Print This Post Print This Post
تازه‌ها


 بهشت  و  صائب تبریزی

چنانکه درکتاب «تاریخ در ادبیّات» اشاره کرده ایم:یکی ازجنبه های شعر دوران صفوی تغيير نگاه انسان از «خدا» به «خود» و حذف يا اسقاط بسياری از آئين ها و قيد و بندهای دينی بود.بر اين اساس:«خودشناسی» پايه ای برای «خداشناسی» گرديد که طی آن، انسان، بدون واسطۀ مُلّا و آخوند می توانست خود و خدا را بشناسد.اين تغيير نگاه و نظر، ضمن رواج «فردگرائی» و رهائی از قيد و بندهای دينی،باعث پيدايش نوعی ادبيات عرفی (غيرشرعی) گرديد.

شعر های صائب تبريزی نمونۀ والای اينگونه ادبيات عرفی(غیردینی)است:

این چه حرف است که در عالم بالاست بهشت

هر کجا وقت خوشی هست همان  جاست بهشت

باده هر جا که بُوَد چشمۀ  کوثر نقد است

هر کجا سرو قدی هست  دو بالاست بهشت

از درونِ سیه توست جهان چون دوزخ

دل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت

دارد از خُلد   تو را بی بصری ها محجوب

ورنه در چشم و دل پاک  مهیاست بهشت

عمر زاهد به سر آمد به تمنای بهشت

نشد آگاه که در ترک تمناست بهشت

«صائب» از رویِ بهشتی صفتان چشم مپوش!

که درین آینه، بی پرده هویداست بهشت

فرستادن این مطلب برای دیگران