Print This Post Print This Post
تازه‌ها


بیادِ هرات،حمیرا نکهت دستگیرزاده

ای همدم همیشۀ من آشنای من
بی تو هزار غصه دمد از نوای من

ای شهر پر سخاوت من ، بارگاه نور
در تو نهفته است بهار صدای من

خاموش می‌شوم ز تو تا دور مانده‌ام
آغاز هر ترنّمِ من هر نوای من!

در مستی حضور تو آواز می‌شوم
ای احتیاج جاری بی انتهای من

کو گرمیِ حضور تو ای سرزمین مهر؟
تا نام تو سوار بود بر صدای من

ای زادگاه ساده‌گی عشق‌های پاک
دیریست نغمۀ نگشودی به نای من

در تارهای آبی آوازهای نور
آذینِ نام توست شبان صدای من

بازم هزار نغمه به هر واژه اندر است
آغاز کن مرا که تویی ابتدای من

هلند

فرستادن این مطلب برای دیگران