غزل امروزایران،قیصر امین پور
خوبِ من! حیف است حال خوب مان را بد کنیم
راهِ رود جاری احساس مان را سد کنیم
عشق، در هر حالتی خوب است؛خوبِ خوبِ خوب
پس نباید با “اگر” یا “شاید” آن را بد کنیم
دل به دریا میزنم من…دل به دریا میزنی؟
تا توکّل بر هر آنچه پیش میآید کنیم
جای حسرت خوردن و ماندن،بیا راهی شویم
پای مان را نذرِ راه و قسمتِ مقصد کنیم
میتوانی،میتوانم،میشود؛ نه! شک نکن
باورم کن تا “نباید” را “فقط باید” کنیم
زندگی جاریست؛ بسم الله…از آغاز راه…
نقطههای مشترک را میشود ممتد کنیم
آخرش روزی بهار خندههامان میرسد
…پس بیا با عشق،فصل بُغض مان را رد کنیم