انقلاب مدرنِ ملّی و نیاز های فوریِ آن،علی میرفطروس
* با توجه به خصلت مدرن مبارزات جوانانِ ما می توان گفت که پایان جمهوری اسلامی،پایان قرون وسطای تاریخ ایران و آغاز رنسانس ایرانی خواهد بود.
*تشکیل صندوق ملّی (زیر نظر شخصیّت های خوشنام) برای کمک به کارگران ،معلّمان و کارمندان اخراجی یا زندانی بسیار ضروری است.
طرح از سایت کافه لیبرال
از دفترِ بیداری ها و بیقراری ها
پیام دوشم از پیرِ مِی فروش آمد:
بنوش باده که یک ملّتی به هوش آمد
برای فتح جوانان جنگجو، جامی-
زدیم باده و فریادِ نوش نوش آمد
زخاک پاک شهیدانِ راه آزادی
ببین که خون سیاوش چه سان به جوش آمد
(عارف قزوینی)
مقالۀ نگارنده ضمن استقبال خوانندگان ارجمند موجب طرح برخی پرسش ها و نگرانی ها شده است.توضیح زیر پاسخی است به برخی از این پرسش ها و نگرانی ها.
قتل مهسا امینی جرقّه ای بود که نفرتِ زنان و جوانان ما را به آتشی خرمن سوز علیه جمهوری اسلامی بَدَل کرده.این مبارزات حیرت و ستایش جهانیان را برانگیخته است و اغراق آمیز نیست اگر گفته شود که شکل و شیوۀ آن، مدرن ترین و متمدّنانه ترین مبارزات آزادیخواهانه در تاریخ معاصر جهان است. با توجه به این خصلت مدرن می توان گفت که پایان جمهوری اسلامی،پایانِ قرون وسطای تاریخ ایران و آغاز رنسانس ایرانی خواهد بود.
یکی از توصیه های اصلی من به شاهزاده رضا پهلوی این بوده که جامعۀ ایران، جامعه ای «غیره منتظره» و «غافلگیرکننده» است و لذا در برابرِ «توفان سرخِ دانا» (انقلاب)که در راه است می بایست در تدارک رهبری بود. در توضیح این رهبری(نه رهبر) گفته بودیم که عرصۀ مبارزۀ سیاسی برای آزادی ایران مانند عرصۀ مسابقۀ فوتبال است که هر یک از اعضای تیم وظیفه ای دارند ولی رضا پهلوی می بایست «کاپیتان» آن باشد.درک این موضوع مهم برنامه ریزی و اتخاذ تدابیرِ آینده نگرانه را برای مدیریّت شرایطِ «غیره منتظره» و «غافلگیر کننده» لازم و ضروری می ساخت چرا که در فقدان آلترناتیوی ملّی و دموکراتیک چه بسا که نیروهای دیگر بتوانند عرصۀ سیاست ایران را فتح نمایند. پیشنهاد نگارنده برای تشکیل «کمیتۀ نجات ملّی» متشکّل از چند شخصیّت محبوب و ملّی مانند خانم مسیح علی نژاد و آقای حامد اسماعیلیّون(در خارج) و نسرین ستوده و نرگس محمدی (در داخل کشور) و بعد،ارتقای آن به «دولت موقّت در تبعید» تبلوری از این «سیاست های آینده نگرانه» بود.
رضا پهلوی -امّا-معتقد بود که «دولت های غربی ما را نخواهند دید و به رسمیّت نخواهند شناخت»…ولی تأکید من این بود که« ویترین سیاسیِ شما اگر از شخصیّت های موجّه،معروف و ملّی تشکیل شود،آنگاه دولت ها به تدریج شما را خواهند دید و به رسمیّت خواهند شناخت» و… در این راستا،از مبارزات هنرمند بزرگ یونانی «ملینا مرکوری» نوشتم که یک تنه جهانیان را علیه دیکتاتوری سرهنگ های یونان بسیج کرد و موجب سقوط آن شد.
«آنها دارند می آیند!»
چنانکه گفته ام: تشکیل این کمیته و ارتقای بعدیِ آن به«دولت موقّت در تبعید»، هم باعث امید و تداوم پایداری مردم ؛و هم، موجب ریزش نیروهای واماندۀ رژیم خواهد شد،کافی است که از طریق رادیو-تلویزیون ها بشنوند که «آنها دارند می آیند!»
در حالیکه جهانیان صدای مردم ما را شنیده ،گوئی رهبران سیاسی ما-خصوصاً رضا پهلوی- هنوز دچار ترس و تردید هستند و این در حالی است که سیاست- مداران خارجی گفته اند« زمان برقراری گفتگو و ارتباط با مردم ایران فرا رسیده است».در این راستا-امّا-دولت های آزاد جهان از «فقدان رهبری»و در نتیجه،«شفّاف نبودنِ دورنمای سیاسیِ ایران» نگرانند و این امر را «کمبود اساسی جنبش مردم ایران» می دانند.با توجه به موقعیّت استراتژیک ایران در منطقۀ خاورمیانه، نگرانی های دولت های غربی قابل درک است. رفع این نگرانی ها،رهبران سیاسی ما-خصوصا رضا پهلوی-را متعهّد می کند تا به تشکیل«شورای انقلاب» یا «دولت موقّت در تبعید» اقدام کنند.به یاد داریم که چند ماه پیش از بهمن 57 صادق قطب زاده و ابراهیم یزدی در تدارک تشکیل «شورای انقلاب» شده بودند که سرانجام در روز ۲۲ دی ۱۳۵۷ به فرمان خمینی علنی گردید.حال، پُرسش اینست با توجه به شرایط انقلابی ایران و حمایت بی نظیر مردم جهان و دولت های غربی از انقلاب ایران آیا رهبران و شخصیّت های سیاسی ما-خصوصاً رضا پهلوی،حامد اسماعیلیّون یا مسیح علی نژاد- کمتر از قطب زاده و ابراهیم یزدی هستند؟
صندوق ملّی
موضوع دیگر،ضرورت ایجاد یک صندوق ملّی(زیر نظر شخصیّت های خوشنام) برای کمک به کارگران،معلّمان،اصناف و دیگرکسانی است که در جریان اعتراضات و اعتصابات، کار و درآمد خود را از دست می دهند.انقلاب مدرنِ ملّی ما با حضور میلیونیِ جوانان «دهۀ هشتادی» در عرصۀ خیابان ها و نیز با اعتراضات و اعتصابات کارگران، معلّمان و کارمندان به پیروزی می رسد ولی ذغدغه و پرسش کنونی اینست که با دستگیری و اخراج معلّمان و کارگران نفت،پتروشیمی،هفت تپه،کامیون داران،شرکت واحد اتوبوس رانی و … چه تضمینی برای حمایت مالی از آنان وجود خواهد داشت؟
چنانکه گفته ام:مردمِ بی پناهی که با دست های خالی توسّطِ نیروهای رژیم به خاک و خون می افتند،باید مطمئن شوند که از حمایت های سیاسی، مالی و تدارکاتی برخوردار هستند.«کمیتۀ نجات ملّی» (یا، دولت موقّت در تبعید) به همۀ کارگران، معلّمان و دانشجویان زندانی یا اخراجی باید اطمینان دهد که حقوق های معوّقه یا خسارات واردۀ مالی و تحصیلی شان جبران خواهد شد و زخم ها و آلام شان بهبود خواهد یافت.
برای تأمین مالیِ این«صندوق ملّی»، می توان از دارائی های بلوکه شده ایران در بانک های بین المللی استفاده کرد. از این گذشته، ایرانیانِ دارا و ثروتمند در خارج از کشور به عنوان «قرضۀ ملّی»در تأمین منابع مالی این«صندوق ملّی» می توانند مساعدت نمایند.در همین راستا ، همّت هنرمندان ایرانی و خارجی برای برگزاری «کنسرت های بزرگ آزادی ایران» نیز منابع ارزشمندی برای تأمین مالیِ این «صندوق ملّی» خواهد بود.
مسامحه یا «مصلحت اندیشی» در انجام این وظایف ،خطرات مهمی را متوجّۀ انقلاب مدرن و ملّی ما خواهد کرد. امید است که با درک شرایط حسّاس و با پاسخ به این نیازهای فوری بزودی«خنده و آینده جای اشک بگیرد»!
چشمان بیدارِ ندا ها ،نوید ها ،مهساها،حدیث ها، نیکاها،سارینا ها ،ستّارها، سهراب ها،سیاوش ها،امیرها و پویا ها منتظر اقدامات فوری و قاطع ما است.