جهانِ ایرانی ِ شاهرخ مسکوب از نگاهِ داریوش کارگر وهمراه با صدای وی
گزارشِ ناصر رحیم خانی
* «کارهای مسکوب نشان میدهد که جهانِ ایرانی با اندیشه ی هزار چرخ خورده اش، با فرهنگ مدام دگرگون شده اش، برای او بسیار ارزشمند است و به همین خاطر هم نه بهانه که یک بنیان است برای کنکاش و بررسی. اسطوره، دین، تاریخ، فلسفه، حماسه، هنر ، نقاشی و مینیاتور، آرمان شهر سیاوشی …. همه و همه اجزاء بنیانی ست که گفته شد، یعنی محملهای کنکاشها و بررسیها و پژوهشهای مسکوب است »
یازده سال پیش در روز آدینه ۲۱ اردیبهشت ماه ۱٣٨۱ خورشیدی، به دعوت و میزبانی «کانون فرهنگی ایده» در استکهلم ، شاهرخ مسکوب، در باره ی «تجدد و دگرگونی پاره ای از مفاهیم در ادبیات آغاز قرن»، سخنرانی کرد. جلسه ی سخنرانی مسکوب با حضور بیش از یکصدتن از دوستداران فرهنگ و ادبیات ایران آغاز شد. شاهرخ مسکوب در آن سخنرانی، نخست گریزهائی زد به مقولههائی چون طبیعت، انسان، عشق، و زن در ادبیات کهن ایران و سپس اشارههائی کرد به آغاز دگرگونی در مفهوم این مقولهها در طلیعهی مشروطه و سپستر، گذری به روزگار عارف قزوینی و داستان اندوهبار عشق او در «قصهی پرغصه یا رمان حقیقی»، و نیز گریزی به خاطرات تاجالسلطنه دختر ناصرالدین شاه. آنگاه پرداخت به محمدعلی فروغی (ذکاء الملک) و نقش او در دگرگون ساختن زبان فارسی. شاهرخ مسکوب در بخش دوم سخنرانی خود، دربارهی کسروی و هدایت سخن گفت با این توضیح که چند بار خواسته است دربارهی این دو شخصیت بنویسد و نشده است آنچه میخواسته است. میخواست کسروی و هدایت را با هم و در مقایسهی با هم بررسی کند، باز هم نشد آن چیزی که میخواست و دستمایههایش را نیز فراهم آورده بود و همراه داشت. مسکوب در این سخنرانی، دست کم سه تا چهار بار و هربار چندین صفحه از یادداشتهایش درباره ی کسروی را کنار گذاشت و گذشت. نیز نرسید بیش از یکی دو جملهی کوتاه از هدایت بگوید با این وعدهی امیدوارانه که: «در مورد هدایت، شاید بماند برای سال دیگر و سفر دیگر.» آن سال دیگر و آن سفر دیگر از ما دریغ شد. دو سه سالهی بعد را گرفتار بیماری بود و سرانجام، به بیان دردمندانه ی گیل گمش در سوگ انکیدو، «بهرهی آدمی»، به شاهرخ مسکوب نیز رسید، در بیست و سوم فروردینماه هزار و سیصد و هشتاد و چهار خورشیدی.
در اردیبهشت ماه سال گذشته (۱٣۹۱ خورشیدی)، در هفتمین سال خاموشی مسکوب و دهمین سالگشت سخنرانی او در استکهلم برآن شدم آن پاره از گفته های این اندیشمند بزرگ ادب ایرانی در بارهی احمد کسروی و صادق هدایت را تقدیم خوانندگان کنم .این بخش با عنوان «کسروی از خرد آغاز می کند و می رسد به بیخردی»، در چند سایت و از آن میان در سایت های «عصرنو» و «اخبار روز» منتشر شد. اما امسال، در سالگرد درگذشت شاهرخ مسکوب ، سخنان یازده سال پیشِ داریوش کارگر در باره ی «جهانِ ایرانی شاهرخ مسکوب»، تقدیم میشود .
روز شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱٣٨۱خورشیدی ، از دوست نازنین داریوش کارگر خواستم در برنامه ی «رادیو همبستگی» استکهلم، و برای آشنائی بیشتر شنوندگان با کتاب ها و نوشته های شاهرخ مسکوب، صحبت کند. داریوش کارگر با مهربانی و گرمی ویژه ی خود، دعوت مرا پذیرفت و در سخنانی کوتاه و فشرده از مسکوب گفت و از تبیین جهانِ ایرانی مسکوب. فایل صوتی آن برنامه ی رادیوئی در باره ی مسکوب، کارهای مسکوب و جهان ایرانی مسکوب، پیش روی شماست. آنچه در این نوار صوتی قدیمی میشنوید نخست سخنان ناصر رحیم خانی است در معرفی کتاب های شاهرخ مسکوب و موضوع سخنرانی او در استکهلم، سپس سخنان داریوش گارگر است در تبیین جهان ایرانی شاهرخ مسکوب و در پایان، روخوانی پاره ای از کتاب «گفتگودر باغ» مسکوب است با صدای ناصر رحیم خانی.
کانون فرهنگی ایده در معرفی کتاب های مسکوب و موضوع سخنرانی او بروشوری در بیش از پانصد نسخه منتشر کرده بود. متن کامل این بروشور نیز در همین جا در اختیار شماست. سخن پایانی این که امسال اما در سالگرد درگذشت مسکوب و یاد حضور گرم او در استکهلم، آنچه آزرده خیالی و افسوس را دوچندان می کند ، غم از دست دادن داریوش کارگر است که نامهربانی طبیعت و سنگینی دردِ تن و جان، تاب ایستادگی از عاشقی همچو او نیز در ربود .داریوش کارگر ،نویسنده و پژوهشگر فرهنگ و تاریخ ایران ، از پس رویاروئی طاقت سوز و جانفرسا با سرطانِ ریه، سرانجام در بامداد روز دوم نوامبر ۲۰۱٣ میلادی در اوپسالای سوئد، ما را تنها گذاشت. اینک اما در نبود آن دو فرهیخته ی فرهنگ ورز ، سخنان دل انگیز شاهرخ مسکوب و کلام گرم و گیرای داریوش کارگر در آن شنبه ی بیست و یک اردیبهشت ماه جلالی سال هزار و سیصد و هشتاد و یک خورشیدی، همچنان در گوش جان ما پژواک می کند.
صدای داریوش کارگر در باره ی مسکوب را از اینجا بشنوید
به نقل از:اخبار روز