Print This Post Print This Post
تازه‌ها


مقاله های شفق سرخِ علی دشتی،سیفی شرقی 

معرفی کتاب

       

زندگی علی دشتی مشحونِ از مخاطرات بسیار – درگیریهای فراوان اجتماعی ، سیاسی و شخصی وی بود که پس از ملاحظه و مرور بر ان در می یابیم که چگونه و بخاطر چه عواملی او بعنوان یک سخنران و واعظ  و  بعد بعنوان یک نویسنده و ناشر در جهت احقاق حقوق مردمان و در جهت راهگشایی به مشکلات و معضلاتی که همواره مردم کشورمان را تهدید می نمود ،بکار نشر و تکثیر مکتوبات خود پرداخت و هر چه را که به یادگار گذارد همگی دارای ارزشی والا  هستند. بنظر میرسد که مشکلات مردمان مملکت ما همواره تکرار میشوند و ریشه این مسایل دارای مبانی مشترک و یکسانی  هستند که با عقلی سلیم میتوان به تشریح و توجیه و تفسیر ان  همّت گماشت و راهکاری برای انها یافت. 

علی دشتی را بسیاری از ایرانیان تنها بعنوان نویسنده ای شجاع , با صراحت لهجه و  بیانی فا خر میشناسند که با انتشار کتاب ۲۳ سال توجه همگان را به خود جلب نمود. هر چند این کتاب ممنوعه مینمود لکن چاپ پنهانی آن- چه  پیش از انقلاب یا پس از ان -بدست اکثر ایرانیان رسید .

علی دشتی را باید یکی از مبارزان راه آزادی کشور پس از قیام مشروطه بر شمرد زیرا که از اوان کودکی , در سنین نوجوانی و تا دوران رشد و جوانی در مسیری قرار گرفت که همواره شاهد دگرگونی های ژرف در کشور بود و  و ی به مطالعه و نقد مطالب علاقه فراوان داشت. ابتدا به عنوان یک خطیب و سپس به عنوان یک روزنامه نگار جوان به ایراد سخنرانی در مساجد  و تکایا و سپس به نوشتن مقالاتی با ارزش پرداخت.

با بهره گیری از پیشگفتار گرداورندۀ کتاب آقای محمد حسین ابن یوسف به گاهشمار زندگی وی می پردازیم

علی دشتی در روز یازده فروردین سال ۱۲۷۳ شمسی و یک سال پیش از ترور ناصرالدین شاه در کربلا به دنیا آمد , پس از دوران  آرام کودکی , در نوجوانی به تحصیل علوم قدیمه در کربلا و نجف پرداخت و در پاییز ۱۲۹۵ شمسی به همراه پدر و برادرانش به بوشهر آمدند و مدتی در مناطق دشتی, دشتستان , تنگستان و بندر عباس اقامت گزید در این زمان قحطی و گرسنگی موجب مرگ و میر میلیون ها نفر از سکنه کشورگردید و از سویی درگیری پلیس جنوب و برخورد نیروها ی انگلیس با قشقایی ها تا پایان جنگ جهانی اول (آ بانماه ۱۲۹۷) ادامه داشت دشتی جوان سه  ماهی را در برازجان  و منزل شیخ محمد حسین مجاهد برازجزنی اقامت گزید که موجبات تهییج وی را در  مقابله و مقاومت در برابرنیروهای انگلیس را فراهم آورد. دشتی جوان با تشویق  و حمایت  حاج شیخ یوسف حدا یق مشروطه خواه و نماینده شیراز در دوره اول مجلس شورایملی به نوشتن مقالاتی در روزنامه های شیراز به جرگه روزنامه نگاری وارد شد. اما مقامات محلی تاب نیاورده و بدنبال توقیف وی بر آمدند , او نیز به ملک شخصی حاج آقا شیرازی ( فا روق )  در چند فرسنگی شیراز پناه آورد ولی در آنجا نیز بخاطروعظ و  سخنرانی های تند و آتشین  و فشارهای حکومتی در بهار سال ۱۲۹۸ به اصفهان کوچ میکند.

پس از دو ماه اقامت در اصفهان , روزنا مه “رعد ” به سرپرستی سید ضیاء طباطبایی خبر امضای  قراردا د ۱۹۱۹ ( با سرپرسی کاکس و وثوق الدوله )را منتشر میکند. شیخ علی دشتی که پیش از این با شنیدن خبرهای ناگوار و فجایع روسها در مشهد و تبریز(در سال ۱۹۰۷) شدیدا نگران شده و بقول خودش ” به حالت غش ” دچار شده بود به نوشتن مقالات تند  علیه قرار دادوثوق الدوله پرداخت تا بدانجا که برخی علما حضورش را در اصفهان برنتافتند و او مجبور به ترک اصفهان و راهی قم و  تهران شد.

در زمستان ۱۲۹۸ با تشویق و راهنمایی  سید حسن مدرس, و  همکاری با محمد فرخی یزدی, عبدالحسین هژیر و شیخ حسین تهرانی به نگارش و توزیع شب نامه در مخالفت با قرار داد ۱۹۱۹ میپردازد که با کشف پیش نویسهای مقالات , وثوق الدوله او را به عتبات تبعید میکند. وی ده روزی را در بازداشت بسر میبرد و در اواخر بهار سال ۱۲۹۹ به اجبار با پای پیاده روانه قزوین میشود، در پایان راه بیمار شده و بمدت سه هفته در سربازخانه قزوین بستری می شود، با سفارش و توصیۀ آزادیخواهان اجازه میدهند تا اینبار از قزوین به کرمانشاه را با گا ری پستی ادامه دهد.  

پس از ورود به کرمانشاه مقامات دولتی از تبعید وی منصرف شده و او را در همان شهر نگه  می دارند.

 علی دشتی پس از پنج ماه اقامت در  کرمانشاه بدون اجازه به تهران باز می گردد که مجددا دستگیر و زندانی می شود.با وساطت سید محمد صادق طباطبایی او را آزاد می کنند. وی بی درنگ تقاضای امتیاز انتشار روزنامه ای بنام ” قرن بیستم” را می دهد که تا کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ موفق به دریافت امتیازآن نمی شود.

بدنبال وقایع سوم اسفند دشتی بازداشت می شود و تا یک روز پس از پایان دولت سه  ماهۀ سید ضیاالدین طباطبایی از نعمت آزادی محروم می ما ند و پس از آزادی مدتی سردبیری روزنامه “ستاره ایران” را به عهده می گیرد ولی چون رضا شاه به تنبیه بدنی میرزا حسین خان صبا (مدیر روزنامه) اقدام میکند, دشتی بشدت افسرده شده از کار در ستاره ایران خودداری میکند ولی  در زمان انتشار شفق سرخ به رضاشاه این عمل ناشایست را گوشزد میکند.  

دشتی ۲۷ ساله در یازده اسفند ۱۳۰۰ به انتشار “ شفق سرخ” اقدام مینماید. و اولین سر مقاله را با عنوان “مالیخو لیای جریده نگاری / این است شفق سرخ “منتشر و اذ عا ن دارد که جریده نگاری در ایران یک اراده جنون آمیز بیش نیست”.. وی به تفصیل به مقاصد شوم بی سودانی که به جرگه مطبوعات پیوسته اند و نان را به نرخ روز میخورند اشاره دارد و سپس به کشورهای بزرگ اشا ره می کند  که هر یک به نوعی به بند کشیدن کشورهای محروم را هدف پیشرفت خود قرار داده اند. ( این مطالب را گویی هم اکنون قلمی کرده است…) او در سلسله مقالاتی به بررسی مشکلات عدیده سیاسی و اجتمایی پردا خته و به حکومت, وکلا , نویسنگان نشریات و آ حا د ملت منصفانه و خیر خواهانه گوشزد میکند که راه رفاه و آسایش مردمان باید در چه مسیری سوق داده شود. 

در این ایام  همکار و همراه شفیق او غلامرضا رشید یاسمی وی  را در یادگیری زبان فرانسه یاری میدهد . از دیگرهمکاران وی میتوان از لطفعلی صورتگر, یحیی ریحان , بدیع ا لزما ن  فروزانفر, رضا میرزاده عشقی , سعید نفیسی , محمد مسعود و  نصراله فلسفی نام برد.

علی دشتی معتقد است که “شفق سرخ ” با هدف تولید انقلاب افکار , تهییج روح و بیداری جامعه و با ساختار سیاسی, انتقادی, اجتماعی و ادبی منتشر شده که  تا آغاز سلطنت رضا شاه ادامه دا شت. 

علی دشتی یادداشت های خود را در روزگار زندانی بودنش و پس از کودتای ۱۲۹۹ در قالب نخستین کتاب تحت عنوان ” ایام محبس” با نثری ساده و روان منتشر کرد. 

وی در سال ۱۳۰۲ در انتخابات دوره پنجم مجلس شورای ملی به وکالت از شهرستان ساوه برگزیده شد اما اعتبارنامه وی با مخالفت گروهی از نمایندگان به اصرار سید حسن مدرس ( که مخالف برقراری رژیم جمهوری در ایران بود) پذیرفته نشد. با اینهمه در سال ۱۳۰۵ مجددا در دوره ششم به مجلس راه یافت و تا دوره نهم نمایندگی خود را حفظ کرد.  

دشتی از برخورد رضا شاه با روزنامه نگا ران و سانسور و اختناق بسیار افسرده شد و در سال ۱۳۰۹ روزنامۀ شفق سرخ را به مایل تویسرکانی واگذار کرد و تنها امتیاز آنرا حفظ نمود با اینهمه در ۲۰ فروردین ۱۳۱۴ روزنامه شفق سرخ پس از ۱۳ سال کوشش پی گیر توقیف و به محاق تعطیل افتاد.هر چند شفق سرخ بارها توقیف شد اما داشتی در اولین برخورد  در شهریور ماه ۱۳۰۱با ترفندی روزنامه را با نام”عصر انقلاب” منتشر کرد و چون به محاق تعطیل افتاد روزنامه دیگری را با نام ” عهد انقلاب ” به چاپ رساند, که در کنار نام روزنامه تیتر و کلیشه “شفق سرخ” نیز دیده می شد. 

**

سه روزپس از توقیف شفق سرخ و یک روز پس از اتمام دورۀ نمایندگی و مصونیت سیاسی وکلا , وی مجددا در ۲۳ فروردین ۱۳۱۴ دستگیر و روانه  زندان قصر گردید منتهی بدلیل بیماری به بیمارستان نجمیه منتقل و بمدت ۱۴ ماه از آزادی محروم ماند.  سالها بعد مشفق همدانی خا طرات دشتی را در باره این ایام با عنوان ” تحت نظر” منتشر و ضمیمه “ایام محبس” نخستین کتاب دشتی نمود. 

علی دشتی علاوه برنظم  و نشر پارسی ،شیفته و شیدای موسیقی ایرانی بود و بخشی از محبوبیت و موفقیت برنامه مشهور و محبوب “گلها” را که بوسیله ” داوود پیرنیا” شکل گرفت به اعتقاد برخی از آهالی هنر ، مرهون همکاری و همراهی صمیمانه دشتی با پیرنیا میدانند.

دشتی پس از پایان انتشار  ” شفق سرخ” بارها به نمایندگی مجلس شورایملی و سپس مجلس سنا و نیز به مقام سفارت کبرای مصر و لبنان و بالاخره به وزارت رسید که در تمامی این اوقات دمی از شناساندن و معرفی بزرگان ادب ایران فروگذاری نکرد. 

وی براستی یکی از ستون های رفیع و استوار ادب و هنر معاصر ایران بشمار می اید و می بایستی به اثار و دستاورد های  او توجه و دقت کافی و وافی مبذول شود. علی دشتی با گستره ای از آثار  مکتو ب و نوشتاری  و ترجمه آثار نویسند گان غربی  و نیز ترجمه انگلیسی تنها اثر وی “ایام محبس” ،گنجینه گرانبهایی را از خود به جای گذارده است که از سال ۱۳۰۱ آغاز گردید. 

و اینک آقای محمد حسین ابن یوسف با کوششی شایان تقدیر به جمع آوری مقالات علی دشتی در روزنامه شفق سرخ پرداخته که سرشار از آگاهی های با ارزش در باره یکی از دوران های پر تنش و سرنوشت ساز سرزمین ما و تاریخ ایران است :دوران قبل و بعد از انقلاب مشروطه،کودتای سوم اسفند ، روی  کار آمدن سردار سپه ، رضا شاه و خلع وی و …

اینک پس از گذشت نزدیک به یک قرن، با مرور مقالات علی دشتی در شفق سرخ در می یابیم گذر ایام نتوانسته از تازگی و اهمیت مطالب ان بکاهد.

جلد اول شامل  گزیده مقالات علی دشتی از سرمقاله شماره نخست ان در یازدهم اسفند ماه ۱۳۰۰ آغاز و با عناوینی چون : ملت چه میخواهد؟، توقیف جراید ، آقای سردار سپه ( از جمله مقالات پر سر و صدا) ، سلسله مقالات آذربایجان و بالاخره با  اسماعیل آقا سمیتقو در شماره ۴۱ در تاریخ سه شنبه ۴ تیر ۱۳۰۱ پایان می پذیرد. 

آقای ابن یوسف در پایان پیشگفتار متذکر شده اند :

برگ های پیش رو آیینه تاریخ سیاسی نه چندان دورِ سرزمین ما و میراث فکری ارجمند رفتگانی است که سودای سرافرازی ایران را در سر داشتند. یادشان گرامی که قلمشان چراغ راه آینده است. 

خوانندگان می تواننذ از طریق ایمیل زیر با آقای ابن یوسف تماس حاصل فرمایید

[email protected]

به نقل از:فصلنامۀ ره آورد،شمارۀ132

فرستادن این مطلب برای دیگران