Print This Post Print This Post
مقاله‌ها و مصاحبه‌ها


«كودتای شب 25 مرداد»:افسانه يا واقعيـّت؟!

امكانات و تداركات

در روزهاي 18تا 24 مرداد، با تبليغات حزب توده، اخبار و شايعات گسترده‌اي مبني بر احتمالِ«وقوع كودتا» منتشر شده بود بطوري كه روزنامة باختر امروز (حسين فاطمي) و نشريـّات مختلف حزب توده، ضمن هشدارّ وقوع كودتا، حتّي اسامي‌ فرماندهان و افسران كودتاگر و نقش سرهنگ نصيري را به تفصيل منتشر كرده بودند[1] در حاليكه روزنامة شاهد (ارگان حزب زحمتكشان دكتر بقائي) از مدّت‌ها پيش نسبت به «كودتاي ساختگي حزب توده» هشدار مي‌داد[2]و يك روز پيش از رويداد 25 مرداد، نوشته بود:

توده‌اي‌ها قصد كودتا دارند و نظرشان از انتشار خبر كودتاي جعلي، انحراف افكار عمومي است»[3].

تبليغات گستردة حزب توده وتلقینات حسين فاطمي،بي‌ترديد،بر روان و روحية خستة دكتر مصدّق تأثير اساسي داشت. مصدّق در بارة رواج شايعات مبني بر وقوع كودتا مي‌گويد:

-«در روزهاي 19 و 20 مرداد، عده‌اي از اشخاصي كه به منزل من مي‌آمدند اظهار مي‌نمودند كه: دربار در خيال كودتااست. روز دوشنبه 22 مرداد، اخبارّ كودتا به حـّدّ شیاع رسيده بود.».[4]

بنابراين، «وقوع كودتا» براي مصدّق و اعضاء دولت او، امري غافلگيركننده نبودوازاین رو،مصدّق در گفتگو با كريم سنجابي مبني بر امكان وقوع كودتا گفته بود:

ـ «امّا، امكان كودتـا!، قدرت حكومت در دستٍ ما است و خودمان از آن [كودتا] جلوگيري مي‌كنيم».[5]

از اين گذشته، حضور فرماندة ستاد ارتش مصدّق (سرتيپ رياحي) در خانه و صرف شام به همراه دخترش در شب 25 مرداد[6]، نشانه‌اي از آسودگي خيال و امنيـّت فرماندة ستاد ارتش مصدّق در عدم احتمال وقوع هرگونه كودتا بود.

 

الف ـ آرايش نيروهاي نظامي‌دكتر مصدّق:

چنانكه در صفحات آينده خواهيم ديد، به روايت سرهنگ نجاتي ، سرهنگ حسينقلي سررشته(افسران هواداردکترمصدّق)،دكتر سنجابي،  مسعود حجازي (از هواداران برجسته جبهة ملّی)و بابك اميرخسروي (کادر برجستة حزب توده در روز28مرداد):در آستانة 28 مرداد 32 عموم تيپ‌هاي ارتش مستقـّر در پادگان‌هاي تهران به دكتر مصدّق وفادار بودند. از اين گذشته،وجود«قانون امنیّت اجتماعی»،تشکیل«شورای امنیّت ملّی»برای شناسائی ومبارزه باتوطئه گران ووجود«سازمان افسران ناسیونالیست»( سازمان گاردملّی)وافزایش هواداران ّدولت مصدّق درستاد های نظامی وانتظامی،عملاًهرگونه تحرّک یاتوطئة مخالفان راغیرممکن یادشوار می ساخت،بهمین جهت، بيشتر دوران حكومت 28 ماهـة مصدّق، تحت حكومت نظامي‌ و مراقبت‌هاي امنيـّتي گذشته بود. دكتر مصدّق ـ بعنوان فرماندة ارتش و وزير دفاع ـ تمام نيروهاي ارتشي، انتظامي، شهرباني و ژاندارمري را در اختيار داشت و رئيس ستاد ارتش (سرتيپ رياحي) نيز منتخبّ مصدّق و هوادار و وفادار وي بود. در چنان شرايطي، از روزهاي پيش، اقامتگاه مصدّق با امكانات دفاعي و امنيـّتي، محافظت مي‌شد. از اين گذشته،افسرّان سازمان نظامي حزب توده درآن روزها-بسان «چشم و گوش دكتر مصدّق»- هرگونه كودتا و تحـّركات نظامي‌ را شناسائی و درنطفه خفه وخُنثی می کردبطوری که نورالدین كيانوري(مسئول سازمان نظامی حزب توده)ضمن تأكيد بر «حضور عناصر حزب توده در تمام واحدهاي مهـّم عمليـّاتي و ارتش و حتّي در گارد شاهنشاهي» يادآور مي‌شود:

خبر تمام توطئه‌ها ـ در همان لحظة تدارك ـ به ما مي‌رسيد»[7].

به روايت مصدّق:

ـ «من از رئيس ستاد ارتش [سرتيپ رياحي] پرسيدم كه در اين باب [كودتا] چه اقدامي‌مي‌كنند كه كودتا صورت وقوع پيدا نكند؟ ايشان باز جواب دادند: تمام احتياطات لازمه شده، جاي نگراني نيست… چند مرتبه از آقاي سرتيپ رياحي رئيس ستاد سئوال كردم كه وضعيـّت خانـة من در چه حالي است؟ ايشان گفتند: به هيچ وجه جاي نگراني نيست. شب‌ها در اوّلّ بعضي از خيابان‌ها كه منتهي به خانـة من مي‌شد، كاميون در عرضّ جاده مي‌گذارند كه اگر جمعيـّت‌ها رو به خانـة من بيايند، دوچرخه‌سوارانّ مواظب، به قواي انتظاميـّه اطلاع دهند [تا] آنها حاضر شوند و از خانة من دفاع نمايند… من به ايشان [سرتيپ رياحي] گفتم كه گذاردن كاميون در اوّلّ خيابان‌هائي كه منتهي به منزل من مي‌شوند، كارّ مفيدي نيست، اگر كودتائي صورت گيرد، تا قـّوة امدادي به خانـة من برسد، عوامل كودتا آمده و كارّ خود را تمام كرده‌اند. اين [شبّ 25 مرداد] از آن شب‌هايي نيست كه شما به خانـة من تانك نفرستيد. اين از آن شب‌هائي نيست كه اگر تانك بفرستيد، مردم از صداي تانك، ناراضي شوند. بنابراين لازم است در جلوي خانة من به قدرّ كافي تانك و قـّوة دفاعّيه بگذاريد كه در صورت بروز كودتا، از من و خانـة من دفاع كنند. آقاي سرتيپ رياحي با اين نظر موافقت كردند و دستور فرستادن تانك را دادند كه خود من [صداي] تانك‌ها را در منزل حس كردم.»[8]

در چنان شرايط دفاعي، طبيعي بود كه اتومبيل حامل سرهنگ نصيري و همراهان وی، نتواند از ميان تانك‌ها و كاميون‌هاي مستقر در عرض خيابان‌هاي مُشرف به اقامتگاه مصدّق بگذرند. لذا، اتومبيل حامل سرهنگ نصيري در فاصله‌اي دور از خانـة دكتر مصدّق، توسط فرماندة گارد محافظ اقامتگاهّ مصدّق (سرهنگ ممتاز) متوقّف شد و سرهنگ نصيري پس از توضيحّ داشتن نامه‌اي از طرف اعلیحضرت، فرمان را به سرهنگ دفتري (از بستگان دكتر مصدّق و رئيس انتظامات اقامتگاه وي) تسليم نمود[9]. مدّتي بعد، سرهنگ دفتري، رسيدٍ فرمان شاه را به خطّ وامضای دكتر مصدّق به سرهنگ نصيري تحويل داد، امّا،ناگهان، سرهنگ نصيري توسط ستوان علي اشرف شجاعيان ـ عضو سازمان نظامی حزب توده ـ بازداشت گرديد و لذا معدود افسران و سربازاني كه منتظر بازگشت سرهنگ نصيري بودند، ازمحل، پراكنده و متواري شدند.

 

ب ـ آرايش نيروهاي نظامي «كودتاچيان»:

ما دربخش«طرح كودتا؟ يا طرح كودكانه؟» بااشاره به گزارش مسئولان آمریکائی ازفقدان امکانات سازمان سیا درانجام کودتا یااقدام عملی دیگر  یادکرده ایم[10]. باآن فقدان امکانات وفقراطلاعاتی، تا6ماه قبل از28مرداد (3مارس1953/ ۱۲ اسفند ۱۳۳۱) سازمان سیا ،هنوزاز«قابلیّت های محدودوناچیزخود»سخن می گفت [11] 

ازاین گذشته،باتوجه به اخراج انگلیسی ها ازایران وبستن سفارت آن کشوردرتهران واخراج یابازنشسته کردن بسیاری از افسران ارشدتوسط مصدّق وایجاداختلال وآشفتگی درفرماندهی ارتش درسال 1331 بقول«میدلتون»(کاردارسفارت انگلیس درایران)«شانس کودتای نظامی ناچیزبود».[12]

همچنین،ما ضمن ردّ لاف و گزاف‌هاي كرميت روزولت در كتاب ضد كودتا، به هنگام بررسي گزارش ويلبر ديده ايم:

1ـ سازمان سيا در آن زمان براي كمك به طرح «ت.پ آژاكس»، هيچ عامل نظامي‌در ايران نداشت و سرهنگٍ بازنشسته، عباس فرزانگان (افسر سابق مخابرات) نيز پيش از آن، در هيچ عمليات نظامي‌شركت نكرده بود و در مورد وقايع پيش ّ‌رو، هيچ نمي‌دانست و «سيا براي اين نوع طرح عمليـّاتي، بي‌نهايت فاقد آمادگي بود».

 2ـ بر اساس طرح سازمان سیا، سرلشكر زاهدي، فاقد هرگونه طرح دقيق يا سازمان و نفرات نظامي‌بود و هيچيك از افسران مذكور در طرح عمليـّات را نمي‌شناخت و لذا «نمي‌شد روي سرلشكر زاهدي، حساب كرد».

3 ـ سرلشكر زاهدي تا ساعت 5/4 بعد از ظهر روز 28 مرداد، در يك خانـة امن، مخفي بود.

4 ـ برخلاف پيش‌بيني‌هاي طرح ـ كه شاه را كانون محوري عمليّـّات مي‌دانست، در سراسرّ عمليات، شاه از همكاري با طـّراحان كودتا خودداري كرد بطوري كه «فشارّ بي‌امان بر شاه» يا «اقدام به عمليـّات بدون اطلاع يا موافقت شاه» ضرورت يافت.

5 ـ برخلاف پيش‌بيني‌هاي طرح، هيچيك از علماي معروف مذهبي (آيت‌الله بروجردي و آيت‌الله كاشاني) به درخواست طـّراحان عمليـّات، پاسخ مثبت ندادند.

6 ـ و سرانجام، در آغاز عمليات، معلوم شد كه «همه چيز با اّشكال مواجه شده است».

با آنچه كه گفته‌ايم: واقعــة شب 25 مرداد را چگونه مي‌توان «كودتا» ناميد؟ در حاليكه مي‌دانيم معروف‌ترين تعريف كودتا، «حركت ناگهاني براي سرنگون كردن قدرت سياسي حاكم از راه‌هاي غيرقانوني و توسط مداخلــة قهر‌آميز ارتش» است و ديديم كه در اين شب،نه كوششي ناگهاني و غيرقانوني صورت گرفته بود و نه از مداخلــة قهرآميز ارتش خبري بود!

روزنامه‌هاي داد و شاهد وقايع شب 25 مرداد را «كودتائي ساخته و پرداختة دولت مصدّق براي سركوب مخالفان و تغيير رژيم سلطنتي در ايران» و «خيمه‌شب بازي‌ مفتضح‌تر از رفراندوم» ناميدند و تأكيد كردند كه «براي تكميل كودتاي مصدّق (رفراندوم)، اين كودتاي قلاّبي را بوجود آوردند»[13].

ماتيسون (جانشين هندرسون) درساعت 9 و 10 بامداد و 3 بعد‌از‌ظهر 25 مرداد 32 به وزارت امور خارجــة آمريكاگزارش داد:

-« در ساعت 7 صبح، راديو تهران اعلام نمود كه ديشب كودتائي عليه دولت مصدّق صورت گرفته كه دولت [مصدّق] با موفقـّيت آن را خُنثي نموده است. اطلاعاتي كه همزمان به سفارت رسيد مؤيـّد اين واقعيت است كه دولت [مصدّق] اوضاع را در اختيار دارد… شايعاتّ رايج كه از منابع گوناگون به سفارت رسيده، حاكي از آن است كه كودتاي ادّعا شده، از سوي دولت [مصدّق] هدايت شده است. استدلالّ پْشت سرّ اين برداشت عمومي‌ اينست كه اين عمل به مصدّق، بهانــة لازم را براي دست زدن به اقدام عليه شاه مي‌دهد»[14].

ماتيسون افزود:

-«در اواخر ساعات صبح امروز [16 ـ اوت = 25 مرداد 32) خبرنگاران آسوشيتدپرس و نيويورك تايمز به درخواست پسر تيمسار زاهدي براي مصاحبه به تپه‌هاي شمال تهران رفتند. فضل‌الله زاهدي حضور نداشت، ولي پسرّ او فرمان امضاء شده از سوي شاه را به خبرنگاران ارائـــه داد و فتوكپي‌هائي از آن را ميان خبرنگاران پخش كرد».

ماتيسون، پس از ذكر محتواي فرمان شاه در انتصاب سرلشكر زاهدي به نخست‌وزيري، تأكيد كرد:

-«مترجم سفارت [علي پاشا صالح، برادر الهيار صالح] كه به علّت كار و مشاغل قبلي، به خوبي امضاء شاه را مي‌شناخت، هنگامي‌كه فتوكپي فرمان را ديد، صحّت و اصالت امضاء شاه را تائيــد نمــود.»

پس از دستگيري نصيري و اعلام خبر وقوع كودتا از راديو تهران، شاه به همراه ملكه ثريا از رامسر به بغداد پرواز كرد و از آنجا به رُم عزيمت نمود. شاه به محض ورود به بغداد، در ساعت 5/9 شبّ 25 مرداد، در ملاقات با برتون بّري[15] سفير آمريكا، اظهار داشت:

ـ «… در هفته‌هاي اخير، وي [شاه] بيش از پيش فكر مي‌كرده كه بايستي عليه مصدّق دست به اقدام بزند زيرا مصدّق در نقض قانون اساسي گستاخ‌تر شده بود. بنابراين، وقتي كه دو هفته پيش به وي [شاه] پيشنهاد شد كه هدايت يك كودتاي نظامي‌ را بر عهده بگيرد پذيرفت با اين وصف با مطالعــة بيشتر، تصميم گرفت دست به اقدامي‌ زَنـَد كه در چارچوب اختيارات وي در قانون اساسي باشد نه مبادرت به يك كودتا، بدين‌سبب تصميم گرفت تا سرلشكر زاهدي را به عنوان نخست وزير به جاي مصدّق منصوب نمايد…»[16]

خبرگزاري رويتر گزارش داد:

-«پادشاه ايران فقط موقعي حاضر است به ايران مراجعت كند كه مصدّق از او متابعت كند و امور كشور را به سرلشكر فضل‌الله زاهدي ـ كه از طرف شاه به نخست‌وزيري منصوب شده است ـ واگذار نمايد. پادشاه ايران استعفاء نداده و قصد استعفا دادن هم ندارد. محافل مْطّلع در بغداد اظهار مي‌كنند كه سرلشكر زاهدي، كودتا نكرده بلكه فقط فرمان عزل دكتر مصدّق را ـ كه شاه ايران چهار روز قبل صادر كرده بود ـ به او ابلاغ نموده است».[17]

 

[1] ـ نگاه كنيد به روزنامة شجاعت (بجاي بسوي آينده)، شماره‌هاي 18 تا 24 مرداد 32؛ باختر امروز، 24 مرداد 32؛ روزنامة اطّلاعات، 25 مرداد 32

[2] ـ بعنوان نمونه نگاه كنيد به: روزنامة شاهد، 13 مهرماه 1331

[3] ـ روزنامة شاهد، 24 مردادماه 1332

[4] ـ مصدّق در محكمة نظامي، ج 1، صص 25 و 131

[5] ـ سنجابي، ص 134ـ135؛ تاريخ شفاهي هاروارد، صص16-17 (نوار شمارة 11)

[6]ـ مصدّق در محكمة نظامي، ج1، ص132

[7]ـ كيانوري، ص264

[8] ـ مصدّق در محكمـة نظامي، ج 1، صص 25-26 و 131ـ133

[9] ـ اين سرهنگ دفتري با سرتيپ محمـّد دفتري (خواهرزاده دكتر مصدّق كه در 28 مرداد در كنار نيروهاي مخالف مصدّق قرار گرفت)، تفاوت دارد.

[10]ـ https://history.state.gov/historicaldocuments/frus1951-54Iran/d48

[11] ـ نگاه کنیدبه:

https://history.state.gov/historicaldocuments/frus1951-54Iran/d170

[12] ـ نگاه کنیدبه گزارش میدلتون:

FO 371 EP 98606,November 19,1952

 

[13]ـ نگاه كنيد به: شاهد، 26 مرداد 1332، ص1؛ روزنامة داد، 26 مرداد 32، ص1.

[14] – Mattison to the Department of State, August 16, 1953, telegram 788,00/8-1653

[15]– Berty, Burton

[16] – Berty to the Department of State, August 17, 1953, telegram 788,00/8-1753

[17] ـ موحـّد، ج 2، ص 817

فرستادن این مطلب برای دیگران