- تارنمای علي ميرفطروس - https://mirfetros.com/fa -

بزرگ،از تبارِ فروغی،علی میرفطروس

ازدفتر« بیداری ها و بیقراری ها » [1]
 18 شهریورماه1396/ 9سپتامبر2017

گاهی نامِ افراد  تبلورِ شخصیّتِ آنان است، یعنی اسم با مُسمّا  همخوان وُ همآهنگ است،مانند:محمّدعلی فروغی (ذُکا المُلک) ، فریدون آدمیّت ، فروغ فرّخزاد ، منوچهر فرهنگی ، داریوش همایون ، مرتضی ثاقب فر ، منوچهر پیروز، سعید نفیسی، احسان یارشاطر…و بزرگِ نادرزاد.

[2]

منوچهرپیروز

نادرزاد را چند باری در مغازۀ منوچهر پیروز دیده بودم.پیروز با وجودِگرایش به حزب توده،پس از 28 مرداد 32 خیلی زود واردِ خدمات دولتی شده بود و به عنوان شهردار تهران و سپس در مقام استاندار فارس و جزایر خلیج فارس- خدمات ارزنده ای انجام داده بود.او در مقام شهردارتهران در تأسیس تئآترشهر و سپس در مقام استاندار فارس از کسانی بود که دربرگزاری جشن هنر شیراز  تلاش فراوان داشت و در همۀ این تلاش ها،«پیروز»بود.

در هیاهوهای سال 57  منوچهر پیروز از زندانِ انقلاب گریخت و به فرانسه آمد و پس ازسرخوردگی ازسازمان های سیاسی،در منطقۀ 15پاریس مغازه ای باز کرد برای عرضۀ کالاهای ایرانی و ارائۀ نشریات و کتاب های فارسی.مردی محجوب،موقّر و اهل قلم که خاطراتش(خصوصاً از دوران مأموریّت اش در بنادر و جزایر خلیج فارس)بسیار ارزشمند بود.با نوعی مناعتِ طبع  از گرفتنِ پول اجناس  اِکراه داشت و مشتری مجبور می شد تا پول را روی پیشخوانِ مغازه بگذارد.پستوی مغازه اش-امّا- مکان دِنجی بود برای دوستانی مانند شاهرخ مسکوب،ایرج پزشکزاد،فرّخ غفّاری و…بزرگ نادرزاد. 
***
[3]
بزرگ نادرزاد
در اوجِ بگیر و ببندهای«انقلاب اسلامی»(سال های 1360-1362)،من مشغول تحقیق دربارهء جنبش خُرّمدینان(بابک خرّمدین) [4]بودم.چندسال پیش از این(1354) در شعر«حماسۀ بابک [5]»از این چهرۀ شگفتِ تاریخ ایران  یاد کرده بودم و حال می خواستم پیوندِ عقیدتیِ خُرّمدینان را با آئین ها و باوری های میترائی نشان دهم،بنابراین،کتاب«آئین میترا»اثر«مارتین وِرمازِرن»با ترجمۀ درخشان بزرگ نادرزاد ازجمله منابعِ مهم پژوهشِ من بود.
از همان ابتدای دیدار،فروتنی و تواضعِ نادرزاد برایم دلپذیر بود و فهمیدم که«بزرگی،نشانِ کوچکِ اوست».
بزرگ نادرزاد-به درستی-«از تبارِ فروغی»بود:میهن پرست،فرهیخته و فرهنگساز.او -مانند فروغی- ازبهترین مترجمانِ فرهنگ و فلسفۀ سیاسیِ غرب در ایران بود،ازجمله ترجمه های او  می توان از کتاب های زیرنام بُرد:
1-آیین میترا:وِرمازِرن
2-حکمت یونان:شارل ورنر
3-رساله ائی درباب انسان:ارنست کاسیرر
4-توکویل : ژاک گنن –هوتر
5-تاملی درمبانی دموکراسی:الن دُ بنوا
6-دموکراسی در امریکا :الکسی دُ توکویل
۷-قدرت سیاسی:لاپیر
۸-در باب دمکراسی و تربیت و اخلاق سیاست(مجموعه مقالات)
بزرگ نادرزاد -مانندشاهرخ مِسکوب-با مناعت و قناعتِ طبع،کمتر در رسانه ها و روزنامه ها«حضور»می یافت و با اشاره به برخی هیاهوها می گفت:
-به هر انتقادی نبایدپاسخ داد،امّا،در همه حال،باید ادبِ کلام و انصاف در قضاوت را از دست ندهیم.این هیاهوها- مِثلِ حُباب های سطح دریا- بی دوام و ناپایدار هستند،نمونۀ محمدعلی فروغی و صادق هدایت و فروغ فرّخزاد(باآنهمه انتقادات و دشنام علیه آنان)نشان می دهد که آنکه می مانَد خواهدماند و آنکه رفتنی است خواهد رفت.متأسفانه برخی ها دچارخودشیفتگیِ بیمارگونه (نارسیسیم)هستند و…
به یاد سخن داریوش همایون افتادم که گفته بود:
متمّدن کردن بحث،درآمدی برمتمدّن کردن جامعه است».
فرستادن این مطلب برای دیگران
[6] [7] [8] [9] [10] [11]