Print This Post Print This Post
تازه‌ها


امّا و اگرهای حمایت حزب توده از مصدق‌،گفتگو با فریدون مجلسی

 

امیرحسین جعفری: 30 تیر 1331 شاید برای نسل جدید صرفا یادآور نام خیابانی در تهران باشد؛ اما پشت سر این نام واقعه‌ای عظیم از جنس مطالبات سیاسی ملت ایران جریان دارد كه در ارتباط با شخصیت‌های مختلف تاریخی از ‌جمله حزب توده ایران، محمد مصدق، قوام‌السلطنه، شاه، آیت‌الله كاشانی و جبهه ملی قرار دارد كه هر‌كدام جزئیات بسیاری را در بر می‌گیرند. به مناسبت شصت‌و‌نهمین سالگرد این واقعه و بررسی آن رخداد تاریخی با فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین و محمد عبدخدایی گفت‌وگو کردیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

‌مجلسی: كاش بعد از 30 تیر  الله‌یار  صالح نخست‌وزیر شده بود

‌فریدون مجلسی درباره روز 30 تیر به نقل خاطرات خود و تحلیل سیاسی این موضوع پرداخت و به «شرق» گفت: «من خودم آن روز را به طور كامل در خاطر دارم. برادران من نیز در تظاهرات شركت داشتند و اطمینان دارم با توجه به محبوبیت فوق‌العاده‌ای كه مصدق در آن زمان نزد مردم داشت، این اتفاق یك قیام بزرگ بود. برای اولین بار در قیام 30 تیر بود كه حزب توده كه مواضع خود را از شوروی می‌گرفت، اكنون به حمایت از مصدق برخاسته بود و آنها هم كه امكانات تبلیغاتی گسترده‌ای داشتند و بزرگ‌ترین تحصیل‌كردگان و روشنفكران را در اختیار داشتند كه همراه با صفوف كادرهای حزبی خودشان آنها هم در این قیام شرکت كردند كه بعدها می‌شود گفت شكست نهضت مصدق هم تا حدود زیادی در اثر همین واردشدن حمایت ویرانگر حزب توده بود. در همین مورد هم حزب توده قطعا از شوروی دستور گرفته بود».

مجلسی درباره علت حمایت شوروی از مصدق در 30 تیر گفت: «علت، بالارفتن نفوذ حسین فاطمی بود كه گرایش‌های چپ داشت و شعارهای ضد امپریالیستی می‌داد و احتمال زمینه‌سازی بیشتری را برای ورود شوروی به سیاست ایران روشن می‌كرد و غرب نیز از مصدق قطع امید كرده بود؛ بنابراین فرصت مناسبی برای شوروی و حزب توده ایجاد شد كه زمینه‌ای را برای دوران بعد از قیام برای خود فراهم كند. این بحث مطرح است برای اینكه گرچه حزب توده در 30 تیر تأثیر انضباطی و صفوف مرتب كارگری داشت؛ اما نیروی پیاده كف خیابان كه جلوی گلوله ایستاد كسانی بودند كه بیشتر گرایش‌های مذهبی داشتند و با فتوای آیت‌الله كاشانی در اعتراض به روی‌كار‌آمدن قوام به خیابان آمده بودند و ضمنا باید بگویم طرفداران اصلی مصدق جامعه تحصیل‌كرده، قضات، كارمندان و… كسانی بودند كه چندان به حزب توده هم تمایل نداشتند؛ اما دارای انضباط نیز نبودند و با لباس اتوكشیده در تظاهرات‌ها شركت داشتند و كسانی نبودند كه اهل خاكی‌شدن برای فعالیت سیاسی باشند و خیلی اروپایی‌وار رفتار می‌كردند و در صحنه آن قیام افرادی كه عملیاتی بودند و افرادی كه در 28مرداد مقابل مصدق قرار گرفتند، در 30 تیر نقش مهمی داشتند».

مجلسی در ادامه نقش نیروهای خیابانی در واقعه 30 تیر را این‌گونه تشریح كرد: «شعبان جعفری در 28 مرداد زندان بود؛ اما عوامل او در صحنه بودند. در 30 تیر نیز طیب نقش مهمی داشت كه بسیار بزرگ‌تر از شعبان جعفری به حساب می‌آمد. رمضان یخی و… نیز بودند كه ضمنا متدین نیز بودند و این طیف دسته‌های عزاداری را در تهران برگزار می‌كردند كه تابع حزب توده یا مصدق نبودند».

او سپس از علل سیاسی وقوع 30 تیر گفت: «در گزارش‌هایی كه من خوانده‌ام، اولا 30 تیر هنگامی برگزار شد كه مصدق از دادگاه لاهه برمی‌گشت و مصدق بعدا نوشت اعلام رأی لاهه بعد از 30 تیر به دولت ابلاغ شد و افسوس می‌خورد كه اگر زودتر این حكم ابلاغ شده بود، نیازی به استعفا نبود. مصدق قدم به قدم برنامه‌ای را با هوشمندی پیش می‌برد كه به عقیده شخصی من دلیل آن كنارگذاشتن نهایی پهلوی بود كه نسبت به آن كینه شخصی هم داشت و در آن زمان شرایط طوری بود كه شاه از محبوبیت بعد از رضاشاه برخوردار بود و در امور دولت و سیاست خارجی دخالت نمی‌كرد؛ اما به هر حال گروه‌های مخالف او در عرصه بودند و مصدق فكر می‌كرد بتواند فرماندهی كل قوا را از شاه بگیرد. در این مرحله است كه برای اولین بار شاه در مقابل او مقاومت می‌کند و مصدق استعفا می‌دهد كه می‌توانست به خروج او از عرصه منجر شود؛ اما با مقاومت حزب توده و آیت‌الله كاشانی این قیام صورت می‌گیرد و شاه ناچار می‌شود قوام را عزل و مصدق را به‌عنوان نخست‌وزیر معرفی كند و مجلس نیز رأی اعتماد را به مصدق داد؛ اما به‌سرعت جبهه ملی اول از درون فرو‌می‌پاشد و دكتر مصدق كه فریاد‌های قیام ملی را به حساب اعتبار شخصی خودش گذاشته بود، خواسته‌هایش بیشتر شد كه به‌تدریج مجلس سنا و شورای ملی را منحل كند تا به جایی برسد كه شخصا اختیارات قانون‌گذاری را به دست بگیرد و بتواند به برنامه نهایی خودش كه جمهوریت بود، برسد؛ اما در مرحله 30 تیر مردم توانستند با نشان‌دادن یك وحدتی قدرت خود را نشان دهند؛ اما بعداز‌آن هر گروه سهم خود را خواست. مثلا آیت‌الله كاشانی می‌خواست احكام شرعی‌تری اجرا شود و طرفداران او بیشتر در دولت باشند و حزب توده هم در آن دوره آزادی عمل بیشتری می‌خواست كه شاید برای ترساندن آمریكایی‌ها در اختیارش قرار گرفت كه اثر عكس داد».
مجلسی در ادامه درباره اسناد سفارتخانه‌های خارجی درباره 30 تیر توضیح داد: «با خواندن گزارش‌های منتشرشده سفارتخانه‌ها در آن زمان همه را دخالت در امور داخلی تلقی می‌كنیم. گزارش‌های انگلیس البته هنوز منتشر نشده؛ اما آن بخش‌هایی كه تاكنون منتشر شده است، طبیعی است كه از مصدق ناراضی هستند؛ اما آمریكایی‌ها چندان ناراضی نیستند و نظرشان بر قرارداد 50-50 است؛ اما در مهر 1330 كه فاطمی جانشین حسین نواب شد، قطع رابطه با انگلیس اجرا شد و این اتفاق را می‌توان یك خطای بزرگ به شمار آورد. هرچند مردم از سوابق انگلیس آزرده بودند؛ اما نمی‌دانستند در عالم سیاست بین‌المللی شما می‌توانید یك شركت را ملی كنید و یك امر قانونی است و انگلیسی‌ها نیز بار‌ها این كار را انجام داده بودند؛ اما به شرط پرداخت زیان‌های آنها؛ انگلیسی‌ها می‌گفتند پالایشگاه آبادان را شما نساختید و شبكه توزیع نفت نیز ساخت شركت مشترك نفت است؛ اما آقای فاطمی بر حسب جوانی گفت انگلیسی‌ها این‌قدر سود برده‌اند كه غرامت معنی ندارد؛ در‌حالی‌كه در عرصه بین‌المللی این حرف قابل بیان نیست كه متأسفانه با بریده‌شدن این روابط ایران از سوی دادگاه‌ها از فروش حداقل نفت هم بازماند و به‌عنوان فروش مال غیر جلوی فروش نفت ایران گرفته شد و سیاستی را به‌عنوان اقتصاد بدون نفت برای دلخوشی و وادار‌كردن مردم به پایداری انجام دادند كه سرنوشت آن نیز مشخص شد».

او در پایان گفت: «آرزو می‌كردم بعد از 30 تیر چنان‌که پیشنهاداتی هم شده بود آقای الله‌یار صالح كه مردی شریف و از اعضای با‌صلاحیت و معتدل جبهه ملی بود، به نخست‌وزیری می‌رسید و می‌توانست با او بهتر كشور اداره شود و این اقدام بزرگ تاریخی را كه در ایران صورت گرفته بود، به‌جای شكست و فروپاشی به یك امید برساند».

روزنامه شرق/ سه شنبه 29 تیر 1400

فرستادن این مطلب برای دیگران