Print This Post Print This Post
تازه‌ها


بزرگ،از تبارِ فروغی،علی میرفطروس

از دفتر« بیداری ها و بیقراری ها »
 18 شهریورماه1396/ 9سپتامبر2017

گاهی نامِ افراد  تبلورِ شخصیّتِ آنان است، یعنی اسم با مُسمّا  همخوان وُ همآهنگ است،مانند:محمّدعلی فروغی (ذُکا المُلک) ، فریدون آدمیّت ، فروغ فرّخزاد ، منوچهر فرهنگی ، داریوش همایون ، مرتضی ثاقب فر ، منوچهر پیروز، سعید نفیسی، احسان یارشاطر…و بزرگِ نادرزاد.

منوچهر پیروز

نادرزاد را چند باری در مغازۀ منوچهر پیروز دیده بودم.پیروز با وجودِ گرایش به حزب توده،پس از 28 مرداد 32 خیلی زود واردِ خدمات دولتی شده بود و به عنوان شهردار تهران و سپس در مقام استاندار فارس و جزایر خلیج فارس- خدمات ارزنده ای انجام داده بود.او در مقام شهردار تهران در تأسیس تئآترشهر و سپس در مقام استاندار فارس از کسانی بود که در برگزاری جشن هنر شیراز تلاش فراوان داشت و در همۀ این تلاش ها،«پیروز»بود.

در هیاهوهای سال 57  منوچهر پیروز از زندانِ انقلاب گریخت و به فرانسه آمد و پس از سرخوردگی ازسازمان های سیاسی،در منطقۀ 15پاریس مغازه ای باز کرد برای عرضۀ کالاهای ایرانی و ارائۀ نشریات و کتاب های فارسی.مردی محجوب،موقّر و اهل قلم که خاطراتش(خصوصاً از دوران مأموریّت اش در بنادر و جزایر خلیج فارس)بسیار ارزشمند بود.با نوعی مناعتِ طبع  از گرفتنِ پول اجناس  اِکراه داشت و مشتری مجبور می شد تا پول را روی پیشخوانِ مغازه بگذارد.پستوی مغازه اش-امّا- مکان دِنجی بود برای دوستانی مانند شاهرخ مسکوب،ایرج پزشکزاد،فرّخ غفّاری و…بزرگ نادرزاد. 
***
بزرگ نادرزاد
در اوجِ بگیر و ببندهای«انقلاب اسلامی»(سال های 1360-1362)،من مشغول تحقیق دربارهء جنبش خُرّمدینان(بابک خرّمدین)بودم.چندسال پیش از این(1354) در شعر«حماسۀ بابک»از این چهرۀ شگفتِ تاریخ ایران یاد کرده بودم و حال می خواستم پیوندِ عقیدتیِ خُرّمدینان را با آئین ها و باوری های میترائی نشان دهم، بنابراین،کتاب«آئین میترا»اثر«مارتین وِرمازِرن»با ترجمۀ درخشان بزرگ نادرزاد ازجمله منابعِ مهم پژوهشِ من بود.
از همان ابتدای دیدار،فروتنی و تواضعِ نادرزاد برایم دلپذیر بود و فهمیدم که«بزرگی،نشانِ کوچکِ اوست».
بزرگ نادرزاد-به درستی-«از تبارِ فروغی»بود:میهن پرست،فرهیخته و فرهنگساز.او -مانند فروغی- ازبهترین مترجمانِ فرهنگ و فلسفۀ سیاسیِ غرب در ایران بود،از جمله ترجمه های او  می توان از کتاب های زیر نام بُرد:
1-آیین میترا:وِرمازِرن
2-حکمت یونان:شارل ورنر
3-رساله ای درباب انسان:ارنست کاسیرر
4-توکویل : ژاک گنن –هوتر
5-تأمّلی درمبانی دموکراسی:الن دُ بنوا
6-دموکراسی در امریکا :الکسی دُ توکویل
۷-قدرت سیاسی:لاپیر
۸-در باب دمکراسی و تربیت و اخلاق سیاست(مجموعه مقالات)
بزرگ نادرزاد -مانندشاهرخ مِسکوب-با مناعت و قناعتِ طبع،کمتر در رسانه ها و روزنامه ها«حضور»می یافت و با اشاره به برخی هیاهوها می گفت:
-به هر انتقادی نبایدپاسخ داد،امّا،در همه حال،باید ادبِ کلام و انصاف در قضاوت را از دست ندهیم.این هیاهوها- مِثلِ حُباب های سطح دریا- بی دوام و ناپایدار هستند،نمونۀ محمدعلی فروغی و صادق هدایت و فروغ فرّخزاد(باآنهمه انتقادات و دشنام علیه آنان)نشان می دهد که آنکه می مانَد خواهد ماند و آنکه رفتنی است خواهد رفت.متأسفانه برخی ها دچارخودشیفتگیِ بیمارگونه (نارسیسیم)هستند و…
به یاد سخن داریوش همایون افتادم که می گفت:
متمّدن کردن بحث،درآمدی برمتمدّن کردن جامعه است».
فرستادن این مطلب برای دیگران