانِ همیشه درصحنه» قابل درک نیست!
آقای امینی درادامهء گفتگوباآقای مُهری می گوید:
-«..درکنفدراسیون دانشجویان ایرانی فعال بودم علیه دیکتاتوری محمدرضاشاه وبه هیچوجه ازاین کار پشیمان نیستم…نه برای کسی اسلحه ای کشیدم ونه،چماقی در دست گرفتم…».
اینهمه«راست گفتاری»!!و«روان کردن حقیقت»!!از سوی آقای امینی مایهء حیرت است چراکه هنوزمُرکّبِ قلم ِزنده یاد«دکتراحمدشایگان»(فرزنددکترعلی شایگان،ازیاران نزدیک مصدّق)خشک نشده که دربارهء چماقداری آقای محمدامینی وضرب وشتم مخالفان توسط وی،نوشته است:
-«این جریانی بود كه به رهبری فردی بهنام «محمد امینی» پسر همان[نصرت الله] امینی هدایت میشد… این افراد متأسفانه این سیاست غلط را داشتند كه درگیریهای فیزیكی ایجاد میكردند. ما بهشدت با ایشان مخالف بودیم و چندینبار هم در سازمان آمریكا كه من در آن دبیر بودم ،بحث شد كه باید این افراداخراج شوند».
ایکاش آقای امینی بجای« فراربه جلو»و پوشاندنِ گذشتهء خونبارخود،کمی هم به پُشت سر نگاه می کردوازبزرگانی ماننددکترهماناطق و دکترعبّاس میلانی می آموخت که باتواضع وشجاعت،ضمن نقدگذشتهء سیاسی خود،به بررسی تاریخ معاصرایران پرداخته اند.
بنابراین:سوآل اینست،کسی که دربرخوردباگذشتهء نزدیک خود،صادق و راست نیست،چگونه می توانددربارهء رضاشاه،فریدون آدمیّت، محمدعلی فروغی ودیگران«راست گویانه»!!داوری کند؟.اینگونه کوشش ها نه تنها کمکی به روشنگری های تاریخی نمی کند بلکه -بقول زنده یاددکترفریدون آدمیّت-به «انحطاط تاریخ نگاری درایران» و«آشفتگی درفکرتاریخی»منجر می شود.
امروزه روز،برای خراب کردن چهرهء رضاشاه وکوچک جلوه دادن خدمات بزرگِ وی،لازم نیست که به جعل عکس «کشف حجاب زنان قبل ازرضاشاه،آنهم درچهاردیواری یک اطاق»!!بپردازیدبلکه کافی است که ازهواداران سابق یا لاحق آیت الله خمینی باشیدتا به سبک رفقای ایران-فیلمی بنام«معمای شاه»بسازیدتاموردمضحکهء مردم ایران شوید.
شهلا وطنخواه،ازتهران