Print This Post Print This Post
تازه‌ها


درنقد ِِ« آنکه نیاموخت از گذشتِ روزگار!»،کوروش اعتمادی

 نگاهی به مقالهء ناصرزراعتی دربارهء مستند«هرگزنخواب کوروش!»              

* زراعتی درروایت خود ازتاریخ  معاصرایران،چنان  بی پروا سخن می گویدکه گوئی نسل سوختهء کنونی، حاصل ودستآورد ِ رژیم سلطنتی است درحالیکه  رهبران سیاسی یا اپوزیسیون رژیم شاه در سیاهروزی کنونی ملّت ایران  نقشی کارسازو حتّی تعیین کننده داشته اند!

*منتقد فراموش کرده که فقط26 بهارازعمرسازندهء مستند«هرگزنخواب کوروش!» می گذرد و دراین  سن وسال کم،او به بهار ِشهرت ومحبوبیّت رسیده است!                              

                                                      ***

برایم بسیار دشوار بودکه در این روزهای خطیر و سرنوشت سازِ میهن ما ، خود را راضی کنم تا بنشینم  و پاسخی در رابطه با  «نقد » پُر اتهام  آقای  زراعتی دربارهء   محتوی  و ماهیت  برنامه های تلویزیون «من و تو »(1) قلمی کنم. تلویزیونی که بیش از یک سال است  به  کوشش عده ای از جوانان کشورمان( که میانگین سنّی  شان به مرز 26 سال هم نمیرسد) اداره و مدیریت میشود. نسلی ازمیان میلیونها جوان ایرانی که به «انقلاب شکوهمنداسلامی»ی  نسل آقای زراعتی  پُشت کرده ومی خواهدتاریخ ایران را با بینش نوین وبدون تعصّبات سیاسی-ایدئولوژیک،ازنوبخواندوروایت کند.

                                                  کوروش

                                                             کوروش اعتمادی

آقای زراعتی درروایت خود ازتاریخ  معاصرایران،چنان  بی پروا سخن می گویدکه گوئی نسل سوختهء کنونی حاصل ودستآورد ِ رژیم سلطنتی است درحالیکه  بانگاه به اسنادتاریخی ملاحظه می کنیم که رهبران سیاسی یا اپوزیسیون رژیم شاه در سیاهروزی کنونی ملّت ایران نقشی کارسازو حتّی تعیین کننده داشته اند(2) چراکه  بقول  شاعربزرگ وشجاع میهن ما،دکتر اسماعیل خوئی :    

ما بوده را،نبوده گرفتیم

وازنبوده

-البّته درقلمرو پندارخویش-

بودی کردیم

لعنت به ما

مامرگ را

سرودی کردیم 

چنین گذشتهء پُراشتباهی  بایدآقای زراعتی را فروتن کندتابجای افاضات انقلابی و انتقادات  ارزان،تلاش کندکه نگاه ها ونیازهای نسل کنونی را بشناسدوحتّی ازآنان بیاموزد.آموختن به این معنا که  چندسال پیش، آقای زراعتی بعنوان «مستندساز، استاددانشگاه(!!؟)،نویسنده،مترجم، شاعر،منتقدادبی وهنری و….»درهمین خارج ازکشور،«فیلم مستند»ی را بنمایش گذاشت که موجب حیرت منتقدان گردیدبطوریکه  درجلسهء بی رونق نمایش فیلم،ازطرف منتقدین حاضر به وی یادآوری شدکه:این،هنر نیست  و با گذاشتن یک  دوربین فیلمبرداری دربرابر شاعریانویسنده ای، نمی توان«فیلم مستند» ساخت، کارشما،نوعی به اصطلاح«فیلم کردن ِنویسنده یاشاعرو مخاطب»است. دراین باره،مستندساز،خصوصاً، بایدمجهِز به دانش وخلّاقیت های هنری باشد که  نمونه ای از آن را می توان در فیلم های مستند بهمن مقصودلو دربارهء«احمدشاملو،شاعرآزادی» و«ایران درّودی» مشاهده کردکه برخلاف «مستند»آقای زراعتی،فیلم هائی هستند چندبُعدی  با ارزش های ادبی وهنری فراوان.                                        

    حال که ازاحمدشاملو یادکردیم،بهتراست که یادآورشویم که بقول شاملو: غالب ایدئولوژی ها « توجیهاتی هستند برای مقاصد شریرانهء پنهان» . نقدآقای ناصرزراعتی دربارهء فیلم مستند«هرگزنخواب کوروش!»،نمونهء رقّت انگیزی از این« توجیهات شریرانه» است.آقای زراعتی بابیرقی ازایدئولوژی ضد سلطنتی، کوشیده است تاباتوسل به «ابروبادومه وخورشیدوفلک»،این مستند درخشان را بیمقداروناچیزجلوه دهد..

برای نویسنده ای مانندآقای زراعتی که در پنجاه وچندسالگی،برخلاف آرزو هاورویاهایش، هنوزنتوانسته کاردرخشانی خلق کند،شایدنفی ونقدکاردیگران«شفابخش»باشد!،هم ازاین روست که وی در ناکامی های هنری خویش (درعرصهء قصّه نویسی،شعر،ترجمه،سینما ،سیاست و….)اینک درهیأت«منتقد»،مدتی است که نقد منصفانه وسازنده را  بانفی و  نِق زدن های ارزان ، اشتباه گرفته است، مقالهء اخیر وی نمونهء تازه ای ازاین  نِق هاونفی ها  است. ،بااین ملاحظات،نفرت ونفرین آقای زراعتی نسبت  به«هرگزنخواب کوروش!»ساختهء هنرمندجوان  و برجسته،رهااعتمادی،قابل درک است!! بقول شاعر:      

ای که 50رفته درخوابی 

مگراین چندروزه  دریابی 

نسل سوختهء کنونی، سرخورده از«توجیهات شریرانه»ی نسل آقای زراعتی،بدنبال روایت دیگری ازتاریخ وفرهنگ  ایران  است،روایتی که علیرغم  درک «دائی جان ناپلئونی»ی  آقای زراعتی، بااستقبال میلیونی مردم ایران وخصوصاً جوانان ایران،روبروشده است.

مستند « هرگز نخواب کورش!» کوشیدتایک رویداد مهم سیاسی-فرهنگی را که در 50 سال پیش در کشورمان رخ داد، برای نسل  یانسل هائی به تصویر کشد که از جزئیات آن بی خبرو بی اطلاع بوده اند. سازندهء این مستند در پی ِ دخل و تصرف شخصی  به هنگام تدوین و تولید این مستند نبود. او همچون یک مستند ساز بیطرف آنچه را که در آن روزها در رابطه با این رویداد مهم سیاسی-فرهنگی  روی داده  به نمایش گذاشته است. بیننده در طول نمایش این مستند، هرگز تفسیری شخصی از سوی سازنده  را مشاهده نمی کند. رهااعتمادی، رویداد را آنگونه که رخ داده ، به نمایش درآورده وطبیعی است که بادست اندرکاران دست اوّل آن رویدادمهم،گفتگوهای روشنگر داشته باشد.دقیقاً فقدان یک نگاه سیاسی-ایدئولوژیک یابقول شاملو«توجیهات شریرانه» است که به مستند او،اهمیّتی هنری وتاریخی می دهد،بااین امیدکه  روایتی بسازد  بسیار متفاوت  از آنچه که  آقای زراعتی  و هم نسلان وی،سال ها روایت کرده اندکه سرانجام،با«انقلاب ضدامپریالیستی و شکوهمنداسلامی»باعث سقوط وویرانی ایران وایرانی گردید.

رهااعتمادی فقط26بهارازعمراش می گذرد ولی دراین سن وسال کم،اوبه بهارشهرت ومحبوبیّت رسیده است .هنگامی  که او بهمراه خانواده اش ناچارشدتا سرزمین مادری خویش را ترک کند، کودکی 6 ماهه  بود. امّا به سبب عشق و علاقهء سرشارش به میهن و مردم اش، بخوبی زبان فارسی را فرا گرفت و همانند میلیونها جوان ایرانی، بر اساس  علایق وضرورت های فکری خویش، در راه آزادی  وآگاهی مردمش  تلاش وفعالیّت میکند. فعالیتی چند جانبه ،چرا که سازندهء «هرگزنخواب کورش!» ،فقط یک مستند ساز نیست. او همانند بسیاری دیگر از جوانانِ امروز ایران از ابتکار، توانمندی و انرژی شگرفی برخوردار است آنچنانکه،همزمان در چند عرصهء فرهنگی و هنری(ازترانه سرائی تامستندسازی واجرای برنامه) خلاقیت های خویش را نشان داده وخوش درخشیده  است.اینکه بهترین ترانه های اخیرهنرمندجاودانهء همهء نسل ها وفصل ها،خانم گوگوش،ساخته وپرداختهءرهااعتمادی است،نه تنها افتخاربزرگی برای رهاوتلویزیون«من وتو» بشمارمی رود بلکه موجب اعتبار وافتخارهمهء عاشقان موسیقی مدرن ایران است.

بر اساس همهء آمارها و اظهار نظرهای  مستندوموجود،تلویزیون «من و تو»،باتوجه به عمر 1ساله اش ،«ره  صدساله»پیموده واینک درکنار تلویزیون های «بی بی سی»و«صدای آمریکا»قرار داردوبرنامه سازانِ آن از موفق ترین  برنامه سازان ایرانی در خارج از کشورهستند،بطوری  که امروزه،مهمان خوبِ هر خانه وخانوادهء  ایرانی اند و میلیون ها جوان ایرانی در داخل کشور با علاقه واشتیاق بسیار برنامه های پربار تلویزیون «من و تو »  را دنبال میکنند و فراگیری های فرهنگی و علمی فراوانی از برنامه های متنوع این تلویزیون کسب می کنند . شاید همین محبوبیت رشک انگیز وگستردهء تلویزیون «من و تو » دربین خانواده ها و جوانان کشوراست که نه تنها سبب نگرانی جمهوری اسلامی شده ، بلکه موجب حسادت بسیاری ازمنتقدان کم مایه  نیز گردیده است!

مستند «هرگز نخواب کورش! » تنها مستندی نیست که در تلویزیون «من و تو» ساخته  شده و به نمایش عموم درآمده است. پیش از این نیز به ابتکار و کوشش نیروهای جوان این تلویزیون، برنامه های مستند دیگری در بارهء فرهنگ و هنر وتاریخ کهن ایران  و رخدادهای مهم سیاسی و اجتماعی این کشور ونیز منطقه، تهیه شده و به نمایش درآمده اند که  همگی، مورد توجه واستقبال گستردهء عموم  ایرانیان قرار گرفتند. یکی از همین مستند ها، فیلمی است بانام « شب بود » دربارهء زندگی و قتل فجیع هنرمندبرجستهء کشورمان،زنده یاد فریدون فرخزاد و جای تعّجب  وپرسش است که منتقدی مانندآقای زراعتی چرا تاحال دراین باره سکوت کرده است؟! مستند ِ «شب بود » ایرانیان داخل کشور را باابعاد زندگی هنری وقتل فجیع این هنرمندبزرگ وبرجستهء میهن   آشنا کرد.

 علاوه بر ده ها فیلم مستندی که ازسوی تلویزیون«من وتو» خریداری ،ترجمه وپخش شده،مستندهای متعدّد دیگری  توسط برنامه سازان  جوان «من وتو» تدوین وپخش گردیده که همگی بااستقبال بی نظیر بینندگان درایران  روبرو شده اندکه از جمله می توان ازفیلم هاومستندهای زیر  یادکرد:

– انقلاب ایران

– آغاز یک امپراطوری،هخامنشیان

–  سی وهفت روز دکترشاپور بختیار

–  قمار اتمی ایران (در دو قسمت)

– عوامل رشد اقتصادی

–  بهار عربی( در چهار قسمت)

 گفتنی است که  بخش بزرگی از برنامه های تلویزیون «من و تو » به  آموزش علوم تجربی گوناگون، مبتنی بر تجربیات و پژوهشهای بهترین مراکز تحقیقاتی جهان ،اختصاص دارد که خوشبختانه این برنامه ها هم مورد توجه وتشویق خانواده ها، دانش آموزان و آموزگاران داخل کشور قرار گرفته است،پدران،مادران، دانش آموزان و آموزگارانی که –بدرستی-  نسبت به آموزش های غیرعلمی و خرافی جمهوری اسلامی در مدارس ایران،نگرا نند. بنابراین:وقتی منتقدی مانندآقای زراعتی این فیلم های مستندوروشنگررا می بیندوبااینحال،کوشش می کندتابه شیوهء« جن گیرهای  جمهوری اسلامی»،تلویزیون«من وتو» را«وابسته»قلمدادکند!حداقل، درانصاف یاسلامت سیاسی وی باید شک کرد!

این مقاله درزمانی بپایان می رسدکه فرانسوی ها،ازچپ  تا راست،ششصدمین سال تولد«ژان دارک»را بعنوان«قهرمان ملّی»جشن می گیرند،«ژان دارک» برای  آزادی میهن اش از اشغال انگلیسی هاوبازگشت سلطنت  به فرانسه مبارزه کردو سرانجام بدست نیروهای انگلیسی، اسیرو در بامداد 30ماه می‌سال 1431 درآتش سوزانده شد!…. آقای زراعتی که ازگذشت روزگار،نیاموخته است، ایکاش درنگاه به تاریخ وشخصیّت های تاریخ ایران،کمی ازروشنفکران فرانسوی  بیاموزد!

                                                                                                     کوروش اعتمادی

                                                                                                             7ژانویه2012          

                                                                                   [email protected] 

زیرنویس ها:

1-      http://news.gooya.com/politics/archives/2012/01/133836print.php

2-نگاه کنید به:

http://www.zamaaneh.com/revolution/2009/01/post_221.html

http://www.zamaaneh.com/revolution/2009/01/post_213.html

     http://www.zamaaneh.com/revolution/2009/01/post_216.html

http://www.zamaaneh.com/revolution/2009/01/post_198.html
http://www.zamaaneh.com/revolution/2009/01/post_214.html

   http://www.zamaaneh.com/revolution/2009/02/post_237.html

   http://www.zamaaneh.com/revolution/2009/02/post_222.html

 http://www.zamaaneh.com/revolution/2009/01/post_219.html

        http://www.zamaaneh.com/revolution/2009/01/post_211.html

   http://www.zamaaneh.com/revolution/2009/01/post_207.html

فرستادن این مطلب برای دیگران