کولبَران کردستان:«خِضر»هائی در پیِ«چشمۀ آب حیات»،علی میرفطروس
ازدفترِ بیداری ها و بیقراری ها (17)
10بهمن 1395=29ژانویۀ 2017
این روزها دیدن گزارش هایی از«کولبَران کردستان ایران»حال و روزم را پریشان کرده است؛انسان های شریفی که بر اثر بیکاری،فقر،محرومیّت و فشارهای اقتصادی با کوله بارهای سنگینی از اجناسِ به اصطلاح«قاچاق»،از پیچ و خَمِ کوه ها و گردنه های پُربرف و خطرناک می گذرند و در این«گذار بر ظلمات»-چه بسا- نقدِ جان را در رسیدن به لقمه ای نان می بازند:جدالِ جان و نان.
این مردمانِ رنج،اهل گوشه نشینی،تنبلی و بیکاری نیستندبلکه تجسّمِ کار و پیکارند،امّا در کردستانی که در این سال ها هیچگونه توسعۀ صنعتی و اقتصادی در آن انجام نشده و بیکاری بیداد می کند،پیوستن به خیلِ کولبران و گذشتن از کوه ها و درّه های پُرخطر برای بسیاری ناگزیر می نماید.هم از این روست که در خیلِ کولبران،می توان دانشجو،معلّم،بازاری،زن،مرد،پیر و جوان را مشاهده کرد.
بسیاری از کولبران -در واقع- «خِضر»هائی هستند که در ییِ«چشمۀ آبِ حیات»،ظلماتِ کوه های پُربرف و درّه های خطرناک را در می نوردند.به قول حافظ:
گذار بر ظلمات است،خضرِ راهی کو؟
مباد کآتشِ محرومی،آبِ ما ببَرَد
در یکی از گزارش ها،«خِضر»،مردِ 70 ساله ای است که 5 فرزند دارد. سکته و تورّم صورتش- بخاطرعفونت شدید دندان هایش-توش و توان چندانی برایش باقی نگذاشته. کوله بارِ خِضر،20 لاستیک به وزن بیش از120 کیلو است که حتّی تکان دادن آن برای گزارشگر جوان(ژیار گُل)ممکن نیست،ولی«خِضرِ 70 ساله»این کوله بارِ سنگین را باید از کوه ها و درّه های پُربرف بگذراند تا در مقصد،پس از کسر مخارج، فقط 60 یا 70 هزار تومان را نصیبِ خود و خانواده اش کند!
در گزارش دیگری،سلیمان می گوید:اگر بخش بسیار کوچکی از میلیاردها پولِ دزدیده شده توسط بابک زنجانی ها و خاوری ها و «آقازاده ها»صرفِ توسعۀ صنعتی و ایجادِ کارخانه و شغل در کردستان می شد،من و ما الآن دارای شغل و زندگیِ راحت و آبرومندی بودیم».