توطئۀ اشغال افغانستان توسط پاکستان،فریدون مجلسی
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند!
توطئه اشغال افغانستان توسط نیروهای پشتونی با حمایت ارتش پاکستان صورت مسأله افغانستان را از تلاش ملتی برای رهایی از پیله تعصب و خرافه به صورت تلاش مردمان سرزمینی اشغال شده برای استقلال و آزادی در آورده است. تا زمانی که آن سرزمینها بخشی از یک امپراتوری بزرگ ایرانی از سند تا فرات بودند، مسائل قومی در هویت فرهنگی و برابری سنتی گم بود. پس از نادر شاه آن سرزمین مورد حاکمیت دو قوم پشتونی قلجایی و دورانی قرار گرفت که ضمن مجادلات خونین با یکدیگر، از آنجا که به شاهرگ اصلی فرهنگی مردم یعنی زبان مشترک فارسی متصل بودند، حکومت آن قوم که یک سوم جمعیت کشور را تشکیل میداد بیگانه تلقی نمیشد. از آغاز تشكيل افغانستان حکومت همواره با پشتونها بود و دیوان و فرهنگ فارسی. دشمنی با فارسی از زمان سلطه انگلیس آغاز شده که از اشتراک آن زبان و فرهنگ با دربار هند نگران بودند و خواهان جایگزینی انگلیسی به جای فارسی به عنوان ابزار حاکمیت و اداره دیوان در هند بودند. وقتی روسیه قدم به آسیای مرکزی گذاشت، زبان فارسی را زبان مشترک خانات مرو و خیوه و بخارا و تاجیکستان یافت، آنها نیز با تفکیک جغرافیایی و کوچک کردن دامنه جغرافیایی فرهنگ فارسی به مبارزه با آن برخاستند تا جا برای سلطه روسی و روسیه باز شود. فارسی همواره قربانی جاهطلبیهای بیگانگان در این منطقه بوده است. اما زمانی که نوبت به آمریکاییان رسید نیز خصومت متقابلشان را با جمهوری اسلامی ایران به ستیز با فرهنگ و تاریخ ایرانی بسط دادند و در قانون اساسی آن كشور فارسی را تحت الشعاع زبان اقلیت یک سومی پشتون قرار دادند. اما عملا این فارسی مدرن خراسانی است که در زادگاه اصلی خود در بلخ و بامیان و بخارا و هرات و نیشابور بالیده و با استیلای در خور خود به این پهنای جغرافیایی هویت فرهنگی و علمی و هنری و ارزش و اعتبار تاریخی و جهانی بخشیده است. اکنون سرزمین خراسانی افغانستان هدف توطئه و تجاوز ناشیانه کسانی قرار گرفته است که میخواهند ضربه را به رگ و ریشه هویتی و فرهنگی ملتی بزرگ و فراتر از مرزهای سیاسی وارد کنند. هویت خراسانی افغانستان هویتی تاریخی و ملی است، هویت پشتونی در کنار و همراه آن واجد چنین ارزشهایی است و فارغ از آن هویتی قبیلهای و قومی است! اکنون که آمریکا به کمک پاکستان و عربستان با اهداف گوناگون از توسعهطلبی ارضی تا انتقام جنگهای نیابتی و تا دشمنی بر سر اسرائیل به سلطه پشتونی بر افغانستان پرداختهاند، ناگهان به همان مقاومت برخورد کرده که سلاح اصلی آن فارسی است که نسبت به آن، که اصل و ریشه آن ملت است، اهانت روا داشتهاند. مقاومت استان کوچک پنجشیر نشان میدهد که اگر نبود توطئه خائنانه اشرف غنی در «تسلیم افغانستان به قوم خودش» هر یک از استانهای آن کشور با چنین مقاومتی هرگز به پابرهنگان پشتونستانِ پاکستان اجازه نمیدادند که کشورشان را اشغال کنند. اکنون پنجشیر مقاومت میکند. یا میتوانند با عبور از سالنگ و رسیدن به مرز تاجیکستان و تصرف سرزمین خراسانی بدخشان وضعیت خودشان را برای دریافت پشتیبانی قومی و بین المللی تثبیت کنند یا استانشان به دست طالبانِ آسیب پذیر میافتد و از این پس با جنگ چریکی آزادیبخش مواجه خواهند بود، که اربابی چون پاکستان از عهده این امپریالیسم کاریکاتوری بر نخواهد آمد. عربستان نیز از دوران تقویتِ وهابیت داعش پرور عبور کرده و نمی خواهد غولی را از بطری خارج کند که با توجه به تحولات اجتماعی آن کشور دامنگیر خودش خواهد شد. اما پاکستان باید به یاد داشته باشد که با تقویت این هویت متعصب اگر بخواهد خواب آزاد کردن کشمیر را با همین سلاح و روش ببیند خون کشمیریان را خواهد ریخت و از پس هند بر نخواهد آمد. پاکستان هنوز بر سرزمینهای قبائلی و پشتونی خودش سلطه ندارد و درگیری کشوری قومی در جنگ اشغالگرانه وحدت خودش را در برابر هویتهای تاریخی و منسجم تر سندی و پنجابی و قوم مهاجر اردو در کراچی از دست خواهد داد. مقاومت استقلالطلبانه خراسانیان افغانستان محاسبات اشغالگران را بر هم خواهد زد.
منبع:روزنامه آرمان ملی/ سه شنبه ١٦ شهريور ١٤٠٠