نبرد سرنوشتساز در «دوحه»:
معاملۀ نفتیِ مخفیانۀ سرنگون ساز
اندرو اسکات کوپر
اشاره:
پروفسور اندرو اسکات کوپر( Andrew Scott Cooper)،استاددانشگاه های آمریکا و کارشناس برجستۀ خاورمیانه و نفت است.پایاننامۀ دکترای وی در دانشگاه ویکتوریا(نیوزیلند)تأتیرات شوک نفتی سال ۱۹۷۳ بر روابط ایران و آمریکا را مورد بررسی قرار میدهد.کوپر بااعتدال و انصاف علمی،ضمن بررسی اسناد و متن مذاکرات دولتمردان آمریکا-که از«طبقه بندی محرمانه»خارج گردیده-چشم انداز تازه ای دربارۀ نفت و نقش آن در سرنگونی رژیم شاه گشوده است.به جرأت می توان گفت که این مقاله تجدیدنظر اساسی در تحلیل های موجود را لازم و ضروری می سازد.کوپر در کتاب های «سلاطین نفت»و«سقوط بهشت»نیز در این باره سخن گفته است.
متن زیر ترجمۀ مقاله ای است که درپائیزسال 2008 درنشریۀ معتبر Middle East با نام زیر منتشرشده است:
.Showdown at Doha: The Secret Oil Deal ThatHelped Sink the Shah of Iran
تیتر مقاله، عکس ها وجملات تأکیدی(سیاه) درمتنِ ترجمه افزودۀ این تارنما است.
***
چه چیزی به سقوط فاجعهبار درآمدهای نفتی ایران در ژانویهی ۱۹۷۷ انجامید؟ تاکنون،سیاست،مذهب، فرهنگ، و اقتصاد به عنوان عوامل زمینهسازِ سقوط نظام سلطنتیِ ایران در سال ۱۹۷۹معرفی شده و مورد بررسی قرار گرفته اند. نحوهی روابط بین مقامات ارشد ایالات متحده و شاهِ ایران؛ مردی که هنری کیسینجر او را به عنوان «یکی از نادرترین رهبران دنیا، یک متحد بیچون و چرا، و کسی که شناختاش از جهان شناخت ما را نیز وسعت بخشیده است» میستایید، مدّتها در هالهای از ابهام قرار داشت و تا همین اواخر، اسنادی که بتوانند بخشی از غبار این ابهام را بزدایند از دسترس پژوهشگران به دور بوده اند[1] از طبقهبندی خارج شدن اوراق مربوط به برنت اسکوکرافت (Brent Scowcroft)، مردی که در دولتهای نیکسون و فورد خدمت کرده است،درک ما را از ریشههای انقلاب ایران عمق بسیار بخشیده است.این اوراق آشکار میسازند که در سال ۱۹۷۶ ایالات متحده و عربستان سعودی برای کاهش قیمتهای نفت با یکدیگر تبانی کردند؛امری که ناخواسته زمینهساز بحران مالیای شد که اقتصاد ایران را بیثبات و قدرت شاه را متزلزل گردانید.
در نُه روز نخست ژانویهی ۱۹۷۷،اقتصاد ایران در پیِ آشفتگی غیرمعمولِ بازارهای جهانی نفت دستخوش آسیب عظیمی شد.صدها میلیون دلار از درآمدهای پیشبینیشدهی کشور به علّت سقوط ناگهانی ارزش صادرات روزانهی نفت محو شد، و این در حالی بود که کل تولید نفت در مقایسه با ماه پیش از آن %۳۸ کاهش یافته بود[2]. خونریزشِ مالی (financial hemorrhage) دولت را وادار کرد که بودجهی خود را بازنگری کند، صرف هزینه در پروژههای جدید را متوقف سازد،برنامههای کمکهای خارجی را به حال تعلیق درآورد، و ۵۰۰ میلیون دلار وام اضطراری از بانکهای امریکایی و اروپایی طلب کند[3]. علّت مستقیم بحران مالی ایران تصمیم قاطعانهی عربستان سعودی به سرپیچیدن از ارادهی دیگر اعضای سازمان کشورهای صادرکنندهی نفت (اُپک) مبنی بر افزایش قیمتهای نفت در اجلاس دسامبر ۱۹۷۶ در دوحهی قطر بود.وزیر نفت عربستان سعودی،شیخ احمد زَکی یمانی، اعلام داشت که دولت متبوع او با فروش نفت خام خود به قیمتی نازلتر،با افزایش قیمت آن مقابله خواهد کرد[4].تهدید یمانی به سرازیر کردن سیلآسای نفت ارزان به بازار هیچگاه عملی نشد،اما سیستم دوقیمتی اوپک تا شش ماه برقرار ماند و ضربهی سهمگینی به درآمدهای مالی دولت ایران زد. بعدها، اقتصاددانان ارشد شاه اعتراف کردند که دولت آنها به هیچ وجه احتمال سقوط بهای نفت و کاهش تولید را در نظر نگرفته بود[5]. برآوردهای دولت ایران از درآمدهای نفتیاش خوشبینانه بود، و هزینههای این دولت بر اساس درآمدهایی تنظیم شده بود که به وقت خود تحقق نیافتند.اما آنچه در پیش بود از این هم ناگوارتر بود. کوشش دولت به برقرار کردن مجدد انضباط مالی تنها سبب افزایش وخامت بحران شد. بودجهی به شدّت انقباضی دولت موجب افزایش بیکاری و ناآرامی اجتماعی شد که «زمینهی پیدایش وضعیت کلاسیک جامعهای که آمادهی انقلاب است، را فراهم کرد.»[6] واکنش شخصِ شاه به رفتار سعودیها جانانه و دندانشکن بود. محمد رضا پهلوی برای بهبود اقتصاد بیمار و کمخون کشورش، و همچنین افزایش قدرت خود، به قیمتهای بالای نفت چشم اُمید بسته بود، همزمان با تلاشهایش برای توسعهی اقتصادی، اقدامات مخاطرهآمیز آزادسازی سیاسی را نیز در داخل به اجرا در آورده بود. در دوم ژانویهی ۱۹۷۷، شاه نااُمیدانه اظهار داشت که «ما ورشکسته شده ایم» و «به نظر همه چیز محکوم به سکون شده است. در این اوضاع بسیاری از برنامههایی را که برای آنها برنامهریزی کرده بودیم، باید به عقب بیندازیم… شرایط سختی در پیش داریم [7].
سال ۲۰۰۸ سیاُمین سالگرد وقوع ناآرامیهایی است که به وقوع انقلاب ایران انجامید و نهایتاً سرنگونی حکومت باستانی ایران، خروج خاندان سلطنتی از کشور، و از بین رفتن یکی از همپیمانان راهبردی امریکا در غرب آسیا و حوزهی خلیج فارس را در پی داشت. با وجود این که در تحلیل انقلاب ایران، تمرکز پژوهشگران به بررسی ریشههای داخلیِ سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی این انقلاب معطوف بوده است، نقش منابع مالی دولت، و مشخصاً درآمدهای نفتی آن، در وقوع این فاجعه کمتر مورد توجه قرار گرفته است. انقلاب ایران مشابهتهای بسیاری با دو انقلاب بزرگ دیگر؛ یعنی انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه و انقلاب ۱۹۱۷ روسیه دارد. هر سهی این دگرگونیهای عظیم پیآمدِ یک بحران مالی بوده اند[8] .خبرنگاران خارجی مستقر در تهران در سال ۱۹۷۷ به خوبی نوسانات درآمدی ایران را در آن سال ثبت و گزارش کرده اند[9]. اما علت اصلی تصمیم عربستان سعودی به مقابله کردن با افزایش بهای نفت توسط اپک در دسامبر ۱۹۷۶، و بخصوص نقش دولت فورد در اتخاذ این تصمیم شوم تاکنون شرح داده نشده است.
اوراق اسکوکرافت که شامل رونوشت مذاکرات، یادداشتهای کتبی، و مکاتبات بین رؤسای جمهور امریکا، نیکسون و فورد، وزیر خارجه، هنری کیسنجر، وزرای دولت، و مقامات ارشد دولتهای خارجی است، تجدید نظر در فرضیههای سنتی در باب «روابط ویژه»ی ایران و ایالات متحده در دههی ۱۹۷۰ را ضروری میسازد.این اوراق نشاندهندهی وجود تنشهای حاد بین شاه و کاخ سفید در خصوص قیمتگذاری نفت است و همچنین آشکار میسازد که نارضایی کاخ سفید از بابت بیاعتنایی شاه به نگرانیهایی که در باب تهدید اقتصاد جهانی از ناحیهی بهای بالای نفت وجود داشته است، رو به تزاید بوده است. تصویری که رونوشتِ مذاکرات از شاه ترسیم میکند، بسیار با تصویر «شاهِ امریکا» تفاوت دارد؛ این رونوشتها همپیمان سرسختی را به تصویر میکشد که از گردن نهادن به خواستههای دو رئیسجمهور جمهوریخواهِ محافظهکار و مقامات ارشد دولت امریکا، از جمله هنری کیسینجر، که بزرگترین ستایشگر شاه و معمار همپیمانی راهبردی ایالات متحده و ایران در دههی ۱۹۷۰ بود، سر باز میزند. در خصوص نحوهی واکنش به رفتار شاه ایران، رئیس جمهور و مشاوران او دچار دودستگی بودند. هنری کیسینجر به همکاران ناشکیبای خود هشدار میداد که اعمال فشار به شاه ایران برای پایین آوردن بهای نفت ممکن است بر خطر سر کار آمدن یک «رژیم رادیکال» به جای شاه بیفزاید.[10] این اوراق به تفصیل جزئیات تلاشهای پرزیدنت فورد در جهت بازداشتن شاه از افزایش بهای نفت در اجلاس اپک در دسامبر ۱۹۷۶ را بازگو میکند. بعدها معلوم شد این پیروزی بسیار گران تمام شده است. همان اندازه که نفت موجب نزدیک شدن رؤسای جمهور امریکا و خاندان پهلوی شده بود، موجب بروز اختلاف و جدایی بین آنها نیز شد.
در اینجا، اوراق اسکوکرافت را در پنج برههی زمانی مجزا مورد بررسی قرار میدهیم. این دورهی زمانی از ژوئیهی ۱۹۷۴؛ همان واپسین روزهای زمامداری نیکسون آغاز میشود، و در پیِ آن دورهی پرآشوب تصدّی جرالد فورد فرا میرسد که در ژانویهی ۱۹۷۷ که فورد و کیسینجر خود را برای واگذاری قدرت به رئیس جمهور منتخب جیمی کارتر آماده میکنند، به پایان میرسد.
ژوئیه تا اوت ۱۹۷۴:
«رویارویی ما با او به سرنگونی او میانجامد»
در ساعت ۱۰:۰۰ صبح روز سهشنبه، نهم ژوئیهی ۱۹۷۴، وزیر خزانهداری،ویلیام سایمن، وارد اتاق بیضی شکل در کاخ سفید شد تا پیش از عزیمتاش به خاور میانه و اروپا با رئیس جمهور، ریچارد نیکسون، رایزنی کند. گر چه در آن روزها نبرد نیکسون برای حفظ قدرت در پی رسوایی واترگیت به روزهای آخر خود رسیده بود، اما با این حال هنگامی که سایمن جهت گفتگو را به سمت محمد رضا پهلوی، شاه ایران گردانید،رئیس جمهور با علاقه، توجه و هوشیاری تمام وارد گفتگو شد.
بیل سایمن در میان جمهوریخواهان آدم تکرویی به حساب میآمد. او پیش از آن که به واشنگتن بیاید، در یکی از شرکتهای معتبر وال استریت به نام سالومون برادرز (Salomon Brothers) شراکت داشت. او در سال ۱۹۷۳ به عنوان معاون جورج شولتز، وزیر خزانهداری، مسؤولیت بیاجر و مزد تخفیف اثرات تحریم نفتی اعراب را عهدهدار شده بود، و بدان سبب، لقب «قیصر انرژی» (energy czar) را دریافت کرده بود. افزایش سرسامآور بهای نفت رکود عمیقی را به ایالات متحده تحمیل کرده بود، و همین علت کافی بود که شاه ایران کاملاً مورد توجه بیل سایمن واقع شود. امتناع شاه در پیوستن به تحریم نفتی،قدر و منزلت دولتمردی بزرگ را نصیب او ساخته بود.با این حال، توافقنامهی نفتی تهران در دسامبر ۱۹۷۳ که منجر به چهار برابر شدن بهای نفت ظرف مدت ۱۲ ماه شده بود، زاییدهی خود او بود[11]
به رغم این، اعلیحضرت همایونی محمد رضا شاه پهلوی، آریامهر، شاهنشاه ایران و سایهی خدا در دل ریچارد نیکسون محبتی نسبت به خود ایجاد کرده بود. بیست سال بود که این دو مرد یکدیگر میشناختند و میستودند. ایران پایگاه ایالات متحده در غرب آسیا و حافظ معبر دسترسی به خلیج فارس بود. ایران یکی از تولیدکنندگان عُمدهی نفت و قدرت برتر نظامی در منطقه بود.میادین نفتی ایران روزانه ۶ میلیون بشکه نفت روانهی بازار میکردند[12]، ناوگان دریایی این کشور عبور روزانه ۲۵ میلیون بشکه نفت از منطقهی خاور میانه برای فرو نشاندن عطش اروپا، ژاپن، اسرائیل، و ایالات متحده را تضمین میکرد،[13] و نیروهای مسلح او، مجهّز به پیشرفتهترین تسلیحات،حفاظ مستحکمی را بین اتحاد جماهیر شوروی و خلیج فارس تشکیل میداد. در پی تصمیم بریتانیا به خروج قوای نظامی خود از خلیج فارس به سال ۱۹۷۱، دولتهای جانسون و نیکسون توافق کردند که شاه را برای پر کردن خلأ ناشی از خروج بریتانیاییها تسلیح کنند. در نوامبر ۱۹۷۱، هنگامی که شاه قوانین بینالمللی را نقض کرد و سه جزیرهی سوقالجیشی در تنگهی هرمز، ابوموسی و تنب بزرگ و کوچک، را به تصرف در آورد، دولت واشینگتن مخالفتی ابراز نداشت.مطبوعات امریکا ایران را «غول معابر نفتی» نام نهادند.[14] تا پایان حکومت شاه در ایران،ایالات متحده حضور نظامی چندانی در منطقه نداشت.ریچارد نیکسون قدردانی خود را از شاه با توصیف او به عنوان «بهترین دوست ما» نشان داد.[15] ستایش نیکسون از شاه صرفاً ناشی از عواطف شخصی او نبود. در یک موقعیت دیگر نیکسون آرزو کرد که «کاش در جهان رهبران بیشتری با چنین قوهی بصیرتی وجود میداشت. قدرت مدیریت شاه، اساساً، ناشی از دیکتاتوری معنوی و عطوفتآمیز او است.» [16]. معاون جرالد فورد، نلسون راکفلر، که یکی از دوستان قدیمی خانوادهی پهلوی بود، در جلا او را با اسکندر کبیر مقایسه میکرد و در خفا تصدیق میکرد که نهادهای دموکراتیک امریکا میتوانند از سیاست مشت محکم شاه درس بیاموزند: «او به زودی به ما خواهد آموخت که امریکا را چگونه اداره کنیم.» [17] اسدالله علم، محرم اسرار شاه و وزیر دربار او، در یادداشتهای روزانهی خود به یاد میآورد که چگونه هنری کیسینجر «با گفتن این که چقدر آرزو داشت که پرزیدنت فورد شاه را الگوی خود قرار دهد، او را میستود [18].»
وزیر خزانهداری[سایمن] گفتگوی خود با نیکسون را در نهم ژوئیهی ۱۹۷۴ با اصرار بر این نکته آغاز کرد که رئیس جمهور میباید کاری برای مقابله با افزایش بهای نفت بکند.سایمن ابراز داشت که «امکان انجام برخی اقدامات قاطعانه وجو دارد.» سایمن قانع شده بود که اگر بتوان رضایت شاه را برای معکوس کردن روند بهای نفت جلب کرد، آنگاه بقیهی اعضای اُپک نیز در همین مسیر قدم خواهند گذاشت. او متحیر بود که چرا نه رئیس جمهور و نه وزیر خارجه از شاه درخواستی برای کاهش بهای نفت نکرده اند. نیکسون پاسخ داد که او پیشتر مسألهی بهای بالای نفت را با ملک فیصل، پادشاه عربستان سعودی، مطرح کرده است: «من به طور خصوصی، این موضوع را با [ملک] فیصل در میان گذاشته ام، و به او گفته ام که شما میتوانید از افزایش بهای نفت ممانعت کنید. ما مایل ایم که راههای جدیدی برای برخورد با این وضعیت بیابیم، اما اگر شاه قیمتها را بالا نگه دارد، آنها نمیتوانند کار چندانی از پیش برند.کویت هم همین وضعیت را دارد [19].»
بیل سایمن: آیا امکان تحت فشار قرار دادن شاه وجود دارد؟
ریچارد نیکسون: قرار نیست تو به آنجا [به ایران] بروی.
ب س: نه! ما فکر کردیم که میتوان در حالی که مشغول مذاکره با اعراب هستیم، پیشنهاد شیرینی هم به ایرانیها بدهیم.
ر ن: او بهترین دوست ما است. اگر قرار باشد فشاری به ایران وارد شود باید از جانب من باشد.
ب س: در شگفت ام. او و ونزوئلا با هم قیمت نفت را تعیین میکنند.بدون آنها، بهای نفت اینگونه نمیبود … وضعیت کنونی آزاردهنده است – شمار اندکی تولیدکنندهی نفت وجود دارد که پول زیادی در اختیار دارند و نمیدانند آن را کجا خرج کنند،در همین حال، بانکها و نهادهای مالی دچار مشکل هستند. بهای نفت بیثباتی عظیمی در بازارهای مالی بینالمللی به وجود آورده است [20]
سفر سایمن به پایتختهای اروپایی و خاورمیانهای خبرساز شد.در فرانسه او پادشاه ایران را «یک احمق» توصیف کرد … «او[شاه]می خواهد که تبدیل به یک ابَرقدرت بشود. او همهی درآمدهای نفتی خود را در داخل کشور، و عمدتاً در تجهیزات نظامی سرمایهگذاری میکند.» [21] توهینی که سایمن نسبت به شاه کرد، حسابشده بود: او با این کار پیامی به عربستان سعودی میفرستاد مبنی بر این که نگرانیهای آنها را درک میکند و آمادهی معامله است.
ملک عبدالله و جرالدفورد
ماهها بود که سعودیهایی که به محافظهکاری و مخفیکاری شهره بودند، بی سر و صدا با هر کسی که ممکن بود در واشنگتن به سخن آنها گوش فرا دهد، تماس گرفته بودند. ملک فیصل متوجه خسارتهای سیاسی و مالیای شده بود که بهای بالای نفت به شرکای تجاری و سرمایهگذاری عربستان سعودی در غرب وارد میکرد. یکی از منتفعشوندگان از آن آشفتگی نفتی، عراق بود که به شدت توسط اتحاد جماهیر شوروی حمایت میشد، و دیگری ایران که درآمدهای نفتیاش هزینههای تشکیل یک نیروی متعارف نظامی در منطقهی خلیج فارس را تأمین میکرد. این دو کشور دشمنان قدیمی عربستان بودند.
در همین اوضاع و احوال،سایمن با شیخ یمانی طرح دوستی ریخت. هر دو نفر، بر اساس برآوردهایشان، بر سر این نتیجه به توافق رسیدند که به حراج گذاشتن یک میلیون بشکه نفت عربستان در روز بهای نفت را به ۷ دلار در ازای هر بشکه کاهش خواهد داد.[22] هنگامی که شاه از این معامله باخبر شد و تهدید کرد که با کاهش تولید نفت ایران با این اقدام مقابله خواهد کرد، این توافق ناکام ماند [23]. این تهدید شاه دلیل انکارناپذیری در اختیار سایمن قرار داد که شاه جلوی اقدامات صادقانه برای کاهش بهای نفت میایستد. در سیام ژوئیهی ۱۹۷۴،او خلاصهی نتایج سفر خود را به نیکسون ارائه داد. او به استحضار رئیس جمهور رساند که اگر قرار است کاری برای جلوگیری از بروز یک فاجعهی اقتصادی جهانی انجام شود،باید به سرعت، و پیش از آن که زمان از دست برود،نسبت به آن اقدام شود.
ب س: [ملک] فیصل میگوید که او تا کنون تا آنجا که در توان داشته،به تنهایی و بدون پشتیبانی ما تلاش کرده است. شاه تهدیدکرده است که تولید خود را کاهش خواهد داد.
ر ن: او دوست خوب ما است، اما دست به بازی دشواری با نفت زده است.
ب س: فیصل از ما در برابر شاه درخواست کمک کرده است.در عربستان سعودی، بین طرفداران افزایش بهای نفت و طرفداران افزایش میزان تولید نفت یک جنگ داخلی در جریان است. فیصل واقعاً خواستار کمک ما در برابر شاه است. در گفتگوهایی که با دیگر وزرا داشتم، به آنها گفتم که احتمالاً عربستان سعودی برای ۱۵۰ سال دیگر هم نفت دارد،در حالی که ایران تنها تا ۱۵ سال دیگر نفت خواهد داشت. شاید ایران بتواند در این ۱۵ سال صنعت خود را پیریزی کند، تا به هنگام پایان یافتن منابع نفتیاش بتواند نفت خود را تأمین کند.
ر ن: باید بررسی کرد که چه کارهایی میتوان انجام داد.باید با شاه ملاقات و با او مذاکره کنم.
ب س: شاه،ما را دارد. هیچ کس با او مقابله نخواهد کرد.کشورهای تولیدکننده باب گفتگو را به روی مصرفکنندگان بسته اند، و آنها را از ما دور نگاه داشته اند. اشمیت صدر [اعظم آلمان] گفت که: «اگر قیمتها پایین نیایند، احتمالاً مجبور خواهم شد علیه شرکتها دست به اقدام بزنم، و شخصاً با تولیدکنندگان برخورد کنم.» این مسأله نهایتاً اقدام جدّی ایالات متحده را ضروری خواهد کرد.
ر ن: مثل چی؟ باید بررسی کرد و اقدامات مناسب را پیدا کرد. باید با تو، کِن (Ken)، هنری (Henry)، و برنت (Brent) گفتگو کنم.
ب س: مسألهی دشواری است. قبلاً فکر میکردم مسألهی انرژی از جنس تراز پرداختها است. الآن از کاهش یکبارهی تولید نگران ام [24]
بیل سایمن واقعاً باور داشت که از جانب نیکسون مسؤولیت یافته است که با تمایل شاه به قیمتهای بالاتر نفت مقابله کند [25] .کمتر از یک هفته بعد،در سوم اوت ۱۹۷۴، یک گروه کاری از مقامات ارشد وزارتخانههای خزانهداری و خارجه برای استماع نظرات سایمن تشکیل جلسه دادند.[26] این بحثی بود که کیسینجر، به طور مشخص، علاقهای به آن نداشت. نظر او این بود که قیمتهای بالای نفت هزینهی ضروریای است که برای ثبات خاورمیانه باید پرداخت.[27] مجلهی سیاست خارجه (Foreign Policy) اخیراً مقالهای را انتشار داده است که دیدگاه کیسینجر را شرح میدهد. احتمال جانبداری حکومتهای پادشاهی محافظهکاری چون ایران «برای مقابله با امریکا به علت حمایتاَش از اسرائیل اندک است» و درآمدهای بالای نفت این امکان را برای حاکمان این دولتهای طرفدار امریکا به وجود آورده است تا اقتصادهای خود را توسعه دهند، ارتشهای خود را تجهیز کنند، و جلوی بروز هرج و مرج اجتماعی را بگیرند[28] .کیسینجر آن جلسهی سوم اوت را با بیان این امور بدیهی افتتاح کرد:
هنری کیسینجر: نظر شما این است که وضعیت نفت به این شکل ادارهشدنی نیست؟.
ب س: بله. ادامهی این وضعیت موجب تغییر و تعدیل عظیمی خواهد شد – سود و زیان این وضعیت کاملاً قابل ارزیابی است. وابستگی اروپا به نفت و پول اعراب در حال افزایش است.
ه ک: این نکته را هم باید در نظر بگیرید که وقوع یک جنگ دیگر بین اعراب و اسرائیل نامحتمل نیست.آیا ارادهی واقعی برای کاهش بهای نفت در اعراب وجود دارد، و تا چه حدّ؟
ب س: اگر تولید نفت [توسط تولیدکنندگان غیرعرب]کاهش نیابد، بهای نفت تا ۳۰ درصد تنزل خواهد کرد. ما کاهش تولید نفت را اقدامی غیردوستانه تلقی خواهیم کرد، و درصورتی که این اقدام از سوی ایران به اجرا در آید،ما میتوانیم عرضهی تسلیحات نظامی را به ایران متوقف سازیم.
ه ک: پرسش نخست این است که چه کسی با این واکنش احتمالی مقابله خواهد کرد، ایالات متحده به تنهایی، یا ایالات متحده به همراه اروپا و ژاپن؟ پرسش دوم این است که پس از آغاز این بازی جریان رویدادها به کدام سمت و سو خواهد کشید؟ من تصور میکنم که الجزایر و بسیاری از دیگر کشورها از ایران حمایت خواهند کرد[29]
کیسینجر خطر اتکای بیش از حد به سعودیها را به همکاراناش گوشزد میکرد. در نظر او اگر قرار باشد که سعودیها «تنها تأمینکنندگان نفت ما باشند، آنگاه هر وقت که اراده کنند میتوانند ما را تحت فشار قرار دهند. … نظر نهایی من این است که باید بسیار با احتیاط پیش رفت.» به عقیدهی کیسینجر ایالات متحده آمادگی رویارویی با تولیدکنندگان نفت را نداشت. «ما باید آمادگی استفاده از قوهی قهریه را داشته باشیم … استفاده از قوهی قهریه به وقت ضرورت همیشه یکی از سیاستهای ما بوده است.» کیسینجر درک کرده بود که شکیبایی همکاراناش رو به اتمام است: «با این همه من آماده ام تا با شاه به طور خصوصی گفتگو کنم» [30] .کلام پایانی جلسه اظها نظر بدبینانهی رئیس فدرال رزرو، آرتور برنز (Arthur Burns)، بود: » حرکت ما در جهان صنعتی رو به سوی یک فاجعه دارد. مضایقه کردن تسلیحات از ایران جلوی این سرانجام را نخواهد گرفت [31] .
هنگامی که پنج روز بعد،ریچارد نیکسون از ریاست جمهوری کناره گرفت، فرصت بیل سایمن برای رودررویی با شاه و کاهش بهای نفت از دست رفت. هنری کیسینجر، مصمّم به حفظ میدانداری خود به هر قیمت لازم، از پیشامد واترگیت بهره برد تا شاه را برای دو سال ارزشمند دیگر محافظت کند،اما روند حوادث نشان داد که پیروزی تاکتیکی و کوتاهمدّت کیسینجر بر بیل سایمن مشکلات درازمدّت عدیدهای را به رئیس جمهور جدید،جرالد فورد، که در نهم اوت ۱۹۷۴ زمام امور را در واشنگتن به دست گرفت،تحمیل کرد.
چند ماه نخست ریاست فورد متلاطم و پریشان بود. در این چند ماه،نیکسون استعفا داده بود،فورد در تصمیمی جنجالی رئیس جمهور پیشین را عفو کرده بود،بتی فورد، بانوی اول امریکا، مبتلا به سرطان سینه شده بود، ترکیه به قبرس تهاجم نظامی کرده بود،بحران خاور میانه و ویتنام ادامه داشت،و در کنار همهی اینها بحران انرژی نیز همچنان یک دردسر بزرگ بود. در این اوضاع و احوال، فورد برای گذر از این مصائب خود را به راهنمایی هنری کیسینجر و سیاست خارجی او متکی ساخته بود.این کیسینجر بود که مسألهی نفت و شاه را در روز یکشنبه، ۱۷ اوت، از نو مطرح کرد. رونوشت مکالمات آن روز نشان میدهد که کیسینجر در خصوص فعالیتهای بیل سایمن و سعودیها نگران بود:
ه ک: بیل سایمن خواستار روردرویی با شاه است. او متعقد است که در صورت همراهی شاه سعودیها قیمتها را پایین خواهند آورد.من تردید دارم که سعودیها در این رویارویی پا به میدان بگذارند. در بین همهی اعراب،سعودیها از همه بیدلوجرأتتر اند. البته ماهرانه مانور داده اند. من فکر میکنم سعی سعودیها این است که به ما بگویند که قصد برگزاری یک حرّاج را دارند،اما حرّاجی که هیچ وقت به پایان نخواهد رسید.آنها به ما اجازه نخواهند داد که با نفت ارزان زندگی کنیم، اما برای نفت ارزان هم با ما نخواهند جنگید.اگر آنها وارد این مبارزه شوند این احتمال وجود دارد که عرصهی قدرت را به رادیکالها واگذار کنند. شاه آدم خشن و متوسط الحالی است. اما او بهترین دوست ما است.او تنها کسی است که میتواند در برابر شوروی بایستد.ما برای ایجاد موازنه با هندوستان به وجود او نیاز داریم. رویارویی ما با او [بر سر بهای نفت] به سرنگونی او میانجامد. میتوانیم فروش تسلیحات را به او متوقف کنیم یا کاهش دهیم، ولی این کار تنها فرانسویهایی را که جایگزین ما خواهند شد، خوشحال میکند.
جرالد فورد: او به تحریم نپیوست.
ه ک: درست است.سایمن هم این حقیقت را میپذیرد.راهبُردِ درگیر شدن با شاه بیاثر است.ما مشغول بررسی راههای دیگر هستیم.
ج ف: وقتی که مصرفکنندگان سازماندهی شوند،و مذاکره با تولیدکنندگان آغاز شود،اگر این فرآیند آنچنان که تو میپنداری مُثمر ثمر باشد،آنگاه چه خواهی کرد؟
ه ک: ما در حال سازماندهی مصرفکنندگان هستیم. سپس خواهیم کوشید تا در حد امکان از طریق کمیسیونهای مشترک اتکای اقتصاد آنها را به اقتصاد خود افزایش دهیم. در آن صورت قدرت و نفوذ لازم را خواهیم داشت و اروپاییها نمیتوانند تنها به وقت بحران دست به دامن ما شوند. ما قصد داریم که سرمایهی آنها را درگیر کنیم.هنگامی که شاه ساماندهی مصرفکنندگان توسط ما را مشاهده کند،شرایط را درک خواهد کرد، به شرط این که فعالیت ما در نظرش تهدیدآمیز جلوه نکند. احتمالاً در ماه اکتبر بعد از سفر به شوروی با او نیز دیداری خواهم داشت، و در خصوص مناسبات دوجانبه با او گفتگو خواهم کرد.
ج ف: آیا او خواهان قیمتهای بالاتر است؟
ه ک: بله. او منابع محدودی دارد. او میداند که سودآوری صنعت پتروشیمی بیشتر است، و این که سعودیها در همهی زمینهها سهم بیشتری از شرکتها دریافت میکنند. ما تا پیش از اواسط سال ۱۹۷۵ آمادگی رویارویی با تولیدکنندگان را نخواهیم داشت. باید زمینه را مهیّا کنیم [32]
کیسینجر در این اظهارات خود به پنج نکتهی فوقالعاده اشاره میکند. او میپذیرد که شاه نقش اصلی را در کاهش بهای نفت دارد.او میپذیرد که از تلاشهای شاه در جهت افزایش بهای نفت،از پیش خبر داشته است. او پیشنهاد کمک از جانب سعودیها را به دلیل معتبر و جدی نبودن آنها رد میکند. غیر از مسألهی فروش تسلیحات نظامی،او میپذیرد که از نفوذ ایالات متحده بر یکی از مهمترین همپیماناناش کاسته شده است. نکتهی بسیار حائز اهمیت در اظهارات کیسینجر هشداری است که او به فورد میدهد مبنی بر این که به باور او حکومت شاه ضعیفتر از آن چیزی است که در نگاه نخست به نطر میآید؛ رویارویی با شاه بر سر قیمتهای نفت ممکن است در عمل به «سرنگونی» او بینجامد. دستیار کیسینجر، وینستون لُرد، وضعیتی را که گرفتار آن بودند،این گونه برای کیسینجر توصیف کرده بود: «موضوع قیمتهای نفت را میتوان تا حدودی از موضوع روابط با ایران تفکیک کرد.با این حال، اگر ما با استفاده از نفوذ خود بر شاه فشار نیاوریم، امری که هزینههای سیاسی را به هر دو طرف تحمیل خواهد کرد،احتمال این که توجه شاه به مسألهی بهای نفت معطوف شود،اندک خواهد بود [33].
سه سال و نیم قبل از وقوع انقلاب ایران و بیش از پنج سال قبل از گروگانگیری کارکنان سفارتخانهی امریکا در تهران،راهبرد نیکسون-کیسینجر در تخفیف تمایل شاه به قیمتهای بالاتر نفت و تسلیحات پیشرفته جواب معکوس گرفت. کیسینجر، دیرهنگام، آنچه را که دیگران سالها پیش فهمیده بودند،درک کرد: محمد رضا پهلوی یک ملّیگرای پرشور ایرانی بود که به شدت به انگیزههای ستایندگان امریکایی خود بیاعتماد بود. هنگامی که فورد در سپتامبر ۱۹۷۴ علناً خواستار کاهش بهای نفت شد،شاه با این جملهی بهیادماندنی پاسخ داد: «هیچ کس نمیتواند چیزی را به ما تحمیل کند، هیچ کس نمیتواند به نشانهی تهدید انگشتاش را به سوی ما بگرداند، چون ما نیز انگشت خود را به سوی او خواهیم گرداند [34].» یکی از مأموران اطلاعاتی ایالات متحده که در برابر این واکنش مبهوت شده بود، در توصیف شاهنشاه ۵۵ سالهی مغروری که تاج و تخت خود را با یک کودتای سیا در ۱۹۵۳ بازیافته بود،چنین نوشته است: «او کودک ما بود، اما الآن دیگر بزرگ شده است» [35]
مه تا ژوئن ۱۹۷۵:
«یک عملیات چتربازی در عربستان سعودی»
شاه به واشنگتن آمد.در مه ۱۹۷۵، در واشنگتن پرچمها به احترام محمد رضا شاه پهلوی و شهبانو فرح به اهتزاز درآمدند.پایتخت ایالات متحده در مدت سی و چهار سال تکیهی شاه بر تخت طاووس نُه بار افتخار میزبانی اعلیحضرت را یافته بود،و در این نُه بار سفر به واشنگتن، شاه با شش رئیس جمهور امریکا دیدار کرده بود.جرالد فورد هفتمین رئیس جمهور امریکا بود که در دهمین دیدار شاه از واشنگتن از او میزبانی میکرد.به افتخار میهمانان عالیقدر ایرانی ضیافت شام باشکوهی با حضور بزرگان صنعت و تجارت امریکا در کاخ سفید برگزار شد.در آن ضیافت آن مارگرت (Ann Margret) که لباس چندانی هم به تن نداشت، با رقص و آوازش زینتبخش مجلس بود.مجلهی تایم در وصف این ضیافت چنین نوشت: «این ضیافت نه از ضیافتهای لاس وگاس چیزی کم داشت، و یقیتاً نه از ضیافتهای تهران … بیتردید این ضیافت باشکوهترین ضیافت رسمیای است که واشنگتن در سالهای اخیر شاهد آن بوده است» [36] .اندی وارهُل در این ضیافت شرکت کرد؛ وزیر خزانهداری و خانم سایمن حضور نیافتند. [37]
شاه در دو جلسهی ۹۰ دقیقهای خصوصی با فورد،کیسینجر،و برنت اسکوکرافت گفتگو کرد.پیش از برگزاری اولین جلسه در ۱۵ مه ۱۹۷۵، کیسینجر شاه را با همان واژگان نیکسون توصیف کرد: «مردی سرسخت، غیراحساساتی، و توانا. او کسی است که دارای بینش ژئوپلیتیک است.» گزارش توجیهی کیسینجر به رئیس جمهور «اهمیت فوقالعاده»ی سفر شاه را توضیح میداد. [38] او اصرار داشت که فورد مخالفت شاه را بر سر موضوع نفت بر نینانگیزد؛ چرا که ممکن است این امر مایهی رنجش شاه شود. «شاه از انتقادات نمایندگان کنگره و رسانههای عمومی امریکا در خصوص قیمتگذاری نفت ناراحت است … مشکل بزرگی که ما با شاه داریم، مسألهی بهای نفت است.» [39] در عوض وزیر خارجه به فورد توصیه میکرد که به سادگی از کنار این مسأله بگذرد.این توصیه برای مردی که اقبال سیاسیاش بر اثر یک رکود ناشی از افزایش بهای نفت، تیره و تار شده بود، بسیار قابل توجه بود: «به نظر من تلاش شما برای مباحثه با شاه بر سر این که رشد قیمتهای نفت سریع یا زیاد بوده است، ثمر چندانی نخواهد داشت؛ چرا که او کاملاً به درستیِ آنچه انجام داده است، باور دارد و طرح این مسأله تنها مایهی رنجش او میشود.»[40]
زمانی که فورد و کیسینجر برای استقبال از شاه انتظار میکشیدند،کیسینجر دیگر بار به رئیس جمهور یادآوری کرد که بر سر مسألهی نفت از شاه انتظار کمک نداشته باشد: «مسألهی نفت را یادآوری میکنم. او به شما تودهنی خواهد زد، ولی ایرادی ندارد.» کیسینجر مرموزانه اضافه کرد:»دربارهی خاور میانه از او سؤال کنید. او دربارهی عربستان سعودی نگران است. ما به او گفته ایم که در صورت بروز بحران در عربستان با فرستادن چتربازان خود عکسالعمل نشان خواهیم داد.شما به او بگویید که از وجود برنامهریزی برای مقابله با پیشامدهای احتمالی باخبر هستید.» [41]
رونوشت مذاکرات جلسهی آن روز نشان میدهد که شاه و وزیر خارجه گفتگوی پرشوری داشته اند. فورد و اسکوکرافت در آن جلسه همچون میهمانانی جلوه کرده اند که دیرهنگام وارد ضیافت شام فرد دیگری شده اند. مسألهی نفت نیز در آن گفتگوها مطرح شد،اما کاملاً در یک فضای متفاوت. گر چه موضوع قیمت نفت ایران مطرح نگردید،لیکن ذخایر عظیم نفت عربستان موضوع بحث واقع شد.شاه اعلام کرد که او دربارهی آیندهی خاندان حاکم بر عربستان بدبین است. کمتر از دو ماه پیش، ملک فیصل به دست یکی از شاهزادگان جوان سعودی مورد سوءقصد قرار گرفته و کشته شده بود. پس از آن واقعه،شاه برای ارزیابی قدرت ملک خالد و امیر فهد،ولیعهدی که صحنهگردان واقعی قدرت در عربستان بود به آن کشور سفر کرد.شاه در آن گفتگو [در واشنگتن]،بیتوجه به طنز موقعیت، اعلام کرد که او در در برابر خاندان سلطنتی سعودی دربارهی اغماض آنها از رسیدگی به فساد دربار سعودی سخن رانده است.
محمد رضا پهلوی: من با سعودیها صحبت کرده ام. به آنها گفتم که شما به پول نیاز ندارید، آنچه بدان نیاز دارید حکومت پاک است.
ه ک: آنها به هر قرارداد ۱۰ درصد اضافه میکنند.
م ر پ: این حداقلاش است. فرانسویها ۲۰ درصد اضافه میکنند. من این را به [ولیعهد] فهد گفتم، و او از این موضوع آگاه است.اگر آنها نتوانند ارتشا را برچینند،و آدمهای غیروابسته با خاندان ]سلطنت[ را به کار نگیرند، گرفتار بیثباتی خواهند شد.
ه ک: آیا افرد غیر وابسته به خاندان سعودی آنها را از قدرت سرنگون نخواهند کرد؟
م رپ: نه، حضور آنها ثبات و استقرار را به حکومت آنها ارزانی خواهد کرد [42].
پرزیدنت فورد با گفتن این که کیسینجر ایدهی تصرف ذخایر نفتی عربستان سعودی را در صورت بروز بحران مطرح کرده است،به گفتگو ملحق شد: «هنری واکنش ما در برابر تحولاتی که منجر به قدرتگیری فردی شبیه قذافی در عربستان شود، به اطلاع شما رسانده است. من بار دیگر بر آن صحّه میگذارم.» شاه از این که اطمینان شخصی فورد را دریافت کرده بود،خرسند بود – «ایدهی خوبی است» – و اضافه کرد که به نظر او باید از مصر نیز برای پیوستن به نیروهای تهاجمی دعوت کرد.شاه که انور سادات، رئیس جمهور مصر، را تحسین میکرد، آشکارا دغدغهی تدارکات عملیاتی چنان تهاجمی را داشت: «بنابراین ما باید میزان مشارکت مصر در چنین تهاجمی را به تفصیل مورد بحث قرار دهیم.اگر چنان تهاجمی کاملاً غیرعربی باشد،ممکن است مقامتهایی در مقابل پدید آید،اما مشارکت اعراب دردسرساز است» [43] .کیسینجر چندان مطمئن نبود.
ه ک: تصور حضور ارتش مصر در عربستان سعودی مرا مضطرب میکند.حمایت سیاسی خوب است؛ شاید اندکی نیروی نظامی مصری مناسب باشد.
ج ف: قدرت نظامی سعودیها چقدر خوب است؟
م ر پ: خیلی خوب نیست. قوای نظامی آنها اندک است. [44]
در روز جمعه، ۱۶ مه، رئیس جمهور و شاه در اتاق بیضیشکل برای دقایقی تنها بودند. کیسینجر تأخیر کرده بود. جرالد فورد محتاطانه موضوع ممنوعهی قیمتهای نفت را پیش کشید. از نظر سیاسی، او آزادی انتخاب اندکی داشت؛ رئیس جمهور امریکا نمیتوانست در حالی که امپراتور نفت در کاخ سفید بود، نسبت به مسألهی افزایش بهای نفت بیتفاوت بگذرد.شاه واکنش تندی نشان نداد.کیسینجر وارد اتاق شد و موضوع بحث به برنامهی عظیم آقای وزیر برای کمک به شاه که اقتصادش دچار مشکل شده بود، تغییر کرد. قیمتهای بالای نفت موجب کاهش بسیارِ تقاضای غرب شده بود، و این موضوعی بود که شاه در باب آن سخن نگفته بود. همزمان با غرب ایران نیز دچار رکود اقتصادی شده بود [45]. کیسینجر از ایدهی شاه برای خرید نزدیک به یک میلیون بشکه از نفت مازاد در اختیار شاه استقبال کرد، امّا نظر به اینکه مشکلات اقتصادیای که گریبانگیر فورد شده بود خود ناشی از قیمتهای بالای نفت بود،زمان طرح این پیشنهاد توسط کیسینجر با دقت و ظرافت انتخاب نشده بود.[46]
در جلسهی روز دوم موضوعات مختلفی مورد بحث قرار گرفت،از جملهی این موضوعات بحث ثبات در پاکستان بود: شاه گفت که او اجازه نخواهد داد که هندوستان ایالت بلوچستان پاکستان را اشغال کند، و او خود به تنهایی آن را تصرّف خواهد کرد.بعد از آن، بحث به موضوع درگیری دو عضو ناتو؛ یعنی ترکیه و یونان بر سر قبرس کشیده شد.شاه و کیسینجر تمایل خود به دُور زدن تحریم تسلیحاتی ترکیه توسط کنگره از طریق رساندن سلاح به ترکیه از طریق ایران را ابراز داشتند. کیسینجر فورد را آگاه ساخت که ایالات متحده آن اندازه سلاح و تجهیزات نظامی در اختیار شاه قرار داده است که «او میتواند اقلام مازاد خود را در اختیار دیگران بگذارد و ما دوباره آن اقلام را تأمین میکنیم.» شاه نگرانی خود را در باب درز اخبار این معامله ابراز کرد: «مردم شما باید دهانشان را ببندند … لازم است که مردم شما سخنی در باب معاملهی اقلام تسلیحاتی مازاد نزنند.» وقتی که رئیس جمهور ختم جلسه را اعلام کرد از صمیم قلب از شاه به خاطر آمدناش تشکر کرد: «هنری به من گفت که اگر من خواستار صحبت با فردی باشم که درکی عینی از جهان دارد، آن کس شما هستید. من این نظر را تأیید میکنم.» شاه در حین خارج شدن پاسخ داد که «اُمیدوارم در انتخابات پیروز شوید.» [47]
روز بعد،شنبه، ۱۷ مه ۱۹۷۵،اوضاع آشفته شد. شاه که چند صد متر آن طرفتر از کاخ سفید در یک کنفرانس خبریِ خداحافظی سخن میگفت، اعلام کرد که به دنبال یک افزایش دیگر در بهای نفت است. مقامات ایرانیِ همراه شاه از افزایش ۳۵ درصدی سخن میگفتند[48] .یکی از تیترهای روزنامهها چنین بود: «شاه تشریف فرما میشوند و امریکا تعظیم میکند» [49]. هر چند جرالد فورد در برابر ادای این خبرِ بیموقع توسط شاه خاموشی گزید، اما مردان گرداگرد او ساکت نماندند. آنها تصمیم گرفتند که کاری انجام دهند،بخصوص بیل سایمن، وزیر خزانهداری،مدتها در انتظار چنین موقعیتی بود.
ژوئیه – سپتامبر ۱۹۷۶:
«شایعات دربارهی تبانی ما رو به گسترش است»
در این سال، بعد از آن سفر شوم شاه به واشنگتن روابط ایالات متحده و ایران دستخوش تغییرات بسیار شد.در درون دولت امریکا یک نزاع سخت حول خیانت شاه در گرفت. تصمیم اعلامشده توسط شاه مبنی بر افزایش ۲۵-۲۰ درصدی قیمتهای نفت در سال ۱۹۷۷ بیش از همه مایهی نگرانی بود.در سال ۱۹۷۶ اقتصاد امریکا اندکی بهبود یافته بود و مشاوران جرالد فورد،بخصوص الن گرینسپن،رئیس شورای مشاوران اقتصادی،از رئیس جمهور ملتمسانه تقاضا میکردند که دست به اقدامات ضروری بزند.آنها محاسبه کرده بودند که افزایش قابل ملاحظهی قیمت نفت اُپک احتمالاً موجب کاهش GNP ایالات متحده و افزایش بیکاری و تورّم خواهد شد. [50] افزایش بهای نفت به آن اندازه که مدّ نظر شاه بود میتوانست موجب ورشکستگی بریتانیای کبیر، فرانسه، و ایتالیا شود،دموکراسیهای نوپا در اسپانیا و پرتقال را فرو پاشد، و در ایالات متحده نیز زمینهساز یک بحران بانکی گسترده شود. اقتصاد جهانی نمیتوانست یک جهش دیگر در قیمتهای نفت را جذب کند.
بیل سایمن احساس کرد که سرانجام روند حوادث به نفع او تغییر جهت داده و بعد از دو سال، نوبت نقشآفرینی بیشتر عربستان سعودی فرا رسیده است. [51] مرگ ملک فیصل در ۱۹۷۵ نسلی را به قدرت رساند که مصمّم بود که از قدرت نفتی عربستان برای افزایش نفوذ راهبرُدی آن کشور و بهبود روابط با ایالات متحده بهرهبرداری کند.آنها مصمّم بودند که هر آنچه را که برای جلب اطمینان خاطر سیاستگذاران و دیپلماتهای امریکایی لازم بود،انجام دهند. و آنها حقیقتاً نسبت به نیّات شاه نسبت به خود هراس داشتند.تنها راه برای محدود ساختن توسعهی قدرت نظامی شاه کاهش توانایی او در هزینهکردن بیمحابای پول بود.با این وجود،ممکن است عامل دیگری نیز دخیل بوده باشد. ممکن است کسی سعودیها را از نیّت شاه-کیسینجر برای تصرف ذخایر نفتی عربستان در صورت بروز ناآرامی در پادشاهی سعودی آگاه کرده باشد. شیخ یمانی به کرّات با اظهارات جنجالی با جیمز ایکینز،سفیر ایالات متحده در ریاض، درگیر شده بود. او شاه را فردی با «بیثباتی روانی شدید» توصیف کرده بود.او واشنگتن را متهم میکرد که آگاهانه و عامدانه قدرت نظامی شاه را افزایش داده اند تا او «سواحل عربی» را اشغال کند. یمانی تهدید میکرد که «اما اگر ایران موفق شود بخشی از سواحل عربی را تصرف کند، تنها به ویرانههای سوزان در آتش دست خواهد یافت، و مصرفکنندگان غربیِ نفت با یک فاجعه مواجه خواهند شد.» ایکینز که از گفتگوهای شاه با فورد و کیسینجر بیاطلاع بود به یمانی اطمینان خاطر میداد که جای نگرانی نیست؛ کل این ایده «دیوانگی محض» است[52] .یمانی به ایکینز گفته است که «هر گاه شاه از قدرت کنار برود،ممکن است یک رژیم خشن و ضدامریکایی در تهران سر کار بیاید.» [53]
در ساعت ۱۰:۳۰ صبح جمعه، نهم ژوئیه ۱۹۷۶، فورد و کیسینجر میزبان یک هیأت عالیرتبه از مقامات سعودی به سرپرستی شاهزاده عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود بودند. رئیس جمهور از «موضع قدرتمندانهی آنها در مخالفت با افزایش قیمتهای نفت» قدردانی کرد. در آخرین نشست وزرای نفت اُپک در بالی شیخ یمانی با مخالفت خود با افزایش بهای نفت جلوی چنان اتفاقی را گرفته بود.باقی اعضای اُپک توافق کردند که تا نشست بعدی در دوحه پایتخت قطر در ماه دسامبر قیمتهای نفت را در همان حد حفظ کنند.رئیس جمهور که آزمون انتخابات را در پیش رو داشت و نیازمند حفظ اطمینان اقتصادی در دورهی تبلیغات ریاست جمهوری بود، قدردان ژست نمایشی شیخ یمانی بود.فورد میدانست که سعودی ها در مقابل،خواهان مابهازائی درخور هستند:
ج ف: طمینان دارم که شما از تلاشهای ما برای برقراری استقرار سیاسی در لبنان آگاه هستید.ما همچنین خواهان دستیابی هر چه سریعتر ثبات در کل خاور میانه هستیم.
امیر عبدالله: مخمصهای که ما گرفتار آنیم گسترش شایعات در خصوص تبانی ما و شما است. آنچنان که اطلاع دارید،این شایعات را دشمنان مشترک ما، کمونیستها، پخش میکنند. [54]
امیر عبدالله بیرودربایستی به رئیس جمهور یادآوری میکرد که دولت او با ایستادن در برابر افزایش بهای نفت در اُپک خطر عظیمی را متوجه خود کرده است.آنچه سعودیها در مقابل انتظار داشتند اطمینان یافتن از دوستی و حمایت امریکا بود.عبدالله خواستار کمک بیشتر ایالات متحده به انور سادات در مصر شد،فهرستی از شکایات دربارهی سرهنگ معمّر قذّافی در لیبی ارائه کرد،حضور پایگاههای شوروی در سومالی را مطرح ساخت، و از رفتار غیرقابلپیشبینی ملک حسین، پادشاه اردن، سخن گفت. آن دیدار بسیار برای رئیس جمهور مسرّتبخش بود: «به شما اطمینان میدهم که بعد از انتخابات در راستای اهداف و اصولی که شما در ذهن دارید،عمل خواهیم کرد [55].»
شاه نسبت به تلاش سعودیها برای کسب حمایت امریکاییها بیتوجه نبود. «آنها قصد چه کاری دارند؟» این سؤالی بود که او از اسدالله علم پرسیده است و علم در یادداشتهای روزانهی خود ثبت کرده است. «آنها یا کاملاً سادهلوح هستند یا این که طرح شومی در ذهن دارند که ما باید آن را خنثی کنیم» [56]. آن دو مرد در خصوص افول ستارهی کیسینجر دچار تردید شده بودند. علم مینویسد «خدمت ایشان عرض کردم که تردید دارم بتوان به حسن نیّت کیسینجر برای مسألهی قیمتهای نفت بیش از این اتّکا کرد.اعلیحضرت نیز پذیرفتند که ایشان نیز در این خصوص دچار تردید هستند.» [57] شاه در خصوص نیّات سعودیها در شگفت مانده بود – ثابت نگاه داشتن یا کاهش بهای نفت درآمدهای آنها را نیز کاهش میداد.شاه در این اندیشه بود که «این آمریکاییهای خونخوار تصور میکنند که میتوانند با آلت دست قرار دادن سعودیها و اتکا به ذخایر عظیم نفت آنها به هدف خود برسند.» [58]
در واشنگتن، کیسینجر دریافته بود که روابط ایران و ایالات متحده به یک نقطهی سرازیری خطرناک رسیده است. گزارشهای اطلاعاتی و تحلیلهای اقتصادیای که به شاه آسیب میرساند به واشنگتن پست درز کرده بود. جک اندرسن، مقالهنویس واشنگتن پست، مشتاقانه همهی این گزارشها را لفظ به لفظ انتشار داده بود؛ اثر انگشتان بیل سایمن در همهی این گزارشها مشهود بود.اندرسن سه هفته پیش از انتشار یک گزارش وزارت خزانهداری که به شدت از شاه انتقاد میکرد،بخشهایی از آن را عیناً منتشر ساخت.[59] تصمیم فورد مبنی بر کنار گذاشتن نلسون راکفلر به عنوان نامزد معاونت ریاست جمهوری در انتخابات پیش رو انزوای رو به افزایش شاه در پایتخت را تقویت کرد.شاید برانگیختن دشمنی دانلد رامسفلد، وزیر دفاع جدید پرزیدنت فورد، توسط شاه اثر مخربتری بر موقعیت او در واشیگتن داشت. دانلد رامسفلد، همچون سلف خود در وازدت دفاع، جیمز شلفینگر، در خصوص میزان تعهد ایالات متحده در حمایت از ایران تردید داشت. در نوزدهم ژانویه ۱۹۷۶،در یک اتاق پذیرایی خصوصی در پنتاگون با ژنرال حسن توفانیان،مسؤول ارشد تدارکات ارتش ایران،دیدار کرد.توفانیان،به درستی پنتاگون را متهم میکرد که هزینهی تسلیحات امریکایی را برای جبران هزینهی خرید نفت ایران افزایش داده است.در آن جلسهی ملاقات، طرفین صدای شان را بر روی هم بلند کردند، و یکدیگر را مورد بیحرمتی قرار دادند. رامسفلد فساد ایرانیها را مسبّب افزایش هزینهی تأمین تسلیحات ایران معرفی کرد، و هشدار داد که «تلاش نکن که مرا دور بزنی. یادت باشد،همهی صادرات را باید من و کیسینجر تأیید کنیم.» یکی از مقامات ارشد پنتاگون روابط دفاعی ایران و ایالات متحده در باقی آن سال را این گونه توصیف کرده است: «سرد،کاملاً سرد، بیش از آنچه که کسی را یارای نشان دادن آن باشد.» از آن زمان به بعد رامسفلد نیز به جمع سایمن و دستهی همسُرایان مقامات ارشد دولت که نسبت به نیِّات شاه مشکوک بودند، و خواستار تحت کنترل در آوردن برنامههای راهبردی، مالی، و نظامی او بودند، پیوست. [60]
اشاره به این موضوع نیز بجا است که در سی و یکم ژوئیه ۱۹۷۶، کمیتهی روابط خارجهی سنا گزارش بیپردهای را انتشار داد که در خصوص فروش بیقید و شرط تسلیحات به ایران هشدار میداد و اعتبار کیسینجر را به عنوان یک استراتژیست مورد تردید قرار میداد: «ادلهی اندکی وجود دارد دالّ بر این که رئیس جمهور و وزیر خارجه پیامدهای درازمدت روابط نظامی ایران و ایالات متحده را در زمینهی سیاست خارجه درک کرده باشند.» [61]
در ۱۳ اوت ۱۹۷۶، وزیر خارجه در خصوص آنچه که تلاشهای دیگر وزرای دولت در جهت بیاعتبار ساختن و بیثبات کردن شاه ایران میپنداشت، با رئیس جمهور رو به رو شد. لحن صدای کیسینجر حاکی از نااُمیدی و نگرانی عمیق بود:
ه ک: آنچنان که میدانید، فردا به ایران خواهم رفت. این بدترین زمان برای چنین سفری است. وزرای خزانهداری و دفاع در حال تعقیب شاه اند. سایمن هر جا که میرود از خطرناک بودن شاه و این که او نباید سلاحهای عجیب و غریب داشته باشد،سخن میگوید. و [معاون وزیر دفاع رابرت] السورث و شخص وزیر دفاع نیز هر دو ضدّایرانی هستند.
ج ف: شاه دوست خوبی است.او با تحریم [نفتی ۱۹۷۳] همراهی نکرد.ما نمیخواهیم که صدای روزنامهها را در بیاوریم.
ه ک: شما تا پیش از نوامبر نمیتوانید کاری انجام دهید،اما وزارتخانههای خزانهداری و دفاع مشغول فعالیت در یک کارزار شوم اند.
ج ف: من با دان [رامسفلد]صحبت خواهم کرد چرا که ایران برای ما اهمیت بسیار دارد.
ه ک: ما داریم با آتش بازی میکنیم. ما ترکیه و اینک ایران را دور انداخته ایم. در هر حال در ایران مسأله دشوارتر خواهد بود. اگر از دست شاه خلاص بشویم، با یک رژیم رادیکال مواجه خواهیم شد.[62]
کیسینجر به سمت کاخ شاه در کرانههای دریای مازندران پرواز کرد و در مقابل انظار عمومی، تعهد ایالات متحده را نسبت به رژیم پهلوی ابراز کرد.شاه در کنفرانس مشترک خبری خود با کیسینجر در خصوص توانایی ایالات متحده در «از دست دادن» یک متحد راهبُردی ابراز تردید کرد[63] .کیسینجر بدون معطلی اعلام کرد که دولت فورد به زودی فروش تسلیحات به ایران به ارزش ۱۰ میلیارد دلار را به عنوان بخشی از یک قرارداد تجارت پنج ساله به ارزش ۵۰ میلیارد دلار تصویب خواهد کرد.[64] حتی اگر کیسینجر با وزرای خزانهداری و دفاع دولت فورد بر سر این موضوع رایزنی کرده بوده باشد، وزیر خارجه با تلاش برای تعمیق بیشتر روابط کشورش با شاه و رژیم به شدت متزلزل او دو همکار خود در دولت را به مبارزه طلبیده بود. کیسینجر در ۱۳ اوت به دفتر رئیس جمهور باز گشت و منتقدان شاه را مورد نکوهش قرار داد.[65] وزیر خارجه تقاضای خود از رئیس جمهور را مبنی بر سازماندهی مجدّد وزارتخانههای خزانهداری و دفاع تکرار کرد:
ه ک: ما متوجه این موضوع نیستیم که سیاستهای داخلی ما چه تأثیراتی بر این مردم میگذارد. این گزارش [سناتور]همفری (Humphrey) یک فاجعه است. ما دوستی بهتر از شاه نداریم. او کاملاً پشتیبان ما است.
ج ف: [سناتور هوبرت] همفری آلان در چه وضعیتی است؟
ه ک: او الآن احساس بدی دارد. رئیس سابق کارمندان السورث که این مطالعه را انجام داد برای همفری کار میکند و باب ]السورث[ ضدّایرانی است. آن موقع یهودیان میخواستند که فروش سلاح به خاور میانه را متوقف سازند و سر و صدای زیادی در کنگره به پا کرده بودند. [66]
هشداری که کیسینجر میداد شاید تا حدودی ناشی از شناخت او از رخدادهای نگرانکنندهی داخل ایران در ۱۹۷۶ بود؛ در آن سال برگزاری جشن های پنجاهمین سالگرد سلطنت پهلوی موجی از انزجار را در جامعهی ایران گسترده بود [67] .از اوایل دههی ۱۹۷۰،دانشگاههای ایران در آشوب و هرج و مرج تقریباً دائمی به سرمی بردند،و در همین زمان،مقامات بلندپایهی ایرانی و کارکنان امریکایی و داراییهای آنها به شدت آماج حملات تروریست های مسلّح قرار داشت.
در اکتبر ۱۹۷۴، یک گزارش محرمانهی سازمان اطلاعات مرکزی امریکا چنین نتیجهگیری کرد که «برنامهی توسعهی بلندپروازانهی اقتصادی و نظامی شاه زمینهساز بروز مشکلات اقتصادی برای کشور شده است. هزینههای هنگفت (در کنار ورود جریان عظیمی از سرمایه) منجر به افزایش نگهانی قیمتها شده است.» [68] این گزارش اشاره میکند که هجوم کارگرانِ فاقد مهارتهای شغلی به شهرها موجب افزایش بیکاری گردیده است. مازاد تولید نفت ایران در کنار اقتصاد داخلیِ به شدت ملتهب این کشور یک رکود عمیق را در سالهای ۷۶-۱۹۷۵ به وجود آورده است.در فوریه ۱۹۷۶، شاه از کیسینجر خواست تا دولت فورد بر شرکتهای نفتی امریکایی فشار آورد که «نفت خام سنگین بیشتری از ایران خریداری کنند.» او تهدید کرد که اگر معاضدت امریکا را به سرعت دریافت نکند، «در سیاست خارجی خود تجدید نظر خواهد کرد.» تصوّر کیسینجر همواره این بود که خریدهای نظامی شاه از ایالات متحده به هیچ وجه صدمهای به اقتصاد ایران وارد نمیکند. [69] اما هنگامی که او به پرزیدنت فورد توصیه کرد که پاسخ مثبتی به درخواست کمک شاه ندهد، نشان داد که به وجود این ارتباط پی برده است: «ما به طور ضمنی متوجه شده ایم که تصمیم شاه به کاهش آهنگ برنامهی توسعهی دفاعیاش این تأثیر مثبت را به همراه دارد که فرصت توسعهی متناسب نیروی انسانی و زیرساختهای ضعیف ایران را فراهم میکند.» [70]
در ۱۹۷۶، شمار مقامات سیاسی امریکایی در واشنگتن که نسبت به نیّات شاه مشکوک بودند، در هر دوجناح چپ و راست سیاسی امریکا رو به افزایش بود. جلسهی بعدی اُپک آخرین صحنهی رویارویی بین طرفداران افزایش بهای نفت به رهبری ایران و سعودیهای طرفدار آرامش و ثبات بود.رئیس جمهور ایالات متحده تصمیم گرفت که در این بازی روی سعودیها شرط ببندد.در روز جمعه ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۶،او با دومین هیأت نمایندگی سعودیها ملاقات کرد.او برای هیأت سعودی توضیح داد که اقتصادهای غرب به تدریج در حال خروج از رکود هستند،»اما هر گونه افزایش [در بهای نفت] در دسامبر آینده یا در سال آتی، نه تنها برای اقتصاد ایالات متحده بسیار مُخرب خواهد بود،بلکه برای متحدان صنعتی ما نیز که به طور نسبی در وضعیت شکنندهتری هستند، فاجعه به بار خواهد آورد.»
امیر سعود، وزیر خارجهی عربستان سعودی، به رئیس جمهور اطمینان خاطر داد که ملک خالد همچون تابستان گذشته مصمم به جلوگیری از افزایش [بهای نفت] است،اما دستیابی به این مقصود کاری دشوار و وابسته به نحوهی برخورد شما با ایران و ونزوئلا خواهد بود.اعلیحضرت فرموده اند که تنها افزایش اندک بهای نفت مورد پذیرش ایشان قرار خواهد گرفت و ایشان قطعاً از هر گونه افزایش بهای نفت بیش از ۵ درصد ممانعت به عمل خواهند آورد.امیر سعود مجدداً به فورد تأکید کرد که مهار قیمتها به توانایی او در «جلب حمایت ایران و ونزوئلا» بستگی دارد، «اما بدون چنان حمایتی مهار قیمتها کاری به غایت دشوار خواهد بود.» فورد در مقابل اظهار داشت که او هر گونه مصوبهی مجلس را که فروش تسلیحات به عربستان سعودی را ممنوع سازد، وتو خواهد کرد. او قول داد که در جهت حل و فصل مشکل خاور میانه تلاش کند و بر ایران نیز فشار وارد خواهد ساخت تا موضع خود را بر سر بهای نفت تعدیل کند[71] .
جرالد فورد در نامهای که به تاریخ ۲۹ اکتبر ۱۹۷۶ به شاه ایران نوشت با محکمترین عبارات ممکن به او نسبت به پیامدهای صعود مجدد قیمتهای نفت هشدار داد. او استدلال شاه را دالّ بر این که قیمتهای نفت بازتاب افزایش تورّم در غرب است، رد کرد. او هشدار داد که یک ترقی دوبارهی قیمتها ممکن است برای اقتصاد جهان فاجعهبار باشد چرا که «تراز پرداختهای بسیاری از کشورها در وضعیت بحرانی قرار دارد، در بسیاری از کشورهای در حال توسعه که انرژی خود را از طریق واردات تأمین میکنند نیز تراز پرداختها حقیقتاً وضعیت اسفناکی دارد. بسیاری از کشورها واقعاً به نهایت توانایی استقراض خود رسیده اند.» قیمتهای بالاتر نفت ممکن است موجب «افزایش تنش در سیستم مالی بینالمللی شود» و اقتصاد جهانی را به ورطهی رکود باز گرداند. فورد به صراحت نشان داد که در بارهء نگرش قصیالقلب شاه کاسهی صبرش لبریز شده است. فروش جنگندههای F16 «و دیگر تجهیزات نظامی» به ایران در معرض خطر قرار گرفته بود. او اعتقاد داشت که «حمایت ایران از تصمیم اُپک به افزایش قیمتهای نفت در این برههی زمانی بهانهی لازم را به دست آنهایی خواهد داد که تا کنون به روابط ما حمله میکرده اند.» [72]
مسؤولیت تحویل این نامه به اعلیحضرت همایونی در ۳۱ اکتبر ۱۹۷۶ بر عهدهی سفیر ایالات متحده، ریچارد هلمز، گذاشته شد که از آشنایی او با شاه دهها سال میگذشت و احتمالاً پیامدهای آنچه را که قرار بود انجام دهد میدانست. هلمز پس از انجام آن مأموریت یک تلگرام کوتاه اما پرشور به واشنگتن مخابره کرد که ماهیت ناخوشایند دیدار او با شاه را تأیید میکرد:
-«من و اعلیحضرت به مدت ده دقیقه بحثی پرحرارت دربارهی جنبههای مختلف مسألهی افزایش بهای نفت با یکدیگر انجام دادیم. لطفاً به رئیس جمهور اطمینان دهید که نتیجهی نشست ماه دسامبر اُپک هر چه که باشد، من همهی توان خود را به کار بردم تا اعلیحضرت را کاملاً از موضع امریکا، دیدگاههای امریکا، و دلایل امریکا در مخالفت با یک افزایش قیمت در آیندهی نزدیک آگاه سازم.» [73]
محمد رضا پهلوی به مدت سی سال بر ایران حکمفرمایی کرده بود. او از جنگ،اشغال نظامی،نخست وزیران مداخلهگر،تبعید،همپیمانان خائن،گلولههای سوءقصدکنندگان،دسیسههای دربار،شورش کمونیستها، و تلاشهای بیشمار برای کودتا جان سالم به در برده بود. او بیشتر از دوگل، مائو، و چرچیل حکومت کرده بود. او از سرنوشت متحدان امریکا نظیر نگو دین دیم (Ngo Dinh Diem) در ویتنام جنوبی عبرتها گرفته بود و میکوشید که هم اجتنابناپذیر باشد و هم دستنیافتنی. او احساس میکرد که دوست خوبی برای امریکا بوده است. پاسخ او احساس عمیق خشم و تحقیر یک امپراتور مغرور را نشان میداد که توسط یک سفیر دونمایه مورد سرزنش قرار گرفته است. تاریخ آن نامه اول نوامبر ۱۹۷۶ بود،اما ظاهرا به سفیر ایران در واشنگتن دستور داده شده بود که نامه را بعد از تأیید شکست جرالد فورد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۷۶ تحویل دهد. محتوای نامه دلیل این امر را نشان میدهد.
نامه این گونه آغاز میشد، «آقای رئیس جمهور عزیز.» در ادامه شاه خطاب به رئیس جمهور امریکا از اعتیاد ناسالم کشور او به نفت ارزان سخن راند. او از پذیرش این که مشکلات اقتصادی در غرب ناشی از قیمتهای بالای نفت است، سر باز زد. «ناکامی یا ناتوانی» بریتانیای کبیر و فرانسه در «برقراری نظم در خانهی خود از طریق تلاش برای کسب موفقیت در اجرای تعدیلهای ضروری در اقتصادشان به واسطهی اقدامات داخلی» توجیهکنندهی «اقدام ما به خودکشی» با پایین آوردن قیمتهای نفت نیست. او اشاره کرد که برنامهی خودکفایی انرژی دولت فورد شکست خورده است. او سپس سخنان نسبتاً چشمگیری اظهار میدارد. او تهدید نیشداری را خطاب به رئیس جمهور ایالات متحده مطرح میکند. تهدید چنین است: «در صورت وجود مخالفت با ایرانِ شکوفا و به لحاظ نظامی قدرتمند در کنگره یا کانونهای دیگر، باز هم منابع بسیاری برای تأمین احتیاجات ما وجود دارد، و زندگی ما در دستان آنها نیست. اگر این کانونها مسؤولیت خود را نشناسند، مایهی تأسف است،اما اگر مسؤولیتشناس باشند، از نگرش خود نسبت به کشور من متأسف خواهند شد.این لحن تهدیدآمیز و نگرش پدرمآبانهی این کانونها است که بیش از هر چیز دیگر واکنش ما را برمیانگیزد [74] .«
نوامبر-دسامبر ۱۹۷۶:
«من خواهان هیچ گونه رویارویی نیستم»
«روابط ویژه»ی واشنگتن و تهران به لبهی پرتگاه رسیده بود. سیاست هنری کیسینجر در نازپروری شاه نه برای محمد رضا پهلوی سودمند بود و نه برای جرالد فورد. اینک این دو مرد چون دو دشمن رو در روی یکدیگر ایستاده بودند. بدتر از همه این که کیسینجر با به تأخیر انداختن امری گریزناپذیر تنها موجب قدرتیابی بیشتر اما موقتی شاه شده بود و از طرف دیگر چند گزینهی ناخوشایند پیش روی فورد باقی گذارده بود که همگی پرمخاطره و غیرجذّاب بودند. شکلگیری یک بحران کاملاً احساس میشد. در اواخر نوامبر ۱۹۷۶، آرتور برنز (Arthur Burns)، رئیس فدرال رزرو، به فورد و راکفلر گفت که او «بسیار نگران» احتمال تصویب یک افزایش دو رقمی [بهای نفت] توسط اُپک در نشست ماه دسامبر در دوحه است. او بر این عقیده بود که شاید بد نباشد که فورد برای تقاضا جهت ثابت ماندن بهای نفت در رأس هیأتی به خاور میانه سفر کند.سطحی بودن این ایده کیسینجر را به جوش آورد.نظر او در این خصوص در میان گفتگوهای او در ۲۳ نوامبر ۱۹۷۶ قابل تشخیص است:
ه ک: رفتن شما احتمالاً موجب خوارداشت شما خواهد شد. اگر میخواهید که تحقیرنشده از این سفر باز گردید، باید این سفر حتماً موجب عدم افزایش قیمت نفت شود. نظرم دربارهی سفر معاون رئیس جمهور نیز، البته با تأکید کمتر، همین است.اگر واقعاً احساس قدرت میکنید، میتوانید به این سفر بروید … اما کار دیگری که میتوانید انجام دهید، این است که سفرای آنها را احضار کنید.
ج ف: میخواهم اطلاعات کامل دربارهی وضعیت اقتصادی و پشتیبانی اقتصادی در اختیار داشته باشم.
ه ک: در خصوص مسألهی اقتصاد شما کاملاً با شاه اتفاق نظر خواهید داشت. او به شما نشان خواهد داد که چگونه قیمت تسلیحاتی که ما به او میفروشیم، نسبت به سالهای گذشته، ۸۰ درصد افزایش یافته است. بهترین استدلال،استدلال سیاسی است – این که در صورتِ هر گونه افزایش، شما آنها را مجازات خواهید کرد، و این که آنها در حالی که به کمک ما در خاور میانه احتیاج دارند، نباید خود را از چشم ما بیندازند. ارائهی چنان توصیهای از جانب برنز کاملاً غیرمسؤولانه است.
برنت اسکوکرافت:او نگران اثر این افزایش بر بازارهای مالی جهان است.
ه ک: مخالفتی ندارم. فقط راهکار او را برای حل مسأله صحیح نمیدانم. شاید بتوانیم [افزایش قیمتها را] به تأخیر بیندازیم. اول سفیر عربستان را احضار خواهم کرد. زاهدی [سفیر ایران] بیشک آدم ابلهی است. آنچه که او گزارش میدهد، ارتباطی به آنچه شما به او میگویید، ندارد. [75]
در روز دوشنبه، ۲۹ نوامبر ۱۹۷۶، سفیر عربستان، عبدالله علی علیرضا، به کاخ سفید دعوت شد. فورد سناریوی روز رستاخیز (doomsday scenario) پیشنهادیِ برنز را مطرح کرد، مبنی بر این که این تنها شوروی و افراطیون سیاسی هستند که از پریشانی اقتصادی منتفع میشوند. فورد اظهار داشت که «ما در پرتقال تلاشهای بسیاری کرده ایم تا یک دولت میانهرو را بر سر کار بیاوریم و نفوذ کمونیستها را از بین ببریم … تشدید وخامت اوضاع اقتصادی ممکن است پیشرفتی را که به آن دست یافته ایم، از ما بستاند. در ایتالیا دولت گریبانگیر مشکلات اقتصادی عدیدهای است که اگر موفق به حل آنها نشود ممکن است مجبور به واگذاری قدرت به کمونیستها شود.هم اینک بریتانیای کبیر مشغول مذاکره با IMF، صندوق بینالمللی پول، برای دریافت وامی جهت برقراری ثبات پولی خود است. شاید ربط مستقیمی نداشته باشد، اما استرالیاییها نیز بخشی از ارزش پولشان را از دست داده اند.» [76] او به تصریح روشن کرد که اگر عربستان سعودی خواهان شراکت راهبردی با ایالات متحده است، باید همچون یک متحد عمل کند. دوستی تعهّدآور است:
ج ف: من با تمام توان برای عربستان سعودی جنگیده ام و از نزدیکی بیشتر روابط بین دو کشور حمایت کرده ام … اما وقتی مردم امریکا شاهد افزایش قیمتی هستند که چنان پیامدهای ناگوار فراگیری در سطح جهان به بار می آورد،آنگاه کار من بسیار دشوار خواهد شد. من میخواهم که به شما کمک کنم، اما وقتی اقتصاددانان من با من دربارهی این موضوع سخن می گویند که ممکن است افزایش قیمت [نفت] خروج اقتصاد جهان را از رکود به خطر اندازد،چارهای ندارم جز این که برای حل این مشکل همکاری شما را خواستار شوم … میدانم برای پادشاه عربستان این کاری دشوار است، همچنان میدانم که او برای تحقق هدف مشترکمان تلاش میکند، اُمیدوارم که شما نگرانی عمیق مرا در خصوص مشکلات سیاسی و اقتصادی پیش رویمان به ایشان منتقل کنید … هم اکنون خروج جهان از رکود اقتصادی کاملاً محتمل است، اما این وضعیت در شماری از مناطق دنیا بسیار شکننده است و بیم دارم که ممکن است این فرصت در آن نقاط از بین برود [77]
سفیر عربستان اظهار داشت که دولت او با این سخنان همدلی دارد، ولی مجبور است که با احتیاط قدم پیش بگذارد. او چنین گفت که «ما در عین پرهیز از فرو پاشاندن اُپک هر آنچه در توان داشته باشیم انجام خواهیم داد.» او اضافه کرد که «اما اگر شما بتوانید به بعضی از دیگر اعضا اعمال فشار کنید، این فشار قطعاً سودمند خواهد بود. شاید شما بتوانید با اعمال نفوذ خود دیگر تولیدکنندگان را متقاعد سازید.» این سخن اشارهی صریحی به ایران، وزنهی سنگین سیاسی این کارتل، بود. او از فورد برای حمایتاش از فروش سیستم موشکی ماوریک (Maverick missile system) و پایداری او در برابر تلاشهای کنگره در جهت ممانعت از فروش تسلیحات به عربستان سعودی قدردانی کرد. این تلاشها مورد قدردانی قرار گرفت، ولی دولت او نگرانی دیگری نیز داشت: فعالیتهای اسرائیل در جنوب لبنان: «اُمیدوارم این همسایه را در جنوب مهار کنید. بدون حضور نیروهای سوری در این منطقه، شبهنظامیان آزادی عمل کامل خواهند داشت.»[78]
پرزیدنت فورد اظهار داشت که چنین نتیجهای مطلوب او نیز هست: «ما مشغول همکاری با اسرائیلیها بر سر این مسأله هستیم و من اُمیدوارم که مسألهی لبنان حل و فصل شود.» در خاتمهی این دیدار او قول داد که این مسائل را به فرماندار کارتر نیز منتقل کند: «من اهمیت همکاری دو کشور در جهت نیل به اهداف مشترکمان را برای رئیس جمهور بعدی کاملاً تشریح خواهم کرد [79] .»
در روز جمعه، سوم دسامبر، کیسینجر به رئیس جمهور گفت که حامل خبر خوشی است: شاه در موضعاش تغییراتی داده است.»فکر میکنم شاه دارد پیغامی به ما میرساند. او اینک از افزایش ۱۰ درصدی سخن میگوید،بنابراین من حدس میزنم که این افزایش بین ۷ تا ۸ درصد خواهد بود.» او با پیشنهاد فورد مبنی بر دعوت از سفیر ایران برای انجام یک گفتگو موافقت کرد، «تنها این گونه است که میتوانیم مستقیماً منظور شاه را متوجه شویم.» [80] اما دیدار فورد با اردشیر زاهدی، سفیر ایران، در روز ۷ دسامبر ۱۹۷۶ رضایتبخش نبود. کیسینجر که در هر دو جلسهی ملاقات با سفرا غایب بود،بار دیگر شاه را دست کم گرفته بود. رونوشت گفتگوهای فورد با زاهدی حاکی از تنشآمیز بودن آن گفتگو است و به هیچ وجه خصومت طرفین نسبت به یکدیگر در آن مخفی نیست؛ در ضمن این گفتگو ،زاهدی آشکار میسازد که کیسینجر از ایرانیها درخواست کرده بود که تا معلوم شدن نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۷۶ سخنی از افزایش بهای نفت به میان نیاورند.زاهدی به فورد تذکر میدهد که در آن سال شاه یک بار افزایش قیمت های نفت را به تأخیر انداخته است؛ او توانایی انجام مجدد چنان کاری را نداشت:
ج ف: مشاوران من در این نکته که اقتصاد دنیا در وضعیت خوبی به سر نمیبرد، اجماع نظر دارند. هر گونه افزایشی در بهای نفت ممکن است تأثیرات ناگواری بر ساختار مالی دنیا بر جای بگذارد.
اردشیر زاهدی: قیمتها افزایش خواهند یافت.چه افزایشی از نظر شما مناسب تلقّی خواهد شد؟
ج ف: عدم افزایش تنها راه برای بیمه کردن دوبارهی اقتصاد جهان است.
ا ز: این امر امکانپذیر نیست.
ج ف: من با ارائهی واقعیات با شما سخن میگویم. هر گونه افزایشی اقتصاد را به خطر میاندازد، در مقابل عدم افزایش محرّک اقتصاد خواهد بود. بهترین گزینهی بعدی به عقب انداختن این افزایش است. آیا این مسأله امکانپذیر است؟
ا ز: هم اکنون این نیز غیرممکن است.اگر در اوایل پاییز این مسأله مطرح میشد – وقتی که من و آقای وزیر خارجه حول و حوش این موضوع با هم شوخی میکردیم – یا اگر در ماه مارس این مسأله را مطرح میکردید، اجابت آن آسانتر میبود.اما کیسینجر به من گفت که تا پایان انتخابات صبر کنید. من میدانم که شما [در جریان کارزار انتخابات ریاست جمهوری] چگونه دربارهی ایران سخن گفته اید و شاه عمیقاً از این بابت قدردان شما است.تصور نمیکنم هیچ یک از کشورهای عضو اُپک با به عقب انداختن افزایش قیمتها موافقت کنند، چرا که این ایده در نظر آنها حرف زور جلوه خواهد کرد.
ج ف: دقیقاً به همین دلیل است که من از شما درخواست کرده ام که بیسروصدا به اینجا بیایید. من خواهان درگیری نیستم، و به همین دلیل است که این ملاقات خصوصی برگزار شده است. حرف شما این است که عدم افزایش یا تأخیر افزایش هیچکدام مورد قبول نیستند. با ۴۰ درصد نیجریهایها شروع کنید. فاجعه به بار خواهد آمد[81].
الن گرینسپن به این جلسه ملحق شد.او برای آقای سفیر[زاهدی] توضیح داد که افزایش قیمتها در سال ۱۹۷۳ «بسیار بیثبات کننده بودند … با این وجود،آن موقع سازگار شدن با افزایش بهای نفت آسانتر بود چرا که استقراض ممکن بود و قرضدهندگان و قرضگیرندگان انعطاف لازم برای آن کار را داشتند. اما اینک چنان انعطافپذیریای وجود ندارد. ساختار مالی بینالمللی به شدت ضعیف شده است.» هر گونه افزایش مجدّد قیمتهای نفت ممکن است به فروپاشی اطمینان سرمایهگذاران و صاحبان کسبوکار بینجامد و سیستم بانکی را به حال احتضار بکشاند.» فورد اضافه کرد که «هر گونه افزایش قیمت نفت به شدت خطر بروز بحرانهای مالی، سقوط دولتها،و حتی خطر بروز بحرانهای نظامی را میافزاید» [82] .آقای سفیر این گونه پاسخ داد که دیگر برای این سخنان بسیار دیر شده است؛ آنها باید انتظار افزایشی را که کمتر از ۱۰ درصد نخواهد بود،داشته باشند.
در روز سهشنبه، ۱۴ دسامبر، سفیر عربستان، عبدالله علی علیرضا، شادمانه و با خبرهای خوش به کاخ سفید بازگشت. تنها چند ساعت به آغاز مراسم گشایش اجلاس اُپک در دوحه مانده بود. او قصد داشت به رئیس جمهور اطمینان دهد که دولت او آماده در میدان حاضر است:سعودیها اجازهی افزایش بیش از ۱۰ درصد را نخواهند داد، » و [ما] امیدواریم که این افزایش حتی رقمی بین ۶ تا ۷ درصد باشد. از این افزایش، ۵ درصد اساساً ناشی از سازوکار درونی شرکتهای نفتی است.» [83] فورد قدردانی عمیق خود را ابراز داشت.
سعودیها حتی از آنچه که قول داده بودند نیز فراتر رفتند. یمانی اعلام کرد که دولت او خواهان عدم افزایش قیمتها در سال ۱۹۷۷ است. به غیر از امارات عربی متحده، دیگر اعضای اپک به این سخنان وقعی ننهادند و بر سر افزایش ۱۰ درصدی بهای نفت در ژانویه ۱۹۷۷ به توافق رسیدند. قرار بود که در نیمهی سال نیز ۵ درصد به این افزایش قیمتها اضافه شود تا روی هم رفته افزایش قیمتها در سال بعد به ۱۵ درصد برسد. یمانی هیأتهای نمایندگی اعضای اپک را با گفتن این سخنان حیرتزده کرد: عربستان سعودی قیمت پیشنهادشده توسط رقبای خود را خواهد شکست و تولید نفت خود را از ۶/۸ میلیون بشکه در روز به ۶/۱۱ میلیون بشکه افزایش خواهد داد. او بر همگان آشکار ساخت که سعودیها، یعنی بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده نفت جهان،سرانجام آقای خانهی خود شدهاند.[84] «یمانی با هدف مقابله با ایران به اجلاس اپک رفته بود»، این جملهای است که یکی از ناظران آمریکایی اظهار داشت.به نظر این ناظر آنچه در ذهن یمانی میگذشت این بود: «ما به شاه نشان خواهیم داد که رئیس اپک کیست«. [85] به نظر میآید که یکی از دیگر مخاطبان سعودیها، جیمی کارتر، رئیسجمهور منتخب ایالات متحده بوده است. یمانی پیش از پرواز از دوحه بیپرده به خبرنگاران گفت که «ما از غرب،به خصوص از ایالات متحده،انتظار داریم از آنچه انجام دادیم، قدردانی کند.» [86]
ژانویه ۱۹۹۷:
«اگر میخواهیم که جان سالم به در ببریم، باید کمربندهای مان را محکم ببندیم»
در چهارم ژانویه ۱۹۷۷ در اتاق بیضی شکل کاخ سفید،جرالد فورد و هنری کیسینجر آخرین هفتههای خود را بر مسند قدرت سپری میکردند.کیسینجر از نتیجهی نشست دوحه رضایت داشت:»افتخار آنچه که بر سر قیمتهای اپک آمد از آنِ ما است.من گفته بودم که سعودیها نقش اصلی را در این میان ایفا میکنند. تنها آنها هستند که میتوانند تولید را برای مهار کردن قیمتها افزایش دهند. آنچه رخ داد نتیجه دیپلماسی ما بود.» [87] فورد در مقابل نظری ابراز نکرد.
ناتوانی این کارتل در عدم حل و فصل مناقشهاش بر سر قیمت بیشترین تأثیرش را بر ایران گذاشته بود.در اواخر ۱۹۷۶ رژیم پهلوی با یک بحران حادّ اعتبار و نقدینگی روبهرو شد.درپی افزایش چشمگیر بهای نفت در سال ۱۹۷۳،هنگامی که خزانهی ایران لبریز از میلیاردها دلار درآمد مازاد نفتی بود، محمدرضا شاه پهلوی تصمیم خطرناکی گرفت مبنی بر این که این وجوه را به جای سرمایهگذاری در خارج از کشور به اقتصاد ایران تزریق کند. [88]
شاه چه در عرصهی اقتصاد و چه در عرصه ی روابط خارجی،یک قمارباز بود. او شیفتهی نظریهی «فشار عظیم» (Big Push) بود که بیان میداشت که کشورهای در حال توسعه میتوانند طی یک نسل با هزینه کردن درآمدشان به جای پسانداز کردن آن، اقتصاد خود را مدرنیزه کنند. این مفهوم مُدِ روز،کاملاً با بلندپروازیهای همایونی اعلیحضرت همخوانی داشت. در ژانویه ۱۹۷۴ او اعلام کرد که طی ده سال استاندارد زندگی در ایران به سطح آلمان غربی خواهد رسید: حرکت اجباری ایران به سمت «تمدن بزرگِ» شاه رو به پیش بود. [89] راهبردِ مخاطرهآمیز او به تداوم قیمتهای بالای نفت ایران بستگی داشت و برنامه پنجم بلندپروازانهی دولت او که الگوی مخارج و اولویتهای ایران را از ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۸ تعیین میکرد، کاملاً بر این مبنا طرحریزی شده بود.افزایش هزینههای سازمانهای کشوری و لشکری نه تنها مجاز بود بلکه تشویق نیز میشد: در بهار ۱۹۷۵ ایران «به مراتب بیشتر از درآمدهای نفتیاش هزینه میکرد: تعهدات دولت در برابر ۲۱ میلیارد دلار درآمدش بالغ بر ۳۰ میلیارد دلار بود». [90]
در اوایل ۱۹۷۴، زمانی که ایرانیها سرمست دلارهای نفتی خود بودند، این احتمال به خاطر کسی خطور نمیکرد که ممکن است تقاضای جهانی برای نفت گران و از جمله تقاضا برای نفت ایران تنزّل یابد. این همان پیشآمدی بود که در عمل اتفاق افتاد.در سال ۱۹۷۴ اقتصادهای غرب به علت افزایش سرسامآور هزینههای انرژی دچار یک رکود عظیم شدند.سقوط تقاضا برای نفت و افزایش اقدامات صرفهجویانه در ایالات متحده،اروپا و ژاپن به یک عرضهی بیش از اندازهی نفت انجامید که رکود حادی را به کشورهای حوزهی خلیجفارس تحمیل کرد. از رونق افتادن بازار نفت بخصوص برای ایران پیامدهای ناگواری به دنبال داشت. سیاست «فشار عظیم» مشکلات متعددی برای ایران به بار آورد: تزریق دهها میلیارد دلار پول نفت به جامعهای با اکثریت جمعیت بیسواد و اقتصادی در حال رشد موجب شکست و پریشانی گسترده شده بود.در ۱۹۷۶ شهرهای ایران شاهد کمبود موادغذایی،خاموشیهای گسترده و ترافیکهای نفسگیر بودند.جوانان روستایی ایران که فاقد مهارتهای شغلی بودند به شهرها هجوم آوردند،اما بسیاری از مشاهداتشان در شهر، آنها را بر ضد حکومت بر میانگیخت.فشارهای تورمی ناشی از دو برابر شدن سالانهی شاخص قیمت[کالاهای مصرفی]دوبرابر شدن سالانهی شاخص قیمت کالاهای مصرفی به معنی ۱۰۰ درصد بودن تورّم است، که در آن دوره چنین چیزی پیش نیامده است.[احتمالاً منظور نویسنده دورقمی شدن نرخ تورّم است؛ یعنی تورّمی بیش از ۱۰ درصد. مترجم]، موجب افزایش مشکلات اقتصادی و وخامت فزایندهی وضع معیشت ایرانیان شد [91].در ژوئن ۱۹۷۵، هنگامی که در شهر مذهبی قم مردم دست به شورش زدند، نرخ تورم ۲۰ درصد برآورد میشد. [92] واکنش دولت اعمال کنترلهای قیمتی و جلوگیری از اعلام و انتشار شاخص تورم بود[93] . دو ماه بعد تورم از ۳۰% نیز فراتر رفت. [94]
این وضعیت وخیم اجتماعی و اقتصادی محمدرضا شاه را واداشت تا در سال ۱۹۷۶ از سانسور مطبوعات بکاهد و فعالیتهای ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) را محدود سازد.
بیماری شاه، وخامت اوضاع اقتصادی،و تیرگی روابط با ایالات متحده احتمالاً شاه را به استیصال کشانده بوده است.حکومت پهلوی با اقتصادی روبهرو بود که به تعبیر سازمان برنامه و بودجهی شاه «از کنترل خارج شده بود» اما در این وضعیت دشوار دیگر پول هنگفتی هم در بساط نداشت.در حقیقت، دولت برای پرداخت دیون خود، ایفای تعهدات خارجی خود، و ارائهی خدمات اجتماعی همچون گذشته بر نتیجهی نشست ماه دسامبر اُپک در دوحه حساب کرده بود.[95] دوحه برای شاه مرز بین مرگ و زندگی، و پل گذر از وضعیتی پرآشوب و دشوار بود. شاه نیز همچون پرزیدنت فورد، و شاید بیشتر از او، گروگان بازار نفت شده بود. جای شگفتی نیست که تصمیم امریکاییها و سعودیها در بر هم زدن نشست دوحه و بریدنِ ریسمان نجات شاه چنان ضربهی شدیدی به شاه و کشور او وارد آورد.[96] دولت فورد که اثرات افزایش بهای نفت بر اقتصاد امریکا را با دقت و به تفصیل بررسی کرده بود،ظاهراً هیچگاه نکوشیده بود تا اثر احتمالی عدم افزایش قیمت را بر شاه و اقتصاد ایران ارزیابی کند. این امر یک قصور چشمگیر اطلاعاتی بود که پیامدهایش به سرعت در کاخ نیاوران هویدا گشت.
شکست نشست دوحه، و تصمیم عربستان سعودی به کاهش بهای نفت و افزایش میزان تولید نفت خود، اقتصاد ایران را در سراشیبی سقوط قرار داده بود.رهبران ایران حتی اگر میتوانستند آنچه را که در حال وقوع بود،درک کنند،زمان اندکی برای عکسالعملِ متناسب در اختیار داشتند.با آغاز سال ۱۹۷۷، فروش نفت ایران حدود ۲ میلیون بشکه در روز کاهش یافت.اسدالله عَلم، وزیر دربار و نزدیکترین دستیار شاه،این مشاهدهی تیره و تار را در یادداشتهای روزانهی خود ثبت کرده است: «ما تا آخرین سِنتِ خود را خرج کردیم تا با یک حرکت عربستان سعودی کیش و مات شویم» [97]. علم در نامهای به شاه در ۱۶ ژانویهی ۱۹۷۷ تصویر غمانگیزی از سال پیش رویشان ترسیم میکند: «اعلیحضرت، ما هم اینک با یک وضعیت خطرناک و هراسآور مالی روبهرو ایم. برای این که جان سالم به در ببریم، باید کمربندهایمان را محکم ببندیم.» [98] در اوایل ماه فوریه، نخست وزیر،امیر عباس هویدا، به طور خصوصی به علم گفت که «او یک جوّ اضطراب را در کشور احساس میکند، هر چند نمیتواند ریشههای آن را تشخیص دهد.»[99].در ماه آوریل، علم هر جا که نظر میکرد، «نشانههای نحوستی هراسانگیز را به چشم میدید.» [100]. یک ماه بعد، او ناخشنودی شاه را از خواندن گزارش یک روزنامۀآلمانی که ایران را «در آستانۀ نقطۀ جوش» توصیف میکرد،در یادداشتهای روزانهی خود ثبت کرد.[101] در لندن، سرمقالهی روزنامهی تایمز ایران را در حال لغزش به سمت «آشوب فراگیر» توصیف میکرد، و «نشانههای خطرناک هرج و مرج اجتماعی» را در این کشور مشاهده مینمود.[102]
در ماه مارس ۱۹۷۷، برنامهی پنجم دولت به کناری گذاشته شد؛ برآوردها، اهداف،و نمودارهای خوشبینانهی آن همگی «غیرقابلتحقق» تلقی شدند[103]. علاوه بر ثابت ماندن تحمیلی مخارج دولت،کاهش فراوان درآمدهای نفتی،دولت را مجبور به تجدید نظر در خریدهای نظامی خود از ایالات متحده نمود.پروژههای عظیم و پراعتباری همچون پایگاه دریایی چابهار به بایگانی سپرده شدند[104].در اوت ۱۹۷۷،شاه جمشید آموزگار، وزیر نفت خود را جایگزین امیر عباس هویدا کرد. نرخ تورم غیررسمی در تابستان آن سال بین ۳۰ الی ۴۰ درصد تخمین زده میشد، در همین دوره تخمینها حاکی از تنزل ۵۰ درصدی تولیدات صنعتی بود[105].اقدامات متهوّرانهی نخست وزیر جدید برای آرام کردن اوضاع اقتصادی، خود باعث بروز مشکلات دیگری شد.برنامهی شدیداً انقباضی آموزگار که شامل قطع یارانههای پرداختی به گروههای قدرتمند دارای منافع خاص، از جمله ملّاهای ایران، بود بسیاری از کارگران غیرماهر را از کار بیکار کرد،خشم بسیاری از ایرانیها را بر انگیخت، و موجبات وحشت طبقهی متوسط را فراهم کرد.[106] همان موقع گزارشگران خارجی از تهران گزارش کردند که شمار بسیاری از جوانان بیکار روزهای خود را با پرسه زدن در خیابانهای شهرهای ایران سپری میکنند[107].آمار بیکاری در سال ۷۷-۱۹۷۶ ناقص و غیرقابلاعتماد است، اما یک مطالعهی بازار کار ایران در سالهای پیش از انقلاب که بعدها توسط جیمز اسکویل (James Scoville) به انجام رسید، نتیجهگیری میکند که «در اواخر دهه ی ۱۹۷۰، بازار کار در شهرها دچار آشفتگی بسیار بود.مهاجران غیرماهر به شهرها، بویژه به تهران، هجوم آورده بودند؛ مشاغل کارخانهای به هیچ وجه رشد پیشین را نداشتند؛ و شمار افراد بیکار یا نیمهبیکار به شدت افزایش یافته بود.چندین میلیون از افراد بیکار یا نیمه بیکار که بسیاری از آنها به تازگی به شهرها مهاجرت کرده بودند، در خیابانهای شهرهای ایران سرگردان بودند.در چنین اوضاع و احوالی،رکود جهانی و تغییر سیاست توسعه آثار زیانباری به دنبال داشت [108] .نیکی کدی (Nikkie Keddie)، تاریخنگار، چنین مینویسد: «افزایش ناگهانی میزان بیکاری،بخصوص میان افراد نیمهماهر و غیرماهر، آن هم بعد از افزایش انتظارات،وضعیت کلاسیک جامعهای در آستانهی انقلاب را به وجود آورده بود.» [109]
حتی پایان یافتن سیستم قیمتگذاری دوگانهی اُپک در ژوئیهی ۱۹۷۷ کمکی به بهبود اوضاع نکرد. هر چند عربستان سعودی در تلاش خود در جهت سرازیر کردن نفت به بازار موفقیت چندانی به دست نیاورد، اما توانست آن میزان نفت را که برای ثابت ماندن قیمتها تا پایان آن سال لازم بود،به بازار تزریق کند.
آخرین صحنهی نبرد سرنوشتسازِ ایران و عربستان سعودی نقطهی عطفی در روابط پیچیدهی امریکا با دو پادشاهی محافظهکار در منطقه، و پایان راهبردِ «دو ستونه» (two pillar) نیکسون-کیسینجر در محافظت از منطقهی خلیج فارس در برابر قدرتیابی رادیکالها بود. سعودیهای سربهزیر و فرمانبردار توانستند در دل امریکاییها جای ایران سرکش را بگیرند. امتناع شاه از تسلیم شدن در ماههای منتهی به نشست دوحه و آمادگی سعودیها به قربانی کردن منافع و حیثیت خود در جهان عرب،حس سپاسگزاری را در دستگاه سیاست خارجی امریکا به وجود آورد.مقالات بسیاری در روزنامههای امریکایی انتشار یافت که عنوان آنها زمانی برای مقالات مرتبط با ایران در دورهی محمد رضا پهلوی به کار میرفت. «عربستان سعودی از پس اعصار سر بر میآورد»، عنوان یکی از مقالات لسآنجلس تایمز بود[110].نیویورک تایمز شیخ یمانی را «تَلیرَندِ دنیای نفت» توصیف کرد[ Talleyrandدیپلمات نامدار فرانسوی در سدههای ۱۷ و ۱۸ میلادی بود. مترجم] و به خوانندگان خود بشارت داد که در خاور میانه قدرت جدیدی از پسِ اعصار سر بر آورده است: «نفوذ سعودیها رو به افزایش است»[111].یک امریکایی با «ریشههای عمیق» در عربستان سعودی قویاً اعلام کرد که پادشاهی کویر «بهترین جهنّمی است که تا کنون وجود داشته است.» طی مدّت زمانی بسیار کوتاه، سعودیها جایگاه ایران را به عنوان استوارترین و وفادارترین همپیمان امریکا در منطقهی خلیج فارس از آنِ خود کردند.
منبع:چراغ آزادی
[1] – نگاه کنید به
Henry A. Kissinger, White House Years (New York: Little Brown & Company, 1979), p. 1261.
[2] – نگاه کنید به
«Iran Reports Exports of Oil Decline 34.7%,» The New York Times, January 12, 1977.
در ژانویه ۱۹۷۷ صادرات روزانهی نفت در مقایسه با دسامبر ۱۹۷۶، ۵/۳۴ درصد کاهش یافت. کاهش ناگهانی در تولید نفت ۳۸ درصد بود. نگاه کنید به
«How the Opec Fight Will Be Won,» The Economist, January 15, 1977, p. 78.
[3] -نگاه کنید به
«Iran Confirms Oil Output Slump,» The Times, January 28, 1977.
«Shah Feels Pinch From Loss of Exports,» The Times, February 18, 1977.
برای جزئیات وامهای بانکی مراجعه کنید به
Iran’s Cabinet Agrees On a $500 Million Loan To Narrow Its Deficit, The New York Times, January 17, 1977.
[4] -یمانی تهدید به افزایش۵۰ درصدی تولید نفت عربستان کرد. نگاه کنید به
Yamani Says Saudis Can Raise Output of Oil By 50%, The New York Times, January 15, 1977.
[5] -نگاه کنید به
Hossein Razavi and Firouz Vakil, The Political Environment of Economic Planning in Iran, 1971-1983: From Monarchy to Islamic Republic, Westview Special Studies on the Middle East (Boulder and London: Westview, 1984), p. 90.
دکتر حسین رضوی از ۱۹۷۶ تا نوامبر ۱۹۸۱ به عنوان یکی از مدیران دفاتر سازمان برنامه و بودجهی ایران خدمت کرده است. دکتر فیروز وکیل نیز از ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۹ در این سازمان خدمت کرده است. این دو در تبعید شیوههای بودجهبندی و فرآیندهای مالی ایران در دههی ۱۹۷۰ را به طور قطعی تهیه کردند. مطالعهی کتاب کمحجمی که محصول تلاش آنها است، برای پژوهندگان ضروری است. این دو با این اثر پژوهشگران را مدیون خود ساخته اند.
[6] -نگاه کنید به
Nikki R. Keddie with a section by Yann Richard, Roots of Revolution: An Interpretive History of Modern Iran (New Haven and London: Yale University Press, 1981), p. 177.
[7] -شاه این سخنان را در حضور اسدالله علم، وزیر دربار امین و وفادار خود، اظهار کرده بود. نگاه کنید به
Asadollah Alam, The Shah and I: The Confidential Diary of Iran’s Royal Court, 1969-1977 (New York: St. Martin’s Press, 1991), p. 535.
[8] -برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص نقشی که هزینههای دولت در شدت بخشیدن به انقلاب فرانسه داشته است، نگاه کنید به
Philip T. Hoffman and Jean-Laurent Rosenthal, «New Work in French Economic History,» French Historical Studies, Vol. 23, No. 3 (Summer 2000);
Thomas J. Sargent, «The Macroeconomic Causes and Consequences of the French Revolution,» Federal Reserve Bank of Minnesota, December 1991, http://www.minneapolisfed.org;
Eugene Nelson White, «The French Government and the Politics of Government Finance,» The Journal of Economic History, Vol. 55, No. 2 (June 1995), pp. 227-255.
برای یافتن جزئیات بحران مالیِ پیش از انقلاب در روسیهی تزاری در سالهای ۱۷-۱۹۱۶ نگاه کنید به
Gregory M. Dempster, «The Fiscal Background to the Russian Revolution,» European Review of Economic History, Vol. 10, pp. 35-50;
Orlando Figes, A People’s Tragedy: The Russian Revolution 1891-1924 (London: Pimlico, 1996); and Robert Service, A History of Modern Russia, From Nicholas II to Putin (London: Penguin Books, 2003).
[9] -رابرت گراهام، گزارشگر خاورمیانهای تایمز مالی، که بین سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۷ در تهران مستقر بود، نسبت به دیگر روزنامهنگاران درک عمیقتری از اوضاع ایران داشت. نگاه کنید به
Robert Graham, Iran: The Illusion of Power (London: Croom Helm Ltd., 1978), pp. 99-100.
کتاب گراهام هنوز هم اصلیترین منبع برای درک فراز و فرود قدرت حکومت پهلوی است. گراهام در این کتاب مینویسد که نوسانات درآمدهای نفتی ایران در سال ۱۹۷۷ اقتصاد ایران را «به شدت دچار نوسان ساخت». او مینویسد: «انتظار آن بود که نفت ۷۸ درصد از منابع برنامهی پنج سالهی اقتصادی دولت را تأمین کند … تأثیر چنان نوساناتی در تقاضای جهانی بسیار چشمگیر بود … بالغ بر ۵/۳ میلیارد دلار از هزینههای دولت کاسته شد و محاسبهی درآمدهای سال آتی با فرض ۱۰ درصد کاهش در فروش کلی نفت مجدداً انجام شد، و نرخ رشد هدف ۱۳ درصدی نیز تعدیل گردید.»
[10] – نگاه کنید به
Memoranda of Conversations, 8/3/76, folder «Ford, Kissinger, Scowcroft,» Box 20, National Security Adviser, Gerald R. Ford Library.
[11] -در سال ۱۹۷۳، درآمد دولت ایران از محل فروش هر بشکه نفت خام از ۸۵/۱ دلار به ۰۰/۷ دلار صعود کرد، و تا پایان ۱۹۷۴ به رقم ۲۱/۱۰ دلار در هر بشکه رسید. درآمدهای نفتی دولت از ۸/۲ میلیارد دلار در سال ۷۳/۱۹۷۲ به ۶/۴ میلیارد دلار در سال ۷۴/۱۹۷۳ رسید، و در سال ۷۵/۱۹۷۴ به ۸/۱۷ میلیارد دلار صعود کرد. نگاه کنید به
Razavi and Vakil, The Political Environment of Economic Planning in Iran, 1971-1983, p. 63.
[12] -نگاه کنید به
Arnaud de Borchgrave, «Colossus of the Oil Lanes,» Newsweek, May 21, 1973, p. 40.
[13] -نگاه کنید به
«It Was Like Coming Home Again,» The New York Times, July 29, 1973.
[14] -نگاه کنید به
De Borchgrave, «Colossus of the Oil Lanes,» p. 40.
[15] -نگاه کنید به
National Security Adviser, Memoranda of Conversations, 7/9/74, folder «Nixon, William Simon,» Box 4, Brent Scowcroft Papers, Gerald R. Ford Library.
[16] -نگاه کنید به
Tim Weiner, Legacy of Ashes: A History of the CIA (New York: Random House, 2007), p. 368.
[17] -نلسون راکفلر این سخنان را در جریان سفرش به ایران در مارس ۱۹۷۶ اظهار کرد. خانوادهی راکفلرها و خاندان پهلوی روابط گرمی با هم داشتند. نگاه کنید به
Alam, The Shah and I, pp. 476-477.
[18] – نگاه کنید به
Alam, The Shah and I, p. 395.
علم در جایی دیگر در خاطراتاش ثبت کرده است که هنگامی که کیسینجر مطلع شد که شاه هر روز ۱۳ ساعت کار میکند، به هیجان آمد: «بنابراین ایشان سختکوشترین دولتمرد در همهی دنیا هستند. من قبلاً تصور میکردم که این افتخار را برای خود حفظ کرده ام. مردی به بزرگی شاه وجود ندارد. این را جهت خوشایند شما نمیگویم، عین حقیقت است.» نگاه کنید به
Alam, The Shah and I, p. 500.
[19] -نگاه کنید به
Memoranda of Conversations, 7/9/74, folder «Nixon, William Simon,» Box 4, National Security Adviser. Gerald R. Ford Library.
[20] -نگاه کنید به
National Security Adviser, Memoranda of Conversations, 7/9/74, folder «Nixon, William Simon,» Box 4, Brent Scowcroft Papers, Gerald R. Ford Library.
[21] -نگاه کنید به
«Simon Calls Shah Quote ‘Misleading’,» The Washington Post, July 16, 1974.
[22] -نگاه کنید به
«Nixon Let Shah Drive Up Oil Prices,» The Washington Post, June 1, 1979.
[23] -نگاه کنید به
«Saudi Arabia and Iran In Oil-Price Stalemate,» The New York Times, September 10, 1974.
ملک فیصل از این امر هراس داشت که هر گونه اقدام یکجانبه از طرف او در جهت کاهش قیمتها ممکن است به ایجاد شکاف در اُپک منتهی شود و افراطگرایی پانعربی را در میان اعراب برانگیزاند. در ثانی، شاه میتوانست از تولید نفت خود به همان اندازه که سعودیها در مزایده به حراج میگذاشتند، بکاهد.
[24] -نگاه کنید به
National Security Adviser, Memoranda of Conversations, 7/30/74, folder «Nixon, William Simon,» Box 4, Brent Scowcroft Papers, Gerald R. Ford Library.
[25] -سایمن لحظهای را که نیکسون شکست مزایده را فهمید، به یاد میآورد، «او خودنویساش را میان دندانهایش گذاشت، سر آن را محکم بیرون کشید، و با شتاب روی یک تکه کاغذ یادداشتی نوشت. سایمن متوجه شد که معنی آن یادداشت این است که نیکسون با شاه تماس خواهد گرفت. نگاه کنید به
«Nixon Let Shah Drive Up Oil Prices,» The Washington Post, June 1, 1979.
[26] -حاضران جلسهی سوم اوت ۱۹۷۴ عبارت بودند از وزیر خزانهداری، بیل سایمن، وزیر خارجه، هنری کیسینجر، رئیس فدرال رزرو، آرتور برنز، معاون وزیر خارجه، رابرت ایگرسل، معاون وزیر خارجه در امور اقتصادی و سیاسی، تامس اندرز، و معاون و دستیار رئیس جمهور در امور امنیت ملی، برنت اسکوکرافت.
[27] -کیسینجر تا کنون هرگز به طور کامل نگفته است که تا چه اندازه از نیت شاه به افزایش قیمتها در دسامبر ۱۹۷۳ باخبر بوده است. والتر ایساکسن، زندگینامهنویس کیسینجر، میگوید که «کیسینجر بعدها تأیید کرد که احتمال میداده است شاه برای خرید تسلیحات جدید، قیمت هر بشکه نفت را یکی دو دلار افزایش دهد.» نگاه کنید به
Walter Isaacson, Kissinger: A Biography (New York: Simon & Schuster, 1992), p. 563.
بر اساس یادداشتهای علم افزایش قیمت نفت و میزان آن پیشاپیش و به صورت محرمانه به اطلاع ریچارد هلمز، سفیر امریکا، رسیده است، لیکن او معنای واقعی آن خبر را به درستی درک نکرده است. نگاه کنید به
Alam, The Shah and I, pp. 348-356
علم کاملاً درست گفته است. محتملترین توضیح، ناکامی سفیر امریکا و وزارت خارجهی این کشور در درک درست سازوکار اقتصاد قیمتگذاری نفت بوده است. ظاهراً هلمز تصور میکرده است که قرار است قیمت نفت به ۷ دلار در هر بشکه برسد. اما در واقع ۷ دلار حاشیهی سود تولیدکنندگان نفت بود. علم در یادداشتهای خود مینویسد که هنگامی که هلمز به اشتباه بزرگ خود پی برد، «به غایت پریشان حال شد.» شاه احساس میکرد که شکایت امریکاییها از میزان افزایش قیمت نامنصفانه است. شاه بر این باور بود که افزایش قیمت او بیش از اندازه نیست – عراق، ابوظبی، و کویت خواهان آن بودند که قیمت نفت به جای ۱۲ دلار به ۱۴ دلار در هر بشکه افزایش یابد.
[28] -نگاه کنید به
Stephen D. Krasner, «The Great Oil Sheikdown,» Foreign Policy, No. 13 (Winter 1973-1974), p. 133.
آنچنان که کراسنر توصیف میکند، «سقوط قیمتها موجب میشود که درآمد کشورهای تولیدکنندهی نفت به سطحی کمتر از میزان مخارج کنونیشان برسد … از بین رفتن آن انحصار چندجانبه ممکن است به ظهور رژیمهای رادیکالی بینجامد که آماده اند درآمدهای نفتی را صرف اهداف سیاسی کنند، و منجر به افزایش نفوذ روسها در این کشورها شود و ماجراجوییهای نظامی این دولتها را در پی داشته باشد.»
[29] -نگاه کنید به
National Security Adviser, Memoranda of Conversations, 8/3/74, folder «Kissinger, Simon, Burns, Ingersoll, Enders,» Box 4, Brent Scowcroft Papers, Gerald R. Ford Library.
[30] -نگاه کنید به
National Security Adviser, Memoranda of Conversations, 8/3/74, folder «Kissinger, Simon, Burns, Ingersoll, Enders,» Box 4, Brent Scowcroft Papers, Gerald R. Ford Library.
[31] -نگاه کنید به
National Security Adviser, Memoranda of Conversations, 8/3/74, folder «Kissinger, Simon, Burns, Ingersoll, Enders,» Box 4, Brent Scowcroft Papers, Gerald R. Ford Library.
[32] -نگاه کنید به
National Security Adviser, Memoranda of Conversations, 8/17/74, folder «Ford, Kissinger,» Box 5, Brent Scowcroft Papers, Gerald R. Ford Library.
[33] -تأکید روی جملهی پایانی در اصلِ این سند، نوشته شده توسط وینستون لرد، وجود دارد. نگاه کنید به
Briefing Memorandum to the Secretary of State from S/P Winston Lord, Department of State, Strategies for the Oil Crisis and the Scenario for September 28 Meeting, September 21, 1974, p. 6, The National Security Archive: Iran: The Making of U.S. Policy, 1977-80.
[34] -نگاه کنید به
«Shah Rejects Bid By Ford For Cut In Prices Of Oil,» The New York Times, September 27, 1974.
[35] -نگاه کنید به
«Kissinger to Press Shah On Oil Costs,» The Washington Post, November 1, 1974.
[36] -نگاه کنید به
«Friends Well Met,» Time, May 26, 1975, p. 21.
[37] – فهرست میهمانان ضیافت شام کاخ سفید به تاریخ ۱۶ ماه مه ۱۹۷۵ در صفحهی B3 در روزنامهی واشینگتن پست انتشار یافت.
[38] – نگاه کنید به
Memorandum to President Ford from Secretary of State Henry Kissinger, «Strategy for Your Discussions with the Shah of Iran,» May 13, 1975, p. 1.
[39] -نگاه کنید به
«Strategy for Your Discussions with the Shah of Iran,» p. 5.
[40] -نگاه کنید به
Memorandum to President Ford from Secretary of State Henry Kissinger, «Strategy for Your Discussions with the Shah of Iran,» May 13, 1975, The National Security Archive: Iran: The Making of U.S. Policy, 1977-80.
[41] -نگاه کنید به
Memoranda of Conversations, 5/15/75, folder «Ford, Kissinger,» Box 11, National Security Adviser, Gerald R. Ford Library.
[42] -نگاه کنید به
Memoranda of Conversations, 5/15/75, folder «Ford, Kissinger, Iranian Shah Mohammed Reza Pahlavi,» Box 11, National Security Adviser, Gerald R. Ford Library.
[43] -نگاه کنید به
Memoranda of Conversations, 5/15/75, folder «Ford, Kissinger, Iranian Shah Mohammed Reza Pahlavi,» Box 11, National Security Adviser, Gerald R. Ford Library.
[44] -نگاه کنید به
Memoranda of Conversations, 5/15/75, folder «Ford, Kissinger,» Box 11, National Security Adviser, Gerald R. Ford Library. Also, Memoranda of Conversations, 5/15/75, folder «Ford, Kissinger, Iranian Shah Mohammed Reza Pahlavi,» Box 11, National Security Adviser, Gerald R. Ford Library.
[45] -شاه و مقامات ایرانی میدانستند که در ایران مشکلات اقتصادی و آشوبهای اجتماعی همزمان با هم رخ میدهند. او دلایل موجّهی برای تمایل به باز گرداندن سریع ثبات به وضعیت مالی ایران داشت. یک ماه بعد از دیدار شاه از کاخ سفید، در شهر مذهبی قم شورشهایی بر ضد دولت به وقوع پیوست. این شورشها پیشدرامد رخداد عظیمتری بود. نگاه کنید به
«Iranian Riots Reported As Militants Fight Changes,» The New York Times, June 11, 1975.
[46] -ایران روزانه ۷۰۰٫۰۰۰ بشکه نفت مازاد بر احتیاجاتاش تولید میکرد. کیسینجر طرح یک معاملهی تهاتری محرمانه را پیشنهاد داد که بر مبنای آن ایرانیها در ازای اوراق خزانهداری (قرضه) امریکا بر اساس یک نرخ ثابت و از پیش تعیین شده نفت خود را به امریکا میفروختند و سرانجام اوراق خزانهداری را صرف خرید کالاهای امریکایی میکردند. نفت خریداریشده برای مقابله با تحریم نفتی بعدی ذخیره میشد. تولید نفت ایران با تمام ظرفیت حیاتی بود: هر گونه تنزّل میزان تولید موجب صعود قیمتها میشد. هنگامی که کیسینجر این ایده را با الن گرینسپن، رئیس وقت شورای مشاوران اقتصادی فورد، در میان گذاشت، گرینسپن از آن استقبال کرد. او اظهار داشت که «این کار ساختار قیمتی اُپک را در هم میشکند … و قدرت آن را خواهد شکست.» این ایده تنها یک اشکال داشت. «هزینهی این طرح به سعودیها تحمیل خواهد شد، و آنها این طرح را دوست نخواهند داشت … تولید نفت ایران با ظرفیت کامل فشارهای حادّی بر سعودیها وارد خواهد کرد.» این طرح جسورانه اما غیر قابل اجرا بود و سرانجامی نیافت. بیشترین مخالفت در برابر این ایده از جانب بیل سایمن ابراز شد. نگاه کنید به
National Security Adviser, Memoranda of Conversations, 6/16/75, folder «Kissinger, Alan Greenspan, Under Secretary Robinson,» Box 12, Brent Scowcroft Papers, Gerald R. Ford Library.
[47] – نگاه کنید به
Memoranda of Conversations, 5/16/75, folder «Ford, Kissinger, Iranian Shah Mohammed Reza Pahlavi,» Box 11, National Security Adviser, Gerald R. Ford Library.
[48] -نگاه کنید به
«New Oil Price Rise Expected By Shah,» The Washington Post, May 18, 1975.
[49] -نگاه کنید به
«America Bows Low As the Shah Pays a Visit,» The Washington Post, May 22, 1975.
[50] – استدلالهای اقتصادی دولت امریکا در مخالفت با افزایش قیمت نفت توسط اُپک در یک گزارش توجیهی به تاریخ دوم دسامبر به سفارت امریکا در تهران مخابره شد. نگاه کنید به
EB/ORF: PKBulletin: MW, 12-2-76, Subject: Impact of Another Oil Price Increase, National Security Archives, IV C(I) 36.
[51] -در همین اثنا بیل سایمن ارتباطات خود را با سعودیها گسترش میداد. او بعد از ترک عرصهی سیاست به جفری رابینسون، زندگینامهنویس شیخ یمانی، اظهار داشت که «در میان بهترین خاطرات من از چهار سال و نیم بسیار بسیار هیجانانگیزی که در سمتهای مختلف در دولت خدمت کردم، خاطرات مربوط به روابطم با شیخ یمانی بالاترین جایگاه را دارند … او مدتی د خانهی من در مکلین (ویرجینیا) اقامت کرد. او حتی طالع مرا هم خواند.» سایمن حتی تصدیق میکند که آن دو مرد میکوشیدند راوبطشان دور از چشم هنری کیسینجر باشد. «ما مرتباً با یکدیگر به طور محرمانه مکاتبه میکردیم. ما برای ارتباط از راهی که آن را «کانال پشتی» مینامیدیم، استفاده میکردیم. آن پیغامها از کانال وزارت خارجه رد و بدل نمیشد. روش ارتباطی ما شخصیتر بود.» نگاه کنید به
Jeffrey Robinson, Yamani: The Inside Story (London: Simon & Schuster, 1988), p. 203.
[52] -روایت ایکینز از گفتگو با یمانی – که به شکل رونوشت به واشینگتن مخابره شد – ۱۳ ماه بعد در واشینگتن پست در ستونی به قلم جک اندرسن انتشار یافت. نگاه کنید به
«Saudis Suspect an Iran-U.S. Plot,» The Washington Post, September 17, 1976.
روابط اندرسن با بیل سایمن در پینوشتِ ۵۱ مورد اشاره قرار گرفته است.
[53] -نگاه کنید به
«Kissinger Cleared Iran’s Oil Gouge,» The Washington Post, December 5, 1979.
[54] -نگاه کنید به
National Security Adviser, Memoranda of Conversations, 7/9/76, folder «Ford, Kissinger, Saudi Deputy Prime Minister Abdallah bin Abd al-Aziz-Saud,» Box 20, Brent Scowcroft Papers, Gerald R. Ford Library.
[55] -نگاه کنید به
National Security Adviser, Memoranda of Conversations, 7/9/76, folder «Ford, Kissinger, Saudi Deputy Prime Minister Abdallah bin Abd al-Aziz-Saud,» Box 20, Brent Scowcroft Papers, Gerald R. Ford Library.
[56] -نگاه کنید به
Alam, The Shah and I, p. 396.
[57] -نگاه کنید به
Alam, The Shah and I, p. 4.
[58] -نگاه کنید به
Alam, The Shah and I, p. 434.
رابرت گراهام متوجه شده که شاه «دائماً سعودیها را دست کم میگیرد» و قدرت آنها را در قیمتگذاری نفت، در حالی که بزرگترین تولیدکنندهی نفت بودند، ناچیز میپندارد. نگاه کنید به
Graham, Iran: The Illusion of Power, p. 100.
[59] -نگاه کنید به
«OPEC Challenged on Oil Price Rise,» The New York Times, May 31, 1975.
ستون جک اندرسن در واشینگتن پست افشای اطلاعات توسط دیگر مقامات رسمی در واشینگتن از جمله مقامات کاخ سفید، پنتاگون ، و سیا را باب کرد. هدف از افشای عمدی این اطلاعات گیج کردن رقبا، و آزمودن افکار عمومی پیش از طرح سیاستهای مناقشهبرانگیز بود. شاه یکی از خوانندگان حریص واشینگتن پست بود و بعید است که ماهیت شخصی و نیشدار اطلاعاتی که علیه او درز داده میشد، را درک نکرده باشد.
[60] -نگاه کنید به
Richard T. Sale, «Arms Quarrels Strain US-Iran Ties,» The Washington Post, May 13, 1977, p. 1.
[61] -نگاه کنید به
Don Oberdorfer, «Study Says Nixon OKd Unrestricted Iran Arms sales,» The Los Angeles Times, August 2, 1976, p. A1.
[62] -نگاه کنید به
National Security Adviser, Memoranda of Conversations, 8/3/76, folder «Ford, Kissinger, Scowcroft,» Box 20, Brent Scowcroft Papers, Gerald R. Ford Library.
[63] -نگاه کنید به
«Shah Cautions U.S. Against Arms Cut,» The New York Times, August 7, 1976.
[64] -نگاه کنید به
«U.S. Support of Shah of Iran Reinforced By New Pledges During Kissinger’s Visit,» The Wall Street Journal, August 9, 1976.
[65] -هنری کیسینجر در جلد سوم کتاب خاطراتاش، Years of Renewal، سخن از «رفاقت پرشور» خود با بیل سایمن میگوید: «این رفاقت برجستهترین رابطهی من بود، چرا که ما در خصوص راهبرد اختلاف نظر داشتیم، و با این حال جانانه از موضع خود دفاع میکردیم.» اما، اسناد اسکوکرافت به سادگی گویای آن است که کیسینجر دو بار از فورد درخواست کرده است که کابینهی خود را بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۷۶ آرایش دوباره دهد، و در هر دو بار خواهان عزل سایمن از سمت خود بوده است. در کتاب Years of Renewal کیسینجر شخصیت سایمن را میستاید («سبکبال، به غایت پرانرژی، و دوستداشتنی») اما در عین حال رویکرد راهبردی او را نمیپسندد. او حقیقتاً نگران اعتماد بیش از اندازهای سایمن به سعودیها و فشار فراوانی بود که او به شاه وارد میکرد. نگاه کنید به
Henry Kissinger, Years of Renewal (New York: Simon & Schuster, 2000), pp. 669-672.
[66] -نگاه کنید به
National Security Adviser, Memoranda of Conversations, 8/13/76, folder «Ford, Kissinger, Scowcroft,» Box 20, Brent Scowcroft Papers, Gerald R. Ford Library.
[67] -نزدیکان شاه تیره و تار شدن فضای اجتماعی در سال ۱۹۷۶ در ایران را تشخیص داده بودند. شهبانو فرح با هوشیاری، صحنهی سیاسی ایران را نظاره میکرد: «نجواهای حاکی از نارضایتی در سراسر کشور شنیده میشد … من از وجود نوعی بیماری در این فضا آگاه بودم.» جشنهای بزرگداشت سلطنت در ۲۱ مارس ۱۹۷۶ برگزار شد: «بخصوص در آن روز متوجه شدم که چیزی بین مردم و سلطنت تغییر کرده است. آن را همچون سوزی تا مغز استخوانم احساس کردم.» نگاه کنید به
Farah Pahlavi, An Enduring Love: My Life With the Shah (New York: Miramax Books, 2004), pp. 258-261.
[68] -نگاه کنید به
CIA Confidential Document, Iran: An Overview of the Shah’s Economy, 1974-10-16, National Security Archive Doc. IV B-3.
گزارش سیا از اقتصاد ایران بسیار سنگین به تحریر در آمده است.
[69] -کیسینجر در ۱۹۸۲ چنین نوشت، «حرفهای کذب بسیاری دربارهی روابط شاه و ایالات متحده زده می شد … خریدهای نظامی شاه در یک دههی پیش از سرنگونیاش ربطی به سقوط او نداشت.» نگاه کنید به
Henry Kissinger, Years of Upheaval (Boston: Little Brown & Company, 1982), pp. 667-670.
کیسینجر بعد از بازنشستگیاش دفاع جانانهای از سیاستهای دولتهای نیکسون و فورد در دههی ۱۹۷۰ در خصوص شاه به عمل آورد. با این وجود، شگفتآور است که در کتاب خاطرات سه جلدی او، با این که تصاویر بسیاری وجود دارد، هیچ تصویری از شاه درج نشده است. آن کتاب مملو از تصاویر آقای وزیر خارجه در کنار همهی رهبران دنیا در بین سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۷ است، با این حال اثری از حتی یک تصویر از امپراتوری که در آن دوره در اوج اقتدار قرار داشت، در این کتاب خاطرات وجود ندارد. کتاب خاطرات ۴۵۴ صفحهای جرالد فورد نیز به همان اندازهی کتاب کیسینجر در خصوص مطالب مرتبط با شاه پُر از خالی است. به رغم صرف وقت و توجهی که فورد در خاطراتش به مسائل مرتبط با شاه، نفت، و ایران کرده است، به جز یک ارجاع ضمنی به ایران، او همهی اشارات به محمد رضا پهلوی و کشورش را از کتاب حذف کرده است. نگاه کنید به
Gerald R. Ford, A Time to Heal (New York: Harper & Row, 1979), p. 244.
[70] -نگاه کنید به
National Security Adviser, Presidential Correspondence with Foreign Leaders: Iran — The Shah, Box 2, Gerald R. Ford Library.
[71] -نگاه کنید به
National Security Adviser, Memoranda of Conversations, 6/16/75, folder «Ford, Saudi Arabian Foreign Minister Prince Saud bin Al-Saud,» Box 21, Brent Scowcroft Papers, Gerald R. Ford Library.
[72] -نگاه کنید به
National Security Adviser, Presidential Correspondence with Foreign Leaders: Iran — The Shah, Box 2, Gerald R. Ford Library.
[73] -نگاه کنید به
State Department Telegram, For the Secretary From the Ambassador, October 31, 1976, The National Security Archive: Iran: The Making of U.S. Policy, 1977-80.
[74] – نگاه کنید به
National Security Adviser, Presidential Correspondence with Foreign Leaders: Iran — The Shah, Box 2, Gerald R. Ford Library.
[75] -نگاه کنید به
National Security Adviser, Memoranda of Conversations, 11/23/76, folder «Ford, Kissinger, Scowcroft,» Box 21, Brent Scowcroft Papers, Gerald R. Ford Library.
[76] -نگاه کنید به
National Security Adviser, Memoranda of Conversations, 11/29/76, folder «Ford, Saudi Ambassador Ali Alireza,» Box 21, Brent Scowcroft Papers, Gerald R. Ford Library.
[77] -نگاه کنید به
National Security Adviser, Memoranda of Conversations, 11/29/76, folder «Ford, Saudi Ambassador Ali Alireza,» Box 21, Brent Scowcroft Papers, Gerald R. Ford Library.
[78] -نگاه کنید به
National Security Adviser, Memoranda of Conversations, 11/29/76, folder «Ford, Saudi Ambassador Ali Alireza,» Box 21, Brent Scowcroft Papers, Gerald R. Ford Library.
[79] -نگاه کنید به
National Security Adviser, Memoranda of Conversations, 11/29/76, folder «Ford, Saudi Ambassador Ali Alireza,» Box 21, Brent Scowcroft Papers, Gerald R. Ford Library.
[80] -نگاه کنید به
National Security Adviser, Memoranda of Conversations, 12/3/76, folder «Ford, Kissinger,» Box 21, Brent Scowcroft Papers, Gerald R. Ford Library.
[81] -نگاه کنید به
National Security Adviser, Memoranda of Conversations, 12/7/76, folder «Ford, CEA Chairman Greenspan, Iranian Ambassador Ardeshir Zahedi,» Box 21, Brent Scowcroft Papers, Gerald R. Ford Library.
[82] – نگاه کنید به
National Security Adviser, Memoranda of Conversations, 12/7/76, folder «Ford, CEA Chairman Greenspan, Iranian Ambassador Ardeshir Zahedi,» Box 21, Brent Scowcroft Papers, Gerald R. Ford Library.
[83] -نگاه کنید به
National Security Adviser, Memoranda of Conversations, 12/14/76, folder «Ford, Saudi Ambassador Ali Alireza,» Box 21, Brent Scowcroft Papers, Gerald R. Ford Library.
[84] -سعودیها قیمت نفت خود را تنها ۵ درصد افزایش دادند. لذا اعلام این موضوع در دوحه این علامت را به صنعت نفت میداد که نفت عربستان سعودی ۱۰ درصد ارزانتر از نفت دیگر تولیدکنندگان قابل خریداری است. نگاه کنید به
«Saudi Arabia’s Oil Minister Urges A 6-Month Price Freeze For OPEC,» The New York Times, December 15, 1976; «OPEC Is Likely To Lift Prices 5% to 10% If Mood of Moderation At Oil Talks Lasts,» The Wall Street Journal, December 16, 1976;
«Oil Cartel Sharply Split Over Issue of Price Hike,» The Los Angeles Times, December 16, 1976;
«Split In Opec Brings Two-Tier Oil Price Rises of 5% and 10%,» The Times, December 17, 1976;
«Saudi Arabia Flexes Its Economic Muscle, And the World Reacts,» The Wall Street Journal, December 20, 1976.
[85] -نگاه کنید به
«The Strain on OPEC,» Newsweek, January 24, 1977, p. 47.
[86] -نگاه کنید به
«Oil Price Rise Will Hold at 5%, Saudi Official Says,» The Los Angeles Times, December 18, 1976.
[87] -نگاه کنید به
Memoranda of Conversations, 1/4/77, folder «Ford, Kissinger,» Box 21, National Security Adviser, Gerald R. Ford Library.
[88] -برای مطالعهی تحلیل نقش شاه در سیاستگذاریهای مالی و برنامهریزی اقتصادی کوتاهمدت و بلندمدت ایران، و اتخاذ نظریهی اقتصادی «فشار عظیم» توسط او نگاه کنید به
Jahingir Amuzegar, The Dynamics of the Iranian Revolution: The Pahlavis’ Triumph and Tragedy (Albany: State University of New York, 1991), Chapter 11, pp. 171-192;
Razavi and Vakil, The Political Environment of Economic Planning in Iran, 1971-1983, Chapter 4, pp. 61-99.
[89] -شاه این سخنان را در مصاحبه با مجلهی اشپیگل آلمان اظهار کرده بود. این مصاحبه در غرب بازتاب گستردهای یافت. در ایالات متحده این مصاحبه توسط Special Features نیویورک تایمز توزیع شد و در چندین روزنامه از جمله در واشینگتن پست به چاپ رسید. نگاه کنید به
The Washington Post as «The New Power of Oil: An Interview With the Shah of Iran,» The Washington Post, February 3, 1974.
[90] – نگاه کنید به
Harry B. Ellis, «Iran’s Race to Modernize Before the Oil Runs Out,» Christian Science Monitor, January 2, 1976.
[91] -نگاه کنید به
Ellis, «Iran’s Race to Modernize Before the Oil Runs Out.» Iran was hit by two types of inflation driven by «a shortage of goods relative to demand and steadily rising prices for the nation’s burgeoning imports.»
[92] -برای خواندن روایتی از شورشهای قم نگاه کنید به
Eric Pace, «Iranian Riots Reported as Militants Fight changes,» The New York Times, June 11, 1975.
اسوشیتد پرس نرخ تورم ایران را ۲۰ درصد گزارش کرد. این گزارش در نیویورک تایمز به چاپ رسید. نگاه کنید به
«Drop in Oil revenue Cited,» The New York Times, June 17, 1975.
[93] -نگاه کنید به
Razavi and Vakil, The Political Environment of Economic Planning in Iran, 1971-1983, pp. 88-89.
کارزار کنترل قیمتها توسط دولت آتش خشم بازاریان را شعلهور کرد. بر اساس برآوردهای انجامشده بین ۸ تا ۱۰ هزار نفر از خردهفروشان و صنعتگران به اتهام «گرانفروشی» دستگیر شدند. کنترل قیمتها موجب اختلالات بیشتر در اقتصاد کشور گردید.
[94] – نگاه کنید به
Razavi and Vakil, The Political Environment of Economic Planning in Iran, 1971-1983, p. 82.
[95] -فیالواقع، بنا به عقیدهی دو اقتصاددان ایرانی، رضوی و وکیل، از اوایل ۱۹۷۵ اقتصاد ایران «از کنترل خارج شده بود.» تلاشهای دولت برای آرام کردن اوضاع اقتصادی تنها موجب وخامت بیشتر شرایط شد. نگاه کنید به
Razavi and Vakil, The Political Environment of Economic Planning in Iran, 1971-1983, p. 83.
[96] -نگاه کنید به
«Iran reports Exports of Oil Decline 34.7%,» The New York Times, January 12, 1977, p. 66.
[97] -نگاه کنید به
Alam, The Shah and I, p. 537.
[98] -نگاه کنید به
Alam, The Shah and I, p. 537.
[99] -نگاه کنید به
Alam, The Shah and I, p. 538.
[100] -نگاه کنید به
Alam, The Shah and I, p. 539.
[101] -نگاه کنید به
Alam, The Shah and I, p. 541.
[102] -نگاه کنید به
«Growing Pains in Iran,» The Times of London, January 5, 1977, p. 13.
[103] -نگاه کنید به
Amuzegar, The Dynamics of the Iranian Revolution: The Pahlavis’ Triumph and Tragedy, p. 180.
[104] -نگاه کنید به
Eric Pace, «Iran Said To Review Arms Buying In U.S. Because of Oil Lag,» The New York Times, February 9, 1977.
[105] -نگاه کنید به
Joe Alex Morris Jr., «Is It For Real? New Broom Stirs Lots of Dust in Iran,» The Los Angeles Times, October 7, 1977.
در همین مقاله جملهای از نخست وزیر پیشین، امیر عباس هویدا، دربارهی سیاست «فشار عظیم» در سالهای بعد از ۱۹۷۳ نقل شده است، و آن این که «خیلی تند رفتیم.»
[106] -سَلَف جمشید آموزگار در سمت نخست وزیری امیر عباس هویدا بود که بعد از انقلاب اعدام شد. برادر او، فریدون هویدا، که آن زمان سفیر ایران در سازمان ملل متحد بود،در خاطراتش به یاد میآورد که «آموزگار اعتبارات را محدود ساخت و هزینههای عمومی را به شدت کاهش داد.» دامنهی کاهش هزینهها توسط آموزگار به «وجوهی که برادر من برای اهداف مذهبی فراهم کرده بود و بالغ بر یازده میلیون دلار بود، گسترش یافت. این پول که از محل بودجهی سّری نخست وزیری تأمین میشد، برای تعمیر و نگهداری مساجد و مدارس قرآنی و هزینههای مشابه دیگر صرف میشد … همهی روحانیان از جمله روحانیان طرفدار خمینی از این وجوه منتفع میشدند.» برخلاف هویدای زیرک، جمشید آموزگار استعداد عوامفریبی نداشت. نگاه کنید به
Fereydoun Hoveyda, The Fall of the Shah, Translated by Roger Liddell (New York: Wyndham Books, 1979), p. 84.
[107] -گزارشگران خارجی تایمز مالی، تایمز لندن، نیویورک تایمز، واشینگتن پست، لس آنجلس تایمز، و کریستین ساینس مانیتور، همگی از ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۷ گزارشهایی دربارهی اثر بیثباتکنندهی تورم وبیکاری بالا در شهرهای ایران منتشر کردند. اما بسیاری از این گزارشها در صفحات اقتصادی این روزنامهها انعکاس یافت. شاید اگر در صفحات اخبار جهان منتشر میشد بیشتر توجه دیپلماتها و سیاستگذاران را در واشینگتن جلب میکرد. میتوان برای یک لحظه تصور کرد که اگر تصمیمسازان واشینگتن پیامدهای سیاسی و اجتماعی-اقتصادی آنچه که در صفحات اقتصادی روزنامههایشان منتشر میشد را درک میکردند، واکنشی بکلّی متفاوت نسبت به رخدادهای ایران نشان میدادند.
[108] -نگاه کنید به
James G. Scoville, «The Labor Market in Prerevolutionary Iran,» Economic Development and Social Change, Vol. 34, No. 1 (October 1985), pp. 52-53.
[109] -نگاه کنید به
Keddie, Roots of Revolution: An Interpretive History of Modern Iran, p. 177.
[110] -نگاه کنید به
Joe Alex Morris, Jr., «Saudi Arabia Comes of Age in Arab Politics,» The Los Angeles Times, February 2, 1977.
[111] -نگاه کنید به
Flora Lewis, «Saudis Influence Is Growing,» The New York Times, January 30, 1977.