Print This Post Print This Post
تازه‌ها


غزلی از مهردادِ اَوِستا



وفا نكردی وُ كردم، خطا ندیدی وُ دیدم
شكستی وُ نشكستم بریدی وُ نبریدم
اگر ز خلق ملامت و گر ز كرده ندامت
كشیدم از تو كشیدم، شنیدم از تو شنیدم
كیم؟ شكوفه اشكی كه در هوای تو هر شب
ز چشمِ ناله شكُفتم، به رویِ شكوه دویدم
مرا نصیب  غم آمد به شادیِ همه عالم
چرا كه از همه عالم محبت تو گزیدم
چو شمع خنده نكردی، مگر به روزِ سیاهم
چو بخت جلوه نكردی، مگر ز موی سپیدم
بجز وفا وُ عنایت نماند در همه عالم
ندامتی كه نبردم، ملامتی كه ندیدم
نبود از تو گریزی چنین كه بارِ غمِ دل
ز دستِ شِكوه گرفتم، به دوشِ ناله كشیدم
جوانیم به سمند شتاب می شد وُ از پی
چو گرد، در قدمِ او دویدم وُ نرسیدم

وفا نكردی وُ كردم، به سر نبردی وُ بردم
ثباتِ عهدِ مرا دیدی  ای فروغ امیدم؟  

فرستادن این مطلب برای دیگران