معرفی کتاب «افیون روشنفکران»، اثر رمون آرون
آرون سه اندیشه افراطی را بیان می کند: چپ ، انقلابی و پرولتاریا. آرون نشان می دهد که هر یک از این ایده ها به جای روشنگری ، ایدئولوژیک و عرفانی هستند. او همچنین یک جامعه شناسی جذاب از زندگی روشنفکرانه و یک انتقاد قدرتمند از جبرگرایی تاریخی را در نثر کلاسیک ارائه می دهد.برای این نسخه جدید ، هاروی مانسفیلد مقدمه ای درخشان ارائه می دهد. نسخه جدید همچنین شامل ضمیمه “تعصب ، پیروی و ایمان” است که مقاله ای قابل توجه است که آرون برای دفاع از افیون و برای توضیح بیشتر دیدگاه وی در مورد نقش مناسب تفکر سیاسی خود در برابر منتقدین نوشت . این کتاب مورد توجه همه دانشجویان تئوری سیاسی ، تاریخ و جامعه شناسی خواهد بود.
افیون روشنفکران، کتابی آشنا است برای کسانی که در دورههایی خاص به جریان چپ تعلق داشته اما بناء بر دلایلی، از آن رویگردان شدهاند. آنطور که باوره در مقدمه میگوید:«اهمیت کتاب در این است که در فردای مرگ استالین و مهمتر از آن در بحبوحه جنگ سرد، سومین منازعه جهانی قرن، انتشار پیدا کرد که طی آن، جهان شاهد بود که کمونیسم در تکاپوی نابودی دموکراسی لیبرال، جانشین فاشیسم و نازیسم شده بود.» در عین حال نباید از نقد رادیکال رمون آرون به سپهر سیاست و تاریخ و همچنین فلسفه و اخلاق غفلت کرد. رمون آرون، از آن جهت که از جریان چپ رویگردان شده بود، یعنی متوجه شده بود که واقعیت موجود، نه تنها نسبتی با آنچه ذهن قرار است بر واقعیت تحمیل کند، ندارد، بلکه، واقعیت، اگر قرار است از جهت نسبتی که میخواهد با حقیقت برقرار کند، ایدئولوژی را پس میزند، ماهیت دروغین رژیم شوروی را هویدا میکند.
کتاب «افیون روشنفکران» رمون آرون که در بهار ۱۹۵۵ انتشار یافت، مانند «خیانت روشنفکران» ژولین بندا (۱۹۲۷) و «مجمعالجزایر» گولاگ نوشتۀ آلکساندر سولژنیتسین که در ۱۹۷۵ به زبان فرانسه ترجمه شد، در زمرۀ معدود کتابهای مهم تاریخ روشنفکری فرانسه در قرن بیستم است. اهمیت این کتاب در این است که در فردای مرگ استالین و مهمتر از آن در بحبوحۀ جنگ سرد، یعنی سومین منازعۀ جهانی قرن انتشار یافت که در طی آن جهان شاهد بود که کمونیسم در تکاپوی نابودی دموکراسی لیبرال جانشین فاشیسم و نازیسم شده است. اهمیت کتاب در نقد رادیکالی است که نهتنها سپر سیاست و تاریخ بلکه فلسفه و اخلاق را نیز شامل میشود و ماهیت دروغین رژیم شوروی را هویدا میسازد. اهیمت کتاب در میزان تأثیرگذاری آن در فرانسه و فراسوی مرزهای آن است: این کتاب با تأمل بر اقرارنامههایی که در جریان بازجوییهای اولیه دربارۀ اردوگاههای کار اجباری در شوروی انتشار یافته بودند و با بهرهگیری از جو مساعدی که انقلاب ضد توتالیتر مجارستان در اکتبر ۱۹۵۶ پدید آورده بود، به شکلگیری نخستین موج رویگردانی روشنفکران فرانسه از کمونیسم در سالهای پایانی دهۀ ۱۹۵۰ کمک کرد. بازتاب وسیع این کتاب ارتباط نزدیکی با بزنگاه تاریخی سال ۱۹۵۵ و شخصیت نویسندۀ آن دارد.
دومین ویژگی امیدبخش این کتاب تقابلش با مجادلات سیاسی روز است. آرون در حالی که به موفقیتهایی دست یافته بود و فردی تأثیرگذار بر افکار عمومی به شمار میآمد، خود را در انزوا احساس میکرد؛ زیرا قاطبۀ همتایانش که در ساحل آرمانهای کمونیستی پهلو گرفته بودند، او را تنها گذاشته بودند. از اینرو واکنش مطبوعات و روشنفکران به انتشار این کتاب خنثی بود؛ زیرا در بحبوحۀ کشمکشهای ایدئولوژیک، آرون در جبهۀ رقیب موضع گرفته بود. در مقابل در دموکراسیهای لیبرال، استقبال از کتاب گرم و پرشور بود. از آنجایی که کتاب بر تحلیل دیالکتیکی دقیقی استوار است و شناخت درستی از مارکس و مارکسیستها ارائه میدهد، ضمن نمایاندن حقیقت موضوع، معیاری در اختیار روشنفکران فرانسوی گذاشت تا با آن آزادی را با وضع موجود بسنجند.
به واقع این کتاب، کتابی است به قلم یک صاحبنظر و بیانیهای است از سوی مبارز راه آزادی؛ کتابی که هم در قلمرو فلسفه و هم در ساحت ادبیات مبارزهطلبانه میگنجد. پرداختن به سپهرهای مختلف از متافیزیک گرفته تا مجادله، کیفیت اقناعکنندگی کتاب را افزایش میدهد و به آن زیبایی خاصی میبخشد. آرون وفاداری خود را به قهرمانان دوران جوانیاش ـ مارکس و وبر ـ و نیز مسیری که انتخاب کرده حفظ میکند. کتاب با مفاهیم متعلق به خود مارکس، از عنوان گرفته ـ با تغییر در تعریف دین به عنوان افیون تودهها ـ تا سازوکار ازخودبیگانگی روشنفکران و به پشتگرمی رادیکالیسم انتقادی که استالینیسم را از عرش به فرش میکشاند و ماهیت توتالیتر آن را برملا میکند، پاسخ مارکسیستها و تبلیغات شوروی را میدهد. به همین شکل آرون با الهام از روش قیاسی و جامع ماکس وبر، جنبههای گوناگون کمونیسم را میکاود و به وضوح از نسبیت ارزشها و نیز ایدۀ اجتنابناپذیری جدال میان نظامهای سازندۀ آنها فاصله میگیرد» ابرقدرت توصیفکردن ایالات متحده و اتحاد شوروی به معنای همپایهکردن آنها نیست: لیبرالیسم و کمونیسم دو ایدئولوژی سیاسیاند که وزنی برابر ندارند.
یکی از مزایای اصلی این کتاب آن است که در برابر حامیان ماتریالیسم تاریخی و میز منادیان کلیۀ اشکال جبرگرایی ـ اقتصادی، تکنولوژیک، اجتماعی و جز آن ـ اهمیت اندیشه در سیاست و تاریخ را گوشزد میکند: دوگل در نوشتههای بین دو جنگ جهانی خود همواره این نکته را در گوشۀ ذهنش داشت که «در پیروزیهای اسکندر نقش ارسطو انکارناپذیر بوده است». آرون با مطالعۀ باورهای روشنفکران و در معرفی آنان بر این امر تأکید میکند که آموزهها و مفاهیم تنها دستمایهای برای یک قشر اجتماعی خاص نیستند، بلکه این باورها تأثیری عمده بر سرنوشت ملتها دارند.
فهرست مطالب کتاب:
مقدمه: عقل دموکراتیک در برابر تعصبات ایدئولوؤیک/ نیکولا باور
پیشگفتار
بخش اول: اسطورههای سیاسی
فصل اول: اسطورۀ چپ
فصل دوم: اسطورۀ انقلاب
فصل سوم: اسطورۀ پرولتاریا
بخش دوم: بت تاریخ
فصل چهارم: اهل کلیسا و اهل ایمان
فصل پنجم: معنای تاریخ
فصل ششم: توهم ضرورت
بخش سوم: از خودبیگانگی روشنفکران
فصل هفتم: روشنفکران و میهن خویش
فصل هشتم: روشنفکران و ایدئولوژیها
فصل نهم: روشنفکران در جستجوی دین نو
نتیجهگیری
نمایه
پانوشت:
علی شریعتی، حسین نصر و داریوش شایگان، و… در ایران، افیونی بودند که کاری جز ترویج ایدئولوژی نداشتند. شایگان در اواخر عمرش زمانی که دیر شد، متوجه شد، نسل او گند زده است؛ گندی که حتی مرگ بهنگام او هم، باعث نمیشود او و نسلش را سرزنش نکرد.