اشاره:
«بیداری ها و بیقراری ها» نوشته هائی است «خطی به دلتنگی» که می خواست نوعی«یادداشت های روزانه» باشد،دریغا که-گاه-از«خواستن»تا«توانستن»،فاصله بسیاراست.
درسالهای مهاجرت نامه های فراوانی به دوستانم نوشته ام که شامل بسیاری ازدیده هاو دیدگاه های نگارنده است.دریغا که بسیاری ازآنها در دسترسم نیست هرچندرونوشتِ موجود برخی ازآنها میتواندبه غنای این یادداشت ها بیفزاید.
«بیداری ها وبیقراری ها»تأمّلات کوتاه وگذرائی است برپاره ای ازمسائل فرهنگی ،تاریخی وسیاسی :دغدغه هاودریغ هائی درشبانه های غربت و تبعید که بخاطرخصلت خصوصی خود،گاه ،روشن و رام وآرام ؛ وگاه،آمیخته به گلایه وآزردگی وانتقاداست.شایدسخن«تبعیدیِ یُمگان»(ناصرخسرو قبادیانی) بعدازهزارسال-هنوز نیز سرشت وسرنوشت مارا رقم می زنَد.
این یادداشتهای پراکنده،حاصل پراکندگی های جان و شوریدگی های ذهن و زبان است درگذارِزمان؛«حسبِ حالی» که باتصرّفی درشعرحافظ می توان گفت:
حسبِ حالی بنوشتیم وُ شد ایّامی چند
محرمی کو؟که فرستم به تو پیغامی چند
***
هوتن دولتی ومَنجلابِ حکومتی!
26اسفند ماه1395=16مارس2017
مدتی پیش دربارهء کتاب«دست نوشته هانمی سوزند» اززندگی میخائیل بولگاکف-نویسندهء بزرگ روسی در رژیمِ دوزخیِ استالین- یادکرده بودم.این روزها -باردیگر-آنرا مرور می کردم.درصفحهء 391 کتاب،همسربولگاکف دربارهء شرایط وی درمواجهه با منتقدان دولتی و مأموران استالین می نویسد:
-«بولگاکف درتمام این سال ها-به بهای نابودکردنِ تدریجیِ خویش،مشغول دفاع ازخود بود».
با خواندن این عبارت،به یادِ افرادِ غیرامینی افتادم که درسال های اخیر-باگستاخی و هیاهوی بسیار-ضمن تکرارِ روایات حزب توده دربارهء رویدادها و شخصیّت های تاریخ معاصر ایران،به جای چراغ از چماق در مواجهه با دگراندیشان استفاده کرده اند تا از بازاندیشی در این درباره جلوگیری کنند.سخنِ همسرِ بولگاکف-درعین حال-مرا بیادِ فردی بنام«هوتن دولتی»( Hootandolati) یا «آذربرزین»(Azarbarzin) انداخت که گویا از«سربازان گمنام امام زمان»یا زندانیِ نادمی است که در اِزایِ«آزادیِ زودهنگام»،روح اش را فروخته و مدتی است که به سانِ سازندگانِ برنامهء«هویّت»،قلم به جعل و جهالت می زند،اینهمه-البته-درجامعه ای روی می دهد که درآن،«قُبح ازقباحت برخاسته»،«سنگ هارابسته و سگ ها را رها کرده اند»!.
باری!،طبقِ گزارش سایتِ«ویکی پدیا»تقریباً حدود 500بار زندگینامه،عقاید و آثارم (مندرج در سایتِ رسمی من)،توسطِ فردی به نامِ«هوتن دولتی» (Hootandolati) یا «آذربرزین» (Azarbarzin) در«ویکی پدیا» ( wikipedia)،دستخوشِ جعل و تحریف و تغییر شده است!.
هوتن دولتی
فعلاً،از اشارهء بیشتر دراین باره پرهیز می کنم و از قول فردوسیِ بزرگ خطاب به این فردِ«دولتی»و شرکاء می گویم:
شمارا به دیده درون شرم نیست
ز راهِ خِرَد مهر و آزرم نیست
درهمین باره:
مأموران معذور!،علی میرفطروس