حسن انوشه: سالِکِ فروتنِ فرهنگ،بابک بهرامی
حسن انوشه، مترجم، پژوهشگر، فرهنگنویس و ویراستار که روز شنبه ۲۳ فروردین در هفتاد و پنج سالگی بر اثر سرطان در تهران درگذشت، علاقه خود به تاریخ و فرهنگ و اقوام ایران را چه در کار ترجمه و چه در کار فرهنگنویسی نشان داد. با این حال او با «دانشنامه ادب فارسی» نمونهای از همکاری پردردسر پژوهشگران با وزارت ارشاد در دوران جمهوری اسلامی است.
از ترجمه آثار تاریخی تا دانشنامه ادب فارسی
حسن انوشه در ۱۹ اسفند ۱۳۲۳ در روستای «کاسهگر محله» بابل، در شمال ایران از پدر و مادری بیسواد متولد شد. پدرش کارگر شالیکاری بود و در نتیجه کودکی و نوجوانی انوشه از نظر اقتصادی در سختی گذشت.
او در جوانی به احزاب چپ تمایل پیدا کرد:
«نسل ما که آن همه آسیب دید نسلی آرمانخواه بود و راه تحقق آرمانهایش را در آن سو میدید… ما هر کس را که با قدرت مسلط جامعه درمیافتاد میستودیم. از چهگوارا و کاسترو گرفته تا بن بلا و مائو و قوام نکرومه و هوشی مین و پاتریس لومومبا. اگر جمال عبدالناصر در مصر و احمد سوکارنو در اندونزی و جواهر لعل نهرو در هند را به این گروه بیفزایید، میبینید که قهرمانان، چه طیف گستردهای داشتند. در درون کشور خودمان هم البته دکتر مصدق بالاتر از همه بود و هنوز هم ستایشگر این انسان بزرگ تاریخ کشورمان هستند.»
حسن انوشه سال ۱۳۴۴ برای تحصیل زبان و ادبیات عرب وارد دانشگاه تهران شد. او درباره دوران دانشجویی خود گفته بود:
«ما بهعنوان دانشجو، آن سالها همچون سایرین فقط دنبالهرو بودیم، البته رمانتیسم انقلاب در آن سالها وجود داشت و باعث پیدا شدن گروههای چریکی شده بود با این حال من ناخرسند بودم و هرگز برایم قابل قبول نبود که سلاح دست بگیرم و در خیابان اعتراض کنم، با این همه، تمامی جوانان آن سالها بهدنبال عدالت اجتماعی بودند که در جامعه گم شده بود. پس این فکر برقراری عدالت بود که این جریانات را شکل میداد و دانشجویان را جذب میکرد.»
نخستین کتابش، ترجمه «تاریخ غزنویان» نوشته کلیفوردادموند بازورث بود که در سال ۱۳۵۵ به واسطه آشنایی با بهاءالدین خرمشاهی از سوی موسسه انتشارات امیرکبیر منتشر شد. انوشه بعدا کتابهای دیگری هم ترجمه کرده که ترجمه چند جلد از «تاریخ ایران کمبریج» از مهمترین آثار او در این زمینه است.
از آثار او میتوان به ترجمه «تاریخ سیستان: از آمدن تازیان تا برآمدن دولت صفاریان» نوشته کلیفوردادموند بازورث، «ایران و تمدن ایرانی» نوشته کلمان هوار و «ایران در سپیده دم تاریخ» نوشته جورج گلن کمرون اشاره کرد. این مترجم و ویراستار در ویرایش ترجمه «تاریخ ویل دورانت» به فارسی نیز همکاری داشت.
اما مهمترین فعالیت انوشه طی دههها فعالیت ترجمه و پژوهش، سرپرستی و تدوین «دانشنامه ادب فارسی» است که کار تدوین آن را در دهه ۱۳۷۰ با همکاری وزارت ارشاد اسلامی آغاز کرد. «ادب فارسی در آناتولی و بالکان»، «ادب فارسی در شبه قاره»، «ادب فارسی در افغانستان»، «ادب فارسی در آسیای میانه» و «ادب فارسی در جهان عرب» از عناوین فرعی برخی از جلدهای این دانشنامه است.
گرچه انتشار این دانشنامه را سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد برعهده داشت، اما انوشه بارها از نوع همکاری وزارت ارشاد گلایه کرد و گاهی نیز از توقف کار تدوین آن خبر میداد. به عنوان نمونه او در سال ۱۳۸۸ در گفتوگویی تاکید کرد که «هیچ کمک مالی به ما نشده» و چون ناشر به تعهداتش عمل نکرده، به دنبال ناشر دیگری است.
یا در سال ۱۳۹۱ به ایلنا گفت: «در حال حاضر برای خودم آهسته آهسته کار میکنم، اما اصل کار متوقف است.» خبرگزاری کار ایران در آن زمان نوشت که «بر اساس برآوردها، بودجه دانشنامه ادب فارسی سالانه حدود ۱۲ میلیون تومان بوده است.»
حسن انوشه، آبان ۱۳۹۷ در دفتر نشر نو درباره درباره زندهیاد عبدالرحیم جعفری، موسس انتشارات امیرکبیر که انتشارات او را بعد از انقلاب مصادره کردند.
انوشه به غیر از سرپرستی و سرویراستاری «دانشنامه ادب فارسی»، بیش از ۲۵۰۰ مقاله نیز برای دانشنامههای دیگر نظیر دائره المعارف تشیع نوشت.
همچنین در دهه ۱۳۸۰، به همراه کسانی چون جلال خالقی مطلق در تاسیس بنیاد غیردولتی فردوسی شرکت کرد و به عضویت آن درآمد. هدف از تشکیل چنین بنیادی، «بازشناسی ابعاد وجودی، نگرهها و اندیشههای مفاخر ادبی، علمی، هنری و فرهنگی ایران»، «ساماندهی گروههای علمی، پژوهشی، فرهنگی، هنری و ادبی» و «آموزش نیروهای علاقهمند و جوان» بود.
توجه به فرهنگ اقوام و کشورهای فارسیزبان
حسن انوشه همچنین در سال ۱۳۹۵، به همراه یکی از استادان دانشگاه علوم پزشکی بابل، «بنیاد مازندرانپژوهی انوشه» را در شهر بابل، زادگاه خود، تأسیس کرد. اولین هدف از تشکیل چنین بنیادی، تدوین دانشنامهای درباره مازندران با همکاری پژوهشگران محلی بود.
حسن انوشه خود سرپرستی یک گروه شش نفره را برای نوشتن این دانشنامه برعهده گرفت و همچنین کتابخانهاش با یکصد هزار جلد کتاب را، به مردم مازندران اهدا کرد.
حسن انوشه علاوه بر توجه به فرهنگ اقوام ایران، به زبان فارسی مردم افغانستان نیز توجه داشت. او در کتاب «فارسی ناشنیده» که به همراه غلامرضا خدابندهلو آن را منتشر کرد به فرهنگ واژهها و اصطلاحات فارسی و فارسی شده کاربردی در افغانستان پرداخت. این کتاب برای اولین بار در سال ۱۳۹۱ منتشر شد و در چاپهای بعدی نیز با اضافه شدن کلمات تازهتری وارد بازار کتاب شد. او کتاب «افغانستان در غربت، زندگینامه و نمونه سرودههای شاعران تبعیدی افغانستان» را نیز با همکاری حفیظالله شریعتی منتشر کرد.
در زمینه فارسی تاجیکستان نیز، انوشه با همکاری «قادر رستم»، یک پژوهشگر تاجیک، «دیوان رودکی سمرقندی» را منتشر کرد. این پژوهشگر درباره روابط فرهنگی ایران و افغانستان و تاجیکستان، با وجود زبان مشترک، معتقد بود:
«متاسفانه روابط بین کشورهای فارسیزبان چندان نزدیک نیست. ما هنوز با چشم بدگمانی به هم نگاه میکنیم و برای از بین رفتن این موضوع به روابط فرهنگی نیاز داریم.»
انوشه همچنین چند سال پیش از نوشتن کتابی با عنوان «فارسی از آب گذشته» خبر داده بود که کتاب شامل واژههایی است که در دیگر کشورهای فارسیزبان و آسیای میانه استفاده میشود و برای تهیه آن از شعرها، داستانها و کتابهای مختلف این کشورها استفاده شده است.
او درباره این کتاب گفته بود:
«من واژههای فارسی از آب گذشته را چهار دسته میکنم. یک دسته واژههایی که قبلا در ایران هم کاربرد داشته اما بعد فراموش شده است. دوم، واژههایی که در هر دو حوزه کاربرد دارد، اما با معانی مختلف. سوم، واژههایی که آنجا کاربرد دارد و در کشور ما استفاده نمیشود و در نهایت، وامواژهها؛ واژههایی که این کشورها از کشورهای دیگر گرفتهاند، اما برای ما این واژهها کاربردی ندارند.»
این پژوهشگر همچنین از نوشتن کتابی با عنوان «تهران شهر آشتی و آشنایی» خبر داده بود که درباره تاثیرگذاری مفاخر فرهنگی بر این شهر بود.
حسن انوشه درباره تحولات زبان فارسی به ویژه از سوی برخی نویسندگان در سالهای اخیر که پدیده اینترنت و فضای مجازی نیز فراگیرتر شده است، گفته بود:
«اشتباههای عمدی رایج در زبان، اتفاق تازهای نیست. پیشتر نیز جنبشهای تغییر راه انداخته بودند، اما با این کارها نمیتوانند زبان فارسی را آلوده کنند.»
او همچنین از مدافعان واژههای مصوب فرهنگستان بود و میگفت: «واژههایی درمیان مردم باب میشود که هم خوب انتخاب شده باشد و هم تبلیغات خوبی روی آنها انجام شده باشد و ادارات رسمی و دانشگاهها آنها را پذیرفته باشند و در استفاده از آنها پیشقدم شوند.» انوشه در این زمینه این مثال را مطرح میکرد: «کم کم مردم دارد یادشان میرود که “یارانه” در مقابل “سوبسید” قرار داده شده بود.»
با تغییر درتیتر مقاله