از«اردیبهشتِ پُرجوش»تا«مردادِ پُرخروش»!،علی میرفطروس
سراسر ماه های اردیبهشت تامرداد32،تجلّی آشکارِ عصَبیّت و فقدان آرامش و اعتدال درعرصۀ سیاسی ایران بود بطوری که مجلس شورای این زمان راباید نمایشگاه شدیدترین دشنام های لفظی و برخوردهای فیزیکی نمایندگان مجلس دانست[1].
در25فروردین 1332،شاه عدم تمایل خود به برکناری دکترمصدّق را به حسین علا(وزیر دربار) ابرازکرده بود[2] با اینحال،مهندس احمدرضوی،نایب رئیس مجلس و هوادارمصدّق،در ملاقاتی باشاه (26فروردین) مراتب نارضایتی مصدّق را به شاه ابرازکرد و تأکیدنمود که فردا(27فروردین)،باتعطیلی ادارات دولتی، مدارس، دانشگاه ها و کارخانه ها،تظاهرات عظیمی با حضوردکتر مصدّق علیه کارشکنی های شاه و دربار برگزارخواهد شد.در این ملاقات،رضوی تهدیدکرد:
-«اعلیحضرت همایونی به هیچوجه خودشان را درمقابل نهضت ملّی ملّت ایران قرار ندهند…و طوری نباشدکه مخالفین نهضت،مقام سلطنت را نقطۀ تمرکزی برای خودشان قراردهند…» [3]
عبدالرحمن فرامرزی،روزنامه نگارمعروف ،سردبیرروزنامۀ کیهان ونمایندۀ مجلس دراعتراض به اینگونه تحریکات گفت:
-«اینکه وضع نمی شود که هر وقت دولت دلش خواست و مجلس نسبت به آن خواستۀ دولت نظری داشت و اظهارعقیده ای کرد،یک عدّه را تحت حمایت یک مشت چاقوکش به مجلس بیاورند و با جار و جنجال و فحش و هتّاکی و کتککاری،نمایندگان را مرعوب کنند و وادار نمایندکه طبق نظردولت،رأی بدهند…اینکه مجلس نیست.اینکه مشروطه نیست.اینکه رأی آزاد نیست.این،«بده!یا می کُشمت» است»[4].
طبق گفتۀ مهندس رضوی،در27فروردین 32 تظاهرات گسترده ای در تهران و بیشتر شهرهای مهم ایران به حمایت ازمصدّق برگزار شد که منجر به زخمی شدن بسیاری و تخریب خانه و مغازه های مردم گردید[5].این تظاهرات خشونت بار و تهدید رؤسای عشایرقشقائیِ هوادارمصدّق در شیراز جهت حمله به تهران،باردیگرشاه را ناامیدو نژند ساخت[6].بدنبال این تظاهرات،فاطمی نیز از سوی مصدّق در دو ملاقات باشاه،با لحنی تلخ و«تهدیدآمیز»،مراتب ناخشنودی مصدّق از حضور حسین علا در دربار را به اطلاع شاه رساند[7] بطوری که علا در 3اردیبهشت 32 مجبور به استعفاء شد[8].یکی ازنتایج روحی این فشارها،قوّت گرفتن دوبارۀ اندیشۀ خروج ازایران در شاه بود که درنهم اسفند1331 ناکام مانده بود،اعلامیّۀ ابوالقاسم امینی، مسئول جدید و کفیل وزارت دربارشاهنشاهی، مبنی بر سفرِ ملکه ثریا به اروپا در اردیبهشت32 شاید نخستین گام برای خروج شاه از ایران بشمار می رفت[9].این وقایع-باردیگر-باعث نگرانی رهبران سیاسی و از جمله برخی یاران نزدیک مصدّق گردیدبطوری که در همین ایّام،حسین مکّی که زمانی بعنوان«سرباز فداکاروطن» نخستین شخص در دل وُ دیدۀ مصدّق بشمار می رفت[10]،از مصدّق جدا گردید و بدین ترتیب،آخرین پُل ارتباط بین مصدّق و نیروهای«ملّی-مذهبی» فروریخت[11].
در 30اردیبهشت1332، مصدّق در ملاقاتی دو ساعته با هندرسون بالحنی ملایم و معتدل نسبت به دولت انگلیس، ضمن اشاره به لزوم پایان یافتن«تمایلات جاه طلبانۀ انگلیسی ها»،برضرورتِ حلِ اختلافات موجود تأکیدکرد و گفت:نگران است که برای جلوگیری از سقوط ایران به دست کمونیست ها کمک های عُمده و قابل ملاحظۀ مالی آمریکا به ایران،بسیار دیر صورت گیرد[12].
سرهای بُریده!
در 3مرداد ماه32 روزنامۀ معروف شورش،نشریّۀهوادار مصدّق، درکاریکاتورتوهین آمیزی سرهای بُریدۀ آیت الله کاشانی،بقائی، حائری زاده و دیگران را به نمایش گذاشت ودرمقاله ای،«انحلال مجلس و ضرورت اصلاحات» را تیترصفحۀ اوّل خود ساخت و اعلام کردکه بزودی،مصدّق دربارۀ رفراندوم برای انحلال مجلس سخنرانی مهمّی ایراد خواهدکرد[13].نشریات حزب توده نیز با اعلام حمایت از این سخنرانی،تبلیغات گسترده ای راعلیه مخالفان مصدّق آغازکردند. مصدّق ِ مشروطه خواه نیز برای «نمایش قدرت» به دوستان دیروز و مخالفان امروزش(کاشانی،بقائی،مکّی،حائری زاده و دیگران)و همچنین نشان دادن اقتدارش به شاه و دولت های آمریکا و انگلیس،حمایت حزب توده را مفید می دانست[14]،ولی در نزد مخالفان مصدّق-خصوصاً مظفربقائی و خلیل ملکی-این «نمایش قدرت»،نوعی اتحاد استراتژیک مصدّق و حزب توده برای حذف شاه و رژیم سلطنتی،بشمار می رفت[15].
هياهوي قتل سرتیپ افشارطوس و استيضاح دولت مصدّق به اتّهام«شکنجۀ متهمان به قتل افشارطوس» توسط علي زُهري و نگرانی مصدّق از رأي عدم اعتماد مجلس،باعث شد تا دکترمصدّق در 5 مرداد 1332 طي يک پيام راديويي، مردم را به رفراندوم براي انحلال مجلس فراخوانَد.
در بامداد همین روز(5مردادماه1332)کاشانی درنامۀ دوستانه و ستایش آمیزی به مصدّق،او را «مظهرمبارزۀ ایران بااستعمار»و«سمبل و رمز قیام شرق برای دفاع از حقوق خود»نامید و تأکیدکردکه«من و ملّت ایران تا آخرین قدم پشتیبان شما خواهیم بود»[16]،
دکترمصدّق-امّا-تحت تأثیرشرایط تبلیغاتی و جنگ روانیِ روزنامه ها،درسخنرانی رادیوئیِ بعد از ظهر 5مرداد، شدیداً به مخالفان خود حمله کرد و در واقع،به کاشانی،بقائی،حائری زاده،مکّی و دیگران اعلان جنگ داد[17].
چندساعت بعداز سخنرانی تندِ مصدّق،لایحۀ برگزاری رفراندوم برای انحلال مجلس هفدهم،به تصویب هیأت دولت رسید که در آن،دو صندوق جداگانه برای اخذ آرای مخالفان و موافقان تعیین شده بود[18].
باتوجه به پیام دوستانه و ستایش آمیز کاشانی به مصدّق(در بامداد 5 مرداد)،وی منتظرِ چنان سخنان تند و بی پروائی ازطرف مصدّق نبود و لذا،پاسخ تندِ کاشانی به سخنرانی مصدّق[19]،بسانِ «زدی ضربه ای،ضربه ای نوش کن!»تلقّی شد.
بدین ترتیب، از آغاز«اردیبهشت دوزخی»،جامعۀ سیاسی ایران درآستانۀ جنگ تمام عیار قرارگرفت.
حملۀ هواداران مصدّق به سخنرانی خانۀ آیت الله کاشانی و کشته شدن فردی بنام محمّدحدّادزاده و زخمی شدن بسیاری از حاضران در این سخنرانی،فضای عصَبی حاکم بر جامعه را خونین تر ساخت.خبرنگارروزنامۀ فرانسوی لوموند از تهران گزارش داد:
«ديشب (يكشنبه) حوادثي در منزل آيتالله كاشاني رُخ داد. وي به تمام «مسلمانان حقيقي» توصيه كرده تا اين رفراندوم را تحريم كنند. طرفداران مصدّق بُطريهاي بنزينِ آتشزا بطرف منزل آيت الله كاشاني پرتاب ميكردند و نزاعي در اطراف منزل ايشان در گرفت كه يك نفر كشته و نزديك به صد نفر مجروح شدند و امروز صبح گروههاي مسلّح، منزل آيتالله كاشاني را محاصره كرده و ورود به منزل ايشان ـ حتّي براي نزديكان و بستگان وي ـ را ممنوع كرده بودند، آيتالله كاشاني رفراندوم براي انحلال مجلس را باردیگر تحريم كرد و اعلام نمود كه هر رأئي كه مصدّق در اين رفراندوم زير حمايت سرنيزهها و تانكها بگيرد، موجب بطلان هر قرارداد بين المللي است كه در آينده منعقد نمايد.»[20]
ناصر انقطاع،يكي از اعضاء قديمي حزب پانايرانيست (هوادار مصدّق) در بارۀ حوادث خانۀ كاشاني مينويسد:
«داريوش فروهر و پانايرانيستهاي حزب ملّت ايران به مجلس (خانۀ كاشاني) حمله ميكنند و با پرتاب سنگ از بيرون و قطع برق ـ هنگام سخنراني صفائي، نمايندۀ قزوين ـ مجلس[سخنرانی] را برهم ميزنند. بيدرنگ برخي از حاضران به كوچه ميريزند و با پانايرانيستهاي همراه فروهر درگير ميشوند و در اين زد و خورد، يكي از هواداران كاشاني ـ بنام حدّادزاده ـ كشته ميشود»[21].
اينك كساني كه در قتل هژير و رزمآرا، شادماني و پايكوبي كرده بودند، در زنجيرۀ عصبـّيتهاي تازه، در برابر يكديگر صفآرائي ميكردند.احترازِ مصدّق از ملاقات با شاه[22] و اقدامات وی و برخی ازیاران افراطی او،به ترس و تردیدهای شاهِ جوان نسبت به انگیزه های مصدّق افزود و این امر،بتدریج،شاه رابه دامان دشمنان سرسخت مصدّق می انداخت که از«بی عملی»و«بی ارادگی شاه»،آزرده و عصبانی بودند.
بدین ترتیب،در شرایط عَصَبی وآشفتۀ«اردیبهشت پُرجوش»،مسئلۀ نفت-کاملاً- فراموش شده بود و درِ«مردادِ پُرخروش »دگرگونی های شگفتی درشُرُف شکل گیری بود.
پانویس ها:
[1]– برای نمونه نگاه کنید به:مشروح مذاکرات مجلس،خردادماه 1332؛باختر امروز،17خرداد1332؛مقایسه کنیدباسخن عبدالله معظّمی(رئیس مجلس): مشروح مذاکرات مجلس،7خرداد1332
[2]– Henderson to the Department of State, April 15, 1953, telegram 788,00/4-1553
[3]ـ روزنامۀ اطلاعات،27 فروردین1332
[4]ـ روزنامۀ اطلاعات،25 فروردین1332
[5]ـ نگاه کنیدبه:روزنامۀ اطلاعات ،29فروردین1332
[6]ـ تنهاپس ازسقوط مصدّق بود که شاه جوان توانست «برتردیدها،نژندی ها و ناامیدی های خویش فائق آید»بطوری که سه روز بعد از 28 مرداد32،وقتی هندرسون از«شجاعت بزرگ اخلاقی شاه دراین مقطع حسّاس تاریخی کشورش»یادمی کرد،شاه،می گریست. نگاه کنید به گزارش هندرسون،
Henderson to the Department of State, August 23, 1953, telegram 788.11/8-2353
[7]ـ موحّد،ج2،صص747-748
[8]ـ روزنامۀ اطلاعات،5اردیبهشت1332
[9]ـ روزنامۀ اطلاعات،5اردیبهشت1332
[10] ـ براي آگاهي از ارج و اعتبار حسين مكّي در دل وُ ديدۀ مصدّق، نگاه كنيد به: سنجابي، اميدها و نااميديها، ص185. همچنين نگاه كنيد به نمونۀ نامههاي دكتر مصدّق به حسين مكّي: متيني، صص 185-186. براي نمونههائي از سرمقالات ستايشآميز روزنامۀ باختر امروز (حسين فاطمي) در بارۀ حسين مكّي نگاه كنيد به: سالهاي نهضت ملّي (كتاب سياه)، ج6، صص157-164.
[11]ـ مکّی،ج6،ص434
[12]– Henderson to the Department of State, May 20, 1953, telegram 110.11 DV/5-2053
[13]ـ نگاه کنیدبه:شورش،3مرداد32.
1-نگاه کنیدبه گزارش های 3و 21مرداد32 ماتیسون،کاردار سفارت آمریکا در تهران:
Mattison to the Department of State, July 25, 1953, telegram
788,00/7-2553
Mattison to the Department of State, August 16, 1953, telegram
788,00/8-1253
[15]ـ نگاه کنیدبه:روزنامۀ شاهد،شماره های اردیبهشت و خرداد و خصوصاً 6مرداد32،همچنین نگاه کنید به سخنرانی مهدی میراشرافی در:مشروح مذاکرات مجلس،7خرداد1332
[16]ـ روزنامۀ اطلاعات،5مرداد1332
[17]ـ برای متن سخنرانی دکترمصدّق،نگاه کنیدبه:باخترامروز،5مرداد32؛برای بخش های مهم این سخنرانی نگاه کنیدبه:فاتح،صص660-661
[18]ـ روزنامۀ کیهان،6مرداد32.به گزارش روتنی(کارشناس امورایران درسفارت انگلیس در تهران):مصدّق درملاقات با هندرسون گفته بود که می خواهد،موافقان و مخالفان در دو مسجدجداگانه و مختلف،آرای خودرا به صندوق بیاندازند»:
FO 371 EP 104562,February 24, 1953
[19]ـ نگاه کنیدبه:روزنامۀ کیهان،7مرداد32
[20] – Le Monde, 4 aout, 1953, p. 12
مقايسه كنيد باگزارش روزنامة اطّلاعات، 13 مردادماه 1332
[21] ـ انقطاع، ناصر، پانايرانيستها، ص98؛ براي گزارش دقيقي از اين حادثه نگاه كنيد به: سالمي، محمّد حسن، تاريخ نهضت ملّي شدن صنعت نفت از نگاهي ديگر، صص426-434؛ روزنامة اطّلاعات، 11 مرداد 1332؛ كوهستانينژاد، مسعود، مرداد خاموش، صص 85-164
[22]ـمصدّق،ص 267؛ مصدّق، غلامحسين،ص66