یک وطن داریم مانندِ…
از دفترِ بیداری ها و بیقراری ها
یک وطن داریم مانندِ…
۱۴شهریور۱۳۹۰/۵سپتامبر۲۰۱۱
خبرهائی که از ایران می رسند بسیار غم انگیز و هولناک اند.کشوری که روزی قرار بود به «ژاپن دوم» تبدیل شود،اینک درآستانۀ فروپاشی و تبدیل شدن به «اوگاندا»یا«بنگلادش»است.
صادق هدایت روزگاری زمزمه می کرد:
یک وطن داریم مانند خلا
ما در آن همچون حسین در کربلا
حالا حکایت ما با حضراتی است که با سرکوب،فریب،فساد و اختلاس های حیرت انگیز،میهن ما را به«خلا»و«کربلا»بدَل کرده اند…به یاد روایت محمدبن ابراهیمِ خصیبی می افتم که در ذکرحال و روزِمردم کرمان پس از حمله و استیلای مهاجمانِ غُز نوشت:
-«مُشتی رعيّتِ بيچاره در تاريکی شب،مُشت می زدند و به تحمّل و احتیال به انتظارِفَرَج،روزی به شب می بردند».
شاهرخ مسکوب می گفت:«بیشترِ وقایع و شخصیّت های واقعۀ کربلا از شاهنامۀ فردوسی کُپی برداری شده است.این مسئله نشان می دهد که بعد از اسلام چگونه بسیاری از اسطوره های تاریخیِ ما وارد اسلام و خصوصاً باورهای شیعی شده است».
سخنِ مسکوب درست است و می تواند موضوع پژوهش های تازه ای باشد.متاسفانه در این سال ها بیشترِ شاهنامه شناسانِ ما چنان غرق در«نسخه بَدل ها»شده اندکه از پیام اصلیِ فردوسی دور مانده اند.
بر خلاف هدایت،من به سرشت و سرنوشت این ملّت چندان بدبین یا ناامیدنیستم،بلکه معتقدم که از میانِ این خون و خاکستر،ایران نوینی برخواهدخاست؛رهاشده از گرد و غبارهای قرون وسطی…ملّتی که-بارها-درهجوم های ویرانگرِ تازی ها و تاتارها و تیمورها توانسته خود را حفظ کند،این بار نیزسر بلند خواهدکرد و…ولی آیا ظهورِاین«ایران نوین»به زمان وُ زمانۀ ما «وصلت»خواهد داد؟
پاسخ این است:آری! به این شرط که رهبران سیاسی و روشنفکران ما -با فروتنی و تواضع – بر گذشتۀ پُراشتباهِ خود بنگرند و از گذشته بیاموزند،نه آنکه با مغالطه و شعبده-بازی،بساطِ ترور و سرکوب اندیشه را«احیا»کنندتا در«یک کلمه» فاتحۀ تاریخ معاصرایران را بخوانند و به قول شیخ نجم الدین رازی:
-«به جَلدی و زبان آوری حق را باطل کنند و باطل را در کسوتِ حق فرانمایند».